وحيد محمدي
در ادبيات اقتصادي، رشد مداوم و توسعه پايدار از مفاهيم اساسي توسعه اقتصادي به شمار مي آيند.
امروزه دو تئوري مشهور در مورد توسعه اقتصادي وجود دارد:
1- استراتژي جايگزيني واردات؛
2- استراتژي توسعه صادرات، اين دو تئوري با وجود همه تفاوت كاربردهايشان يك مفهوم مشترك دارند: «براي توسعه كشور بايد از توليد ملي كشور حمايت شود.» تفاوت اين دو تئوري تنها در چگونگي حمايت از توليد داخلي و مدت اين حمايت است.
براساس اين تئوري ها چرا بايد به توليدات ملي توجه كرد؟ دلايل تأكيد اين تئوري ها بر حمايت از توليد ملي و نحوه حمايت از آن را مي توان به صورت زير برشمرد:
آموزش در صنايع
امروزه غول هاي صنعتي و انحصارگرا در بسياري از صنايع پايه و استراتژيك شكل گرفته اند كه عمده بازارهاي جهاني را در دست دارند و با توجه به صرفه هاي به مقياس بزرگ اين شركت ها، هيچ محصول داخلي در بازارهاي جهاني توان رقابت با محصولات اين شركت ها را ندارد. بنابراين براي سودآوري برخي از محصولات بايد هزينه توليد آن ها را در كشور پايين آورد تا به تدريج به مرحله توليد انبوه برسند. براي مثال در كشور چين دولت به كاركنان كارخانه ها آموزش رايگان مي دهد و بدين ترتيب هم بهره وري كارگران را بالا مي برد و هم هزينه توليد كارخانه داران را پايين مي آورد.
در كشور ما نيز مي توان با مديريت بهتر منابع، بسياري از صنايع را مورد حمايت قرار داد. به عنوان مثال مي توان در ازاي اختصاص بخشي از يارانه آموزشي دانشگاه ها به صنعت، در برخي از موارد، آموزش را به مراكز صنعتي و كارخانه ها واگذار كرد و بدين ترتيب كارخانه ها آموزش كاربردي مورد نيازشان را به دانشجويان مي دهند و ديگر لازم نيست تا براي تربيت نيروي كار متخصص بودجه اي جداگانه صرف كنند. همين طور مي توان از راه همكاري بهتر بخش صنعت و دانشگاه، دانشگاه ها پروژه هاي درسي و پايان نامه هايي در راستاي نيازهاي صنعت تعريف كنند و به اين ترتيب هزينه بخش تحقيق و توسعه صنايع پايين آيد.
تشكيل خوشه هاي صنعتي
يكي از مهم ترين عوامل توسعه كشورهايي مثل كره جنوبي و چين، ايجاد موفقيت آميز خوشه هاي صنعتي در كشورشان بوده است. خوشه صنعتي به معناي مجموعه اي از صنايع كوچك و بنگاه هاي خدماتي است كه در يك رشته صنعتي با تكيه بر مزيت هاي خاص يك منطقه جغرافيايي سازماندهي شده اند. در خوشه صنعتي تمامي صنايعي كه با يكديگر در زنجيره توليد ارتباط دارند در كنار يكديگر قرارگرفته اند.
شناسايي مزيت هاي نسبي هر منطقه از كشور و دادن مشاوره و تسهيلات به سرمايه گذاران بخش خصوصي از اساسي ترين اركان حمايت از توليد ملي شمرده مي شود كه مي توان هزينه توليد و توان رقابت پذيري را در صنايع كشور گسترش دهد. به عنوان مثال اگر در يك منطقه، صنايع ذوب آهن، قطعه سازي، طراحي و مونتاژ در كنار يكديگر قرارگرفته باشند، به طور حتم از بسياري از هزينه هاي حمل و نقل و آموزش و... كاسته مي شود و هزينه توليد سرشكن مي گردد.
ايجاد بسترهاي شكوفايي
صنعت توسط دولت
توليد درصنعت مستقل از ساير صنايع و زير ساخت هاي لازم براي توسعه آن صنعت نيست و درعين حال، سرمايه گذاري و توسعه زير ساخت هاي لازم براي گسترش تجارت آن وظيفه بنگاه هاي خصوصي نيست. اين وظيفه دولت است كه بسترهاي لازم را براي شكوفايي يك صنعت دركشور ايجاد كند.
اهميت نوآوري و خلق ايده هاي جديد
از مهم ترين عوامل توسعه، خلق ايده هاي جديد است، كشورهاي توسعه يافته، در بسياري از محصولات، داراي تجارب بالايي از لحاظ مديريتي و از لحاظ فني و بازاريابي هستند و اين امررقابت با آن ها را دشوار مي كند. بنابر اين يك راه براي توسعه صادرات و ايجاد بازارهاي جديد، سرمايه گذاري در ايده ها و محصولات جديد مي باشد. به عنوان مثال تا چند سال پيش، كمتر كسي فكر مي كرد كه روزي شركت مايكروسافت در زمينه سيستم عامل رقيبي پيدا كند. درحالي كه امروزه در گوشي هاي جديد، سيستم عامل اندرويد گوي سبقت را از مايكروسافت ربوده است. ولي تأمين مالي مناسب ايده هاي جديد، يكي از مشكل ترين و پيچيده ترين عناصر درفرآيند راه اندازي كسب و كارهاي كارآفرينانه است.
يكي از راه هاي تأمين مالي طرح هاي كار آفرينانه، سرمايه گذاري مخاطره پذير است. براي شركت هايي كه درمرحله شكل گيري هستند، اكثراً بايد از پول خانواده و دوستان استفاده كرد و سپس با رشد شركت به سمت سرمايه گذاران رسمي تر مانند سرمايه گذاران مخاطره پذير روي آورد. سرمايه گذاري مخاطره پذير، منبع سرمايه براي شركت هايي است كه در ابتداي راه توليد هستند. سرمايه مخاطره پذير از آن جهت كه كمك به شكل گيري تجاري سازي طرح ها، ايده ها و برنامه هاي كسب وكار مي نمايد و در خدمت طرح ها و ايده هايي قرار مي گيرد كه تاكنون دربازار تست نشده است، مخاطره پذير ناميده مي شود.
تجربه كشورهاي صنعتي نشان داده است كه سرمايه گذاري مخاطره پذير از عوامل اصلي توسعه كشورها مي باشد. اين نوع سرمايه گذاري ها در مرحله اول به دليل عدم سرمايه گذاران بزرگ، توسط دولت انجام مي شود. درمرحله دوم پس از توسعه يافتگي كشور و گسترش بازارهاي مالي دركشور اين نوع سرمايه گذاري نيز توسط سرمايه گذاران بخش خصوصي انجام مي شود. اكنون سرمايه گذاران مخاطره پذير تنها به تهيه سرمايه هاي مالي نمي پردازند، بلكه نقش فعالي را نيز در زمينه تصميم گيري در شركت ها برعهده دارند.
اين امر به دليل شرايط مخاطرات جديد مي باشد كه از راه عدم اطمينان و عدم تقارن اطلاعات داخلي و خارجي مشخص مي شود. سرمايه گذاران مخاطره پذير در زمينه تعيين سرمايه گذاري و نظارت برشركت هاي جديد در بخش خاص يا از بازار و يا در مرحله خاصي از توسعه شركت خبره شده اند. تحقيقات در زمينه سرمايه گذاري مخاطره پذير نشان داده است كه شركت هاي با پشتوانه سرمايه گذاري مخاطره پذير نقش مهمي را در تجاري نمودن فن آوري ها ايفا مي نمايند. سرمايه گذاري مخاطره پذير تاكنون بيشتر بر (ICT) و بيوتكنولوژي متمركز شده است.
سرمايه گذاري مخاطره پذير در مراحل مختلف توسعه محصول به قرار زير مي باشد:
الف) سرمايه گذاري قبل از ايجاد واقعي محصول يا شركت؛
ب) سرمايه گذاري براي شروع شركتي درمرحله اول يا دوم توسعه آن (به مدت 3تا 7 سال):
پ) سرمايه گذاري در شركتي كه فراتر از مرحله حساس برود و موفق شود؛
ت) سرمايه گذاري درشركتي براي آماده شدن جهت سرمايه عامه مردم و سهامي عام شدن (به مدت 3 تا 5 سال)؛
ث) سرمايه گذاري درشركتي براي ادغام يا اكتساب مالكيت.
سرمايه خطرپذير يكي از عمده ترين منابع تأمين مالي براي شركت هاي كوچك و نوپاست. شركت هاي سرمايه گذاري، سرمايه لازم براي پروژه هاي نوآورانه را فراهم مي كنند و به ازاي پولي كه سرمايه گذاري مي كنند، درسود آن ها شريك مي شوند. از آنجا كه در همان ابتدا مشخص است كه سرمايه گذاري درشركت هاي درحال رشد انجام مي شود و اين شركت ها در ابتدا درآمد چنداني ندارند عمل پر ريسكي محسوب مي شود. اين ريسك به وسيله بازده بيشتري كه از سرمايه گذاري درشركت هاي پر ريسك حاصل مي شود جبران مي گردد.
نهادهاي مالي كه به طور تخصصي در تأمين مالي پروژه هاي با ريسك بالا فعاليت مي كنند، صندوق هاي سرمايه گذاري خطرپذير يا (Venture Capital fund) ناميده مي شوند.
سرمايه گذاري مخاطره پذير يك مكانيزم كاملاً شناخته شده در دنيا براي ايده هاي نوآورانه است كه متأسفانه دركشور ما به دليل مشخص نبودن قوانين،قابليت اجرا ندارد و لازم است تا مسئوليتي با رفع موانع حقوقي و حمايت لازم شركت هاي سرمايه گذاري مخاطره پذير را در كشور ايجاد نمايند. فقط براي اينكه بيشتر به اهميت سرمايه گذاري مخاطره پذير پي ببريم. اشاره مي كنيم كه شركت هاي (Microsoft.Google.Apple.Intel.USB.ATT) از راه سرمايه گذاري مخاطره پذير شكل گرفته اند.
دو راهكار استراتژيك حمايت از توليد ملي
دو استراتژي جانشيني واردات و استراتژي توسعه صادرات، براي حمايت از توليد ملي وجود آورد. فرآيندي كه «جانشين واردات» ناميده مي شود به طور خلاصه مي خواهد براي صنعت يا صنايعي از خود كشور، بازاري آماده به وجود آورد در واقع سياست جانشيني واردات، سياستي است كه به جاي واردات و به ويژه واردات صنعتي از توليدات داخلي آن كالاها و فرآورده ها استفاده مي كند يا صنايع لازم براي توليد داخلي آن ها را فراهم مي آورد.
دلايل عمده اتخاذ اين استراتژي از يك سوكاهش تقاضاي جهاني براي كالاهاي اساسي و مواد خام، كسري روبه افزايش تراز پرداخت ها و از سوي ديگر اعتقاد به جادوي معجزه آميز سياست ياد شده براي صنعتي شدن كشورها بوده است. اما اين سياست داراي نقاط ضعف فراواني مي باشد؛ يكي از ايرادهاي اساسي اين نظريه اين است كه تحت اين سياست كالاهايي كه كشور در آن ها مزيت نسبي ندارند و صرفاً با اتكا به حمايت هاي دولت سودده به نظر مي رسند نيز درداخل توليد مي شوند و ديگر آن كه اين سياست باعث مي شود تا كشور از مزيت هاي تجارت جهاني محروم شود. درعمل هم كشورهايي مثل پاكستان، كره شمالي و برزيل (دهه هاي 60 و 70 م) كه اين سياست را در پيش گرفته اند. موفق نبوده اند.
استراتژي توسعه صادرات به معناي آن است كه كالاها و خدماتي را كه كشور در آنها براي صادرات مزيت نسبي دارد شناسايي شود تا با توليد اين كالاها و استفاده از صرفه هاي مقياس در فروش انبوه اين كالاها، كشور به سوي توسعه حركت كند. اين استراتژي درعمل در كشورهاي تركيه، چين، كره جنوبي، آرژانتين و مالزي موفقيت خود را ثابت كرده است.
در راستاي حمايت از توليد ملي بايد از راه ايجاد خوشه هاي صنعتي و حمايت از شركت هاي سرمايه گذار مخاطره پذير به گسترش توليد كشور كمك كرد و با شناخت ظرفيت هاي توليدي، كالاهايي را در آن ها مزيت نسبي داريم صادر كنيم تا قادر باشيم با ارز حاصل از فروش اين كالاها، كالاهايي راكه در آن ها مزيت نسبي نداريم وارد نماييم.
عرق كار
امام كاظم(ع) در زميني كه متعلق به شخص خودش بود، مشغول كار و اصلاح زمين بود. فعاليت زياد، عرق امام را از تمام بدنش جاري ساخته بود. علي بن ابيحمزه بطائني در اين وقت رسيد و عرض كرد: "قربانت گردم، چرا اين كار را به عهده ديگران نميگذاري؟"
ـ "چرا به عهده ديگران بگذارم؟ افراد از من بهتر، همواره از اين كارها ميكردهاند".
ـ "مثلاً چه كساني؟"
ـ "رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين علي(ع) و همه پدران و اجدادم. اساساً كار و فعاليت در زمين از سنن پيامبران و اوصياي پيغمبران و بندگان شايسته خداوند است".1
بار نخل
علي بن ابيطالب(ع)از خانه بيرون آمده بود و طبق معمول به طرف صحرا و باغستانها ـ كه با كار كردن در آنجاها آشنا بود ـ ميرفت. ضمناً باري نيز همراه داشت. شخصي پرسيد: "يا علي! چه چيز همراه داري؟"
ـ "درخت خرما، انشاءالله!"
ـ درخت خرما؟!"
تعجب آن شخص وقتي زايل شد كه بعد از مدتي، او و ديگران ديدند تمام هستههاي خرمايي كه آن روز علي همراه ميبرد كه كشت كند و آرزو داشت در آينده، هر يك درخت خرماي تناوري شود، به صورت يك نخلستان درآمد و تمام آن هستهها سبز و هر كدام درختي شد.2
توجه به معاش زندگي
داود بن سرحان ميگويد: روزي ديدم امام صادق(ع) با دست خود، مقداري خرما را با پيمانه ميسنجد، عرض كردم: "قربانت گردم، اگر به بعضي از فرزندان يا غلامان، دستور ميدادي تا اين كار را انجام دهند، بهتر بود!"
امام در پاسخ من فرمود: "اي داود! زندگي يك انسان مسلمان، سامان نمييابد، مگر با سه كار: 1. دين و احكام آن را بشناسد؛ 2. در گرفتاريها صبر و تحمل كند؛ 3. اندازهگيري در معاش زندگي را به نيكويي حفظ نمايد."3 و فرمود: "(جدم) علي بن الحسين وقتي كه صبح ميشد، به دنبال كسب و كار از خانه بيرون ميآمد، شخصي عرض كرد: "اي پسر رسول خدا كجا ميروي؟" فرمود: "اَتَصَدَّقُ لِعَيالي؛ ميروم تا براي افراد خانوادهام صدقه تهيه كنم"، او پرسيد: "آيا صدقه طلب كني؟" فرمود: "مَنْ طَلَبَ الْحَلالَ فَهُوَ مِنَ الله صَدَقَةٌ عَليْهِ؛ هر كس كه (با كار و كاسبي) كسب مال حلال كند، آن مال از جانب خدا، صدقه براي اوست".4
همسفر حج
مردي از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خويش و همراهانش را براي امام صادق تعريف ميكرد، مخصوصاً يكي از همسفران خويش را بسيار ميستود كه چه مرد بزرگواري بود، ما به معيّت همچو مرد شريفي مفتخر بوديم؛ يكسره مشغول طاعت و عبادت بود، همين كه در منزلي فرود ميآمديم، او فوراً به گوشهاي ميرفت و سجاده خويش را پهن ميكرد و به طاعت و عبادت خويش مشغول ميشد.
امام فرمود: "پس چه كسي كارهاي او را انجام ميداد؟ و كه حيوان او را تيمار ميكرد؟"
ـ "البته افتخار اين كارها با ما بود. او فقط به كارهاي مقدس خويش مشغول بود و كاري به اين كارها نداشت".
ـ "بنابراين، همه شما از او برتر بودهايد".5
بستن زانوي شتر
قافله چندين ساعت راه رفته بود. آثار خستگي در سواران و در مركبها پديد گشته بود. همين كه به منزلي رسيدند كه آنجا آبي بود، قافله فرود آمد. رسول اكرم(ص) نيز كه همراه قافله بود، شتر خويش را خوابانيد و پياده شد. قبل از هر چيز، همه در فكر بودند كه خود را به آب برسانند و مقدّمات نماز را فراهم كنند. رسول اكرم بعد از آنكه پياده شد، به آن سو كه آب بود روان شد، ولي بعد از آنكه مقداري رفت، بدون آنكه با احدي سخن بگويد، به طرف مركب خويش بازگشت.
اصحاب و ياران با تعجب با خود ميگفتند: آيا اينجا را براي فرود آمدن نپسنديده است و ميخواهد فرمان حركت بدهد؟! چشمها مراقب و گوشها منتظر شنيدن فرمان بود. تعجب جمعيت، هنگامي زياد شد كه ديدند همين كه به شتر خويش رسيد، زانوبند را برداشت و زانوهاي شتر را بست و دو مرتبه به سوي مقصد اولي خويش روانه شد.
فريادها از اطراف بلند شد: "اي رسول خدا! چرا ما را فرمان ندادي كه اين كار را برايت بكنيم و به خودت زحمت دادي و برگشتي؟ ما كه با كمال افتخار براي انجام اين خدمت آماده بوديم." حضرت در جواب آنها فرمود: "هرگز از ديگران در كارهاي خود كمك نخواهيد و به ديگران اتكا نكنيد، ولو براي يك قطعه چوب مسواك باشد".6
خواهش دعا
شخصي با هيجان و اضطراب به حضور امام صادق آمد و گفت: "درباره من دعايي بفرماييد تا خداوند به من وسعت رزقي بدهد؛ كه خيلي فقير و تنگدستم".
امام فرمود: "هرگز دعا نميكنم".
ـ "چرا دعا نميكنيد؟"
ـ "براي اينكه خداوند راهي براي اين كار معيّن كرده است. خداوند امر كرده كه روزي را پيجويي كنيد و طلب نماييد، اما تو ميخواهي در خانه خود بنشيني و با دعا روزي را به خانه خود بكشاني!"7
علي(ع)به دنبال كارگري
روزي شرايط زندگي بر علي(ع )به قدري تنگ شد كه گرسنگي شديدي آن حضرت را فرا گرفت. امام علي(ع) از خانه بيرون آمد و در جستوجوي آن بود تا كاري پيدا شود و كارگري كند و با مزد آن، گرسنگي خود را رفع كند. در مدينه كار پيدا نكرد و تصميم گرفت به عوالي مدينه (مزرعهاي به فاصله يك فرسخ و نيمي مدينه) برود، بلكه آنجا كار پيدا شود. به آنجا رفت. ناگاه ديد زني خاك الك كرده و جمع نموده است. با خود گفت: لابد اين زن منتظر كارگري است تا آب بياورد و آن خاك را براي ساختن ساختمان گل نمايد، نزد آن زن رفت و معلوم شد كه او منتظر كارگر است. پس از صحبت با او، قرار بر اين شد كه علي(ع) آب از درون چاه بيرون بكشد و براي هر دلوي، يك خرما اجرت بگيرد. شانزده دلو از چاه (عميق آنجا) آب بيرون كشيد، به طوري كه دستش تاول زد، آن آبها را طبق قرار داد بر سر آن خاك ريخت. زن شانزده خرما به امام علي(ع) داد و آن حضرت به مدينه بازگشت و جريان را به پيامبر گفت و با هم نشستند و آن خرماها را خوردند و گرسنگي آن روزشان برطرف گرديد.8
ارزش كارگري و بينيازي از مردم
كارگري به حضور امام صادق(ع) آمد و عرض كرد: "من نميتوانم با دست خود كار كنم و به تجارت و روش داد و ستد نيز آگاهي ندارم و سخت تهيدست و محتاج هستم".
امام صادق(ع) فرمود: "با سرِ خود كار كن (مثلاً چيزي را با سر و دوش حمل كن) و از مردم، بينيازي بجوي. اين را بدان كه رسول خدا سنگ بر دوش خود مينهاد، و آن را به باغچهاي از باغچههاي خود ميگذارد (و ديوار آن را ميساخت).
و ابوعمرو ميگويد، امام صادق را ديدم كه بيل در دست دارد، و لباس خشن پوشيده و در باغي كار كشاورزي ميكند به گونهاي كه قطرات عرق از گردنش ميريخت.
عرض كردم: فدايت شوم، بيل را به من بده، من به جاي شما اين كار را انجام ميدهم.
فرمود: "من دوست دارم كه انسان در كسب روزي، از حرارت تابش خورشيد رنج بكشد".9
كارگر و آفتاب
امام صادق(ع) جامه زبر كارگري بر تن و بيل در دست داشت و در بوستان خويش سرگرم كار بود. چنان فعاليت ميكرد كه سراپايش را عرق گرفته بود.
در اين حال، ابوعمرو شيباني وارد شد و امام را در آن تعب و رنج مشاهده كرد. پيش خود گفت: شايد علت اينكه امام شخصاً بيل به دست گرفته و متصدي اين كار شده، اين است كه كسي ديگر نبوده و از روي ناچاري، خويش دست به كار شده. جلو آمد و عرض كرد: "اين بيل را به من بدهيد، من انجام ميدهم!"
امام فرمود: "نه، من اساساً دوست دارم كه مرد براي تحصيل روزي رنج بكشد و آفتاب بخورد".10
مزد نامعيّن
آن روز را سليمان بن جعفر جعفري و امام رضا(ع) به دنبال كاري با هم بيرون رفته بودند. غروب آفتاب شد و سليمان خواست به منزل خويش برود. علي بن موسي الرضا(ع) به او فرمود: "بيا به خانه ما و امشب ما باش." اطاعت كرد و به اتفاق امام به خانه رفتند.
امام غلامان خود را ديد كه مشغول گلكاري بودند. ضمناً چشم امام به يك نفر بيگانه افتاد كه او هم با آنان در حال گلكاري بود. پرسيد: "اين كيست؟"
غلامان گفتند: "اين را ما امروز اجير گرفتهايم تا به ما كمك كند".
ـ "بسيار خب، چقدر مزد برايش تعيين كردهايد؟"
ـ "يك چيزي بالاخره خواهيم داد و او را راضي خواهيم كرد".
آثار ناراحتي و خشم در امام رضا پديد آمد و رو آورد به طرف غلامان تا با تازيانه آنها را تأديب كند. سليمان بن جعفر جلو آمد و عرض كرد: "چرا خودت را ناراحت ميكني؟" امام فرمود: "من بارها دستور دادهام كه تا كاري را طي و مزد آن را معيّن نكرديد، هرگز كسي را به كار نگماريد. اول اجرت و مزد طرف را تعيين كنيد، بعد از او كار بكشيد. اگر مزد و اجرت كار را معيّن كنيد، آخر كار هم ميتوانيد چيزي علاوه به او بدهيد. البته او هم كه ببينيد شما بيش از اندازهاي كه معين شده، به او ميدهيد، از شما ممنون و متشكر ميشود و شما را دوست ميدارد و علاقه بين شما و او محكمتر ميشود. اگر هم فقط به همان اندازه كه قرار گذاشتهايد بسنده كنيد، شخص از شما ناراضي نخواهد بود. ولي اگر تعيين مزد نكنيد و كسي را به كار بگماريد، آخرِ كار هر اندازه كه به او بدهيد، باز گمان نميبرد كه شما به او محبت كردهايد، بلكه ميپندارد شما از مزدش كمتر به او دادهايد".11
نتيجه كار و كارگري
عصر پيامبر بود. يكي از اصحاب، از نظر معاش زندگي در فشار بسيار سختي قرار گرفت، همسرش به او گفت: "كاش به حضور پيامبر ميرفتي و از او چيزي ميخواستي".
او به حضور پيامبر آمد، وقتي حضرت او را ديد، فرمود: "هركس از ما سؤال كند، به او عطا ميكنيم و هركس بينيازي جويد، خداوند او را بينياز ميسازد".
صحابي با خود گفت: مقصود پيامبر از اين سخن، جز من كسي نيست، و به سوي همسرش بازگشت و سخن پيامبر را به او خبر داد. زن گفت: رسول خدا بشر است (از حال تو اطلاع ندارد) نزد او برو و وضع خود را بيان كن.
صحابي، بار ديگر به حضور پيامبر آمد. در اين هنگام نيز وقتي كه پيامبر او را ديد، همان جمله را تكرار كرد. اين رفتوآمد سه بار تكرار شد. سرانجام صحابي تصميم گرفت دنبال كار برود. از خانه بيرون آمد و كلنگي از يك نفر عاريه گرفت و به طرف كوهستان رفت، مقداري هيزم جمع كرد و به مدينه آورد و آن را به پنج سير آرد فروخت و آن آرد را به خانه برد و نان پخت و خورد. فرداي آن روز به كوهستان رفت و هيزم بيشتري فراهم آورد و به شهر آورد و فروخت و كمكم از پسانداز كارش، يك كلنگ خريد و كمكم از اندوختهاش دو شتر و يك غلام خريد تا اينكه ثروتمند و بينياز گرديد.
آنگاه به حضور پيامبر آمد و ماجراي كار و درآمد خود را به عرض آن حضرت رسانيد، و رفتوآمدِ قبل خود را به حضور پيامبر و جواب آن حضرت را، يادآور شد. پيامبر فرمود: "من كه به تو گفتم هر كس از ما سؤال كند، به او عطا ميكنيم و اگر از ما بينيازي جويد، خداوند او را بينياز ميكند".12
عبادت خشك
گروهي از شاگردان امام صادق(ع) گرد شمع وجود آن حضرت حلقه زده بودند. امام ديد يكي از دوستانش به نام عمر بن مسلم در ميان آنها نيست. جوياي حال او شد، عرض كردند: "او مدتي است ترك تجارت كرده و رو به عبادت آورده (و تنها در محل خلوتي مشغول عبادت شده است.) امام فرمود: "واي بر او، آيا نميداند كسي كه تلاش براي كسب معاش را ترك كند، دعايش به استجابت نميرسد." سپس فرمود: "در عصر پيامبر وقتي آيههاي 2 و 3 سوره طلاق نازل شد، آنجا كه آمده است: "و هر كس از خدا بترسد و پرهيزكار باشد، خداوند راه نجاتي براي او ميگشايد و او را از جايي كه گمان ندارد، روزي ميدهد،" گروهي درها را به روي خود بستند و رو به عبادت آوردند و گفتند: "خداوند عهدهدار روزي ما شده است." وقتي پيامبر از جريان آنها آگاه شد، شخصي را نزد آنها فرستاد كه چرا مشغول چنين عبادتي شدهايد! پيامبر فرمود: "كسي كه چنين كند، دعايش مستجاب نميشود، بر شما باد به كوشش براي تحصيل معاش زندگي".13
بازنشستگي
پيرمرد نصراني عمري كار كرده و زحمت كشيده بود، اما ذخيره و اندوختهاي نداشت. آخرِ كار، كور هم شده بود. پيري و نيستي و كوري همه با هم جمع شده و جز گدايي راهي برايش باقي نگذاشته بود. كنار كوچه ميايستاد و گدايي ميكرد. مردم ترحّم ميكردند و به عنوان صدقه پشيزي به او ميدادند و او از همين راه بخور و غير، به زندگاني ملالتبار خود ادامه ميداد.
تا روزي اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) از آنجا عبور كرد و او را به آن حال ديد. علي به صدد جستوجوي احوال پيرمرد افتاد تا ببيند چه شده كه اين مرد به اين حال و روز افتاده است، ببينيد آيا فرزندي ندارد كه او را تكفل كند، آيا راهي ديگر وجود ندارد كه اين پيرمرد در آخر عمر، آبرومندانه زندگي كند و گدايي نكند.
كساني كه پيرمرد را ميشناختند، آمدند و شهادت دادند كه اين پيرمرد نصراني است و تا جواني و چشم داشت كار ميكرد، اكنون كه هم جواني و هم چشم را از دست داده، نميتواند كار كند، ذخيرهاي هم ندارد؛ طبعاً گدايي ميكند. علي(ع) فرمود: "عجب تا وقتي كه توانايي داشت، از او كار كشيديد و اكنون او را به حال خود گذاشتهايد؟ سوابق اين مرد حكايت ميكند كه در مدتي كه توانايي داشته، كار كرده و خدمت انجام داده. بنابراين، بر عهده حكومت و اجتماع است كه تا وي زنده است، او را تكفل كند. برويد از بيتالمال او را مستمري بدهيد".14
كداميك عابدترند؟
يكي از اصحاب امام صادق(ع) كه طبق معمول هميشه در محضر درس آن حضرت شركت ميكرد و در مجالس رفقا حاضر ميشد و با آنها رفتوآمد ميكرد، مدتي بود كه ديده نميشد. يك روز امام صادق(ع) از اصحاب و دوستانش پرسيد: "راستي فلاني كجاست كه مدتي است ديده نميشود؟"
ـ "يابن رسول الله! اخيراً خيلي تنگدست و فقير شده".
ـ "پس چه ميكند؟"
ـ "هيچ، در خانه نشسته و يكسره به عبادت پرداخته است".
ـ "پس زندگياش از كجا اداره ميشود؟"
ـ "يكي از دوستانش عهدهدار مخارج زندگي او شده".
ـ "به خدا سوگند، اين دوستش به درجاتي، از او عابدتر است".15
غذاي گروهي
همين كه رسول اكرم و اصحاب و ياران از مركبها فرود آمدند و بارها را بر زمين نهادند، تصميم جمعيت بر اين شد كه براي غذا گوسفندي را ذبح و آماده كنند. يكي از اصحاب گفت: "سر بريدن گوسفند با من." ديگري: "كندن پوست آن با من." سومي: "پختن گوشت آن با من." چهارمي: "..." رسول اكرم: "جمع كردن هيزم از صحرا با من".
جمعيت: "يا رسولالله شما زحمت نكشيد و راحت بنشينيد، ما خودمان با كمال افتخار همه اين كارها را ميكنيم".
رسول اكرم: "ميدانم كه شما ميكنيد، ولي خداوند دوست نميدارد بندهاش را در ميان يا رانش با وضعي متمايز ببيند، كه براي خود نسبت به ديگران امتيازي قائل شده باشد".
سپس به طرف صحرا رفت و مقدار لازم خار و خاشاك از صحرا جمع كرد و آورد.16
قافلهاي كه به حج ميرفت
قافلهاي از مسلمانان كه آهنگ مكه داشت، همين كه به مدينه رسيد، چند روزي توقف و استراحت كرد و بعد، از مدينه به مقصد مكه به راه افتاد.
در بين راه مكه و مدينه، در يكي از منازل، اهل قافله با مردي مصادف شدند كه با آنها آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت با آنها، متوجه شخصي در ميان آنها شد كه سيماي صالحين داشت و با چابكي و نشاط، مشغول خدمت و رسيدگي به كارها و حوايج اهل قافله بود. در لحظه اول او را شناخت. با كمال تعجب از اهل قافله پرسيد: "اين شخصي را كه مشغول خدمت و انجام كارهاي شماست، ميشناسيد؟"
ـ "نه او را نميشناسيم. اين مرد در مدينه به قافله ما ملحق شد. مردي صالح و متقي و پرهيزكار است. ما از او تقاضا نكردهايم كه براي ما كاري انجام دهد، ولي او خودش مايل است كه در كارهاي ديگران شركت كند و به آنها كمك بدهد".
ـ "معلوم است كه نميشناسيد، اگر ميشناختيد، اينطور گستاخ نبوديد، هرگز حاضر نميشديد مانند يك خادم به كارهاي شما رسيدگي كند".
ـ "مگر اين شخص كيست؟"
ـ "اين، علي بن الحسين، زين العابدين است".
جمعيت آشفته به پا خاستند و خواستند براي معذرت، دست و پاي امام را ببوسند. آنگاه به عنوان گله گفتند: "اين چه كاري بود كه شما با ما كرديد؟! ممكن بود خداي ناخواسته ما جسارتي نسبت به شما بكنيم و مرتكب گناهي بزرگ بشويم".
امام: "من عمداً شما را كه مرا نميشناختيد، براي همسفري انتخاب كردم؛ زيرا گاهي با كساني كه مرا ميشناسند مسافرت ميكنم، آنها به خاطر رسول خدا زياد به من عطوفت و مهرباني ميكنند. نميگذارند كه من عهدهدار كار و خدمتي بشوم. ازاينرو، مايلم همسفراني انتخاب كنم كه مرا نميشناسند و از معرفي خودم هم خودداري ميكنم تا بتوانم به سعادتِ خدمت رفقا نائل شوم".17
پاورقي:
1. بحارالانوار، ج 11، ص 266؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 531، به نقل از: مرتضي مطهري، داستان راستان، ص 140.
2. وسائل الشيعه، ج 2، ص 531؛ بحارالانوار، ج 9، ص 599، به نقل از: داستان راستان، ص 139.
3. وسائل الشيعه، ج 12، صص 41 و 43، به نقل از: محمد محمدي اشتهاردي، داستان و راستان، ج 1، ص 83.
4. همان.
5. داستان راستان، ص 33.
6. همان، ص 31.
7. وسائل الشيعه، ج 2، ص 529، به نقل از: داستان دوستان، ص 30.
8. كشف الغمه، به نقل از: بحارالانوار، ج 41، ص 33، به نقل از: داستان دوستان، ج 5، ص 43.
9. وسائل الشيعه، ج 12، ص 23، به نقل از: داستان دوستان، ج 2، ص 265.
10. بحارالانوار، ج 11، ص 120، به نقل از: داستان راستان، ص 164.
11. بحارالانوار، ج 12، ص 31، به نقل از: داستان راستان، ص 132.
12. اصول كافي، ج 2، باب القناعة، ج 7، ص 139، به نقل از: داستانهاي اصول كافي، ج 2، ص 210.
13. تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 354، به نقل از: داستان دوستان، ج 1، ص 153.
14. وسائل الشيعه، ج 2، ص 425، به نقل از: داستان راستان، ص 375.
15. وسائل الشيعه، ج 2، ص 529، به نقل از: داستان راستان، ص 268.
16. كحل البصر، ص 68، به نقل از: داستان راستان، ص 34.
17. بحارالانوار، ج 11، ص 21، به نقل از: داستان راستان، ص 36.
رسانه ها علاوه بر اينكه بايد اطلاع رساني را در دستور كار قرار دهند بايد به دنبال آن باشند كه اطلاع رساني به ضد خود تبديل نشود. چنانچه در اطلاع رساني مبالغه صورت گيرد،........ زمينه اطلاع گريزي از مخاطب را فراهم مي كند.
بخش پنجم
تبديل رسانه مصرف محور به توليدمحور(2)
در اين راستا رسانه ملي مي تواند با انتخاب راهبرد «آموزش رسانه اي توليد ملي» از ظرفيت هايي بي بديل خود در اين حوزه بهره جويد. اين راهبرد مي تواند در قالب راهكارهاي زير تحقق يابد:
1-1-4- تبيين و آموزش مباني و مفاهيم توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني براي همه سطوح سني و تحصيلي و در قالب هاي برنامه اي.
2-1-4- تبيين اهميت و ضرورت موضوع توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني.
3-1-4- آموزش و بيان راه ها، شيوه ها و ابزارهاي تحقق خودكفايي و استقلال اقتصادي.
4-1-4- آموزش چگونگي ارتقاي كيفيت كالاهاي توليد داخلي.
5-1-4- آموزش نحوه بازاريابي براي استفاده داخلي و خارجي از كالاهاي ايراني.
6-1-4- آموزش شيوه هاي نوين توليد محصولات صنعتي و مصرفي در جهان.
7-1-4- آموزش عوامل شتاب دهنده و موانع تحقق استقلال اقتصادي و آموزش راهكارهاي رسيدن به آن.
8-1-4- بيان و اطلاع رساني از شيوه كشورهاي ديگر در حمايت از توليدات داخلي.
9-1-4- كاهش تبليغات بازرگاني كالاهاي مصرفي.
10-1-4- ترسيم نتايج و دستاوردهاي تحقق توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني.
5- تاكتيك هاي طرح موضوع
رسانه ملي بايد بر اساس تكنيك هاي رسانه اي، روانشناسي و جامعه شناسي به حل موضوع حمايت از توليد ملي بپردازد، زيرا برخي از مردم بر اين باورند كه اولاً؛ كالاي توليد داخلي كيفيت ندارد، ثانياً كالاي خارجي را موجب رشد شخصيتي خود مي دانند. ثالثاً رفاه، آسايش و زيبايي زندگي را با مصرف كالاي خارجي در ذهن تصور مي كنند.
در اين بين برخي از مسئولان كشور، اعتقادي به توليد در سطح ملي ندارند و توليدكنندگان نيز بدون توجه به خواسته هاي مشتري كالاهاي بي كيفيت توليد مي كنند كه قدرت رقابت با نمونه هاي خارجي را ندارند.رسانه ملي لازم است كه اين بيماري فكري را با تاكتيك هاي مناسب از ذهن بزدايد و فعاليت هاي رسانه اي ذيل را انجام دهد.
1-5 - پرهيز از قاعده غفلت جمعي و پخش مسئوليت
در دهه 1960 يك حادثه تأسف بار در يك خيابان شلوغ، نقطه آغازي براي بعضي پژوهش هاي روانشناسي اجتماعي شد. يك خانم از سوي مردي كارد به دست مورد حمله قرار گرفت، او مرتب فرياد مي زد و كمك مي خواست، اما در نهايت زخمي و كشته شد. اين كشمكش به مدت 54 دقيقه ادامه داشت، بعداً معلوم شد كه 38 نفر نظاره گر اين ماجرا بوده اند، اما نه تنها هيچ كس به كمك آن زن نيامد، بلكه هيچ كس حتي زحمت زنگ زدن به پليس را نيز به خود نداد.
دو روانشناس اجتماعي به نام هاي «دارلي»(Darely) و «لاتانه» (Latane) به تحقيق اين موضوع پرداختند. در نهايت چند نظريه در تبيين اين مسئله مطرح شد:الف) نظريه پخش مسئوليت ب) نظريه غفلت جمعي ج) نظريه ماهيت شهرنشيني. قاعده اول مي گويد اگر n نفر شاهد يك موقعيت اضطراري باشند، هر كدام از آنها مسئوليت خود را فقط به اندازه مي داند.
قاعده دوم مي گويد افرادي كه ناظر موقعيت اضطراري اند، يك ارزيابي از فرد نيازمند و موقعيت او دارند. نوع دوم به سال خوردگان، زنان، بيماران و ... كمك مي كنند، اما به كساني كه خود مقصر باشند، مانند مست ها، معتادان و ... كمك نمي كنند و نسبت به آنها غفلت مي ورزند. قاعده سوم نيز گناه را به گردن ماهيت شهرنشيني مي اندازند. (444 ،Baron)
قاعده اسلامي افراد را در برابر اتفاقات اجتماعي مسئول مي داند. دين بهترين و عالي ترين روش است كه مي تواند جامعه بشري را نظم ببخشد و بيش از همه روش هاي ديگر مردم را به رعايت قوانين اجتماعي وادارد، چرا كه دين علاوه بر وضع قوانين مجازات و تشويق دو ابزار نيرومند ديگر نيز در اختيار دارد كه از طريق آن مي تواند هرگونه نيروي مخالف را در هم شكند.
نخست آنكه افراد را به جهان ديگري توجه داده، جهان مادي را گذرا و مقدمه جهان ديگر مي داند و بدين ترتيب افراد را به اين رهنمون مي سازد كه تنها راه سعادت جاودان، پيروي از مقررات ديني است كه پيامبران آن را ابلاغ فرموده اند. فرد ديندار با پي بردن به اين حقيقت مي داند كه مقررات ديني از جانب خداوند دانا، توانا و بينايي است كه لحظه اي از آفريده هاي خود غافل نيست و روزي خواهد آمد كه در پيشگاهش به حساب اعمالش رسيدگي شود.
با چنين باوري هرگز ممكن نيست كه از پنهان داشتن عملي سود جسته و از عمل به مقررات ديني سر باز زند. توجه رسانه به نقش الهي انسان در اجتماع، فرد را وادار مي كند از طريق يك نيروي دروني بدون هرگونه زور و اجباري در مسير زيباي حكومت اسلامي حركت كند و براي اعتلاي آن از هيچ كوششي فروگذار نشود.
بنابراين لازم است كه صدا و سيما با نظريه الهي و اسلامي همه مردم را در مقابل استقلال و پيشرفت كشور داراي مسئوليت معرفي كند و با آموزش صحيح وظيفه هر فرد در قبال اجتماع، اين نكته را به وي متذكر شود كه تقويت نظام اسلامي در عرصه اقتصادي در نزد خداوند متعال مانند مجاهدت سرباز در منطقه نبرد با دشمن است.پيامبر اكرم(ص) همه افراد جامعه اسلامي را مسئول مي داند؛ «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته» (بخاري، 284) و براي اصلاح جامعه و حركت در پيشرفت هيچ فردي نبايد خود را استثنا بداند و هر فردي با توجه به مسئوليتي كه دارد بايد در اين راه كوشش كند.
2-5- عادت پذيري و عادت شكني
«عادت» نقش مهمي در ايجاد استقلال ملي و تقابل با سختي هاي زندگي دارد، چه بسا ملت هايي بوده اند كه به دليل تنبلي و سستي با وجود سرمايه هاي مادي فراوان به تكيه به بيگانگان و راحت طلبي عادت كرده اند و چشم اندازي هم نسبت به عزت و غرور ملي ندارند.عادت در تربيت تمام ابعاد انسان، اعم از تربيت بدني، عقلاني، عاطفي، اخلاقي، مذهبي، معنوي و حتي ملي ... اثر خاص خود را دارد. (جودت، 171)
هر عادت سه مرحله را طي مي كند: تمايل، اراده، تكرار. اگر هر كدام از اين سه مرحله نباشد يا ضعيف باشد عادت شكل نخواهد گرفت؛ به ويژه مرحله اول و دوم تعيين كننده خوب يا بد بودن آن عادت خواهد بود. رفتاري كه به صورت عادت در مي آيد، در ابتدا مورد تمايل قرار گرفته و انسان مي تواند بر تمايلات خود كنترل و حاكميت داشته باشد، بعد از اينكه تمايل حاصل شد بايد اراده انجام و تكرار آن را داشته باشد و مرحله سوم اين است كه آنچه ميل و اراده كرده بايد زياد تكرار كند تا به صورت عادت در آيد.
در واقع اهميت عادت آن است كه هر بار تكرار مي شود، بدون اينكه استدلال عقلاني و محكمي پشت آن باشد. عادت از ديدگاه غزالي عبارت است از حالت يا خصوصيت رواني كه در انسان پديد مي آيد و اثر خود را برجوارح و اندام انسان جاري مي كند و خواهان قيام به عمل است يا به دليل وجود اين حالت اعمال، رفتاري بدون تكليف و بدون نياز به فكر و تأمل از او صادر مي شود. (همان)
شهيد مطهري عادت را به دو قسمت «فعلي» و «انفعالي» تقسيم مي كند: عادت فعلي را مطلوب و عادت انفعالي را نامطلوب مي داند. از ديدگاه ديني نمي شود به طور مطلق عادت را خوب يا بد دانست، بلكه با توجه به مصاديق و مباحث جانبي آن است كه بعضي از عادت ها خوب و بعضي بد مي شود. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايند: زبانت از تو چيزي مي خواهد كه به آن عادتش داده اي و جانت از تو چيزي طلب مي كند كه بدان مأنوسش ساخته اي (غررالحكم، حكمه 4147)
آنچه كه يك رسانه اسلامي بايد انجام دهد همين است كه عادت هاي بد را از انسان بزدايد و عادت هاي نيكو و خوب را با تشويق و ترغيب و مسئوليت آفريني در او بروياند. در سال هاي اخير مصرف گرايي و سوءمصرف يكي از عادات منفوري است كه با تبليغات رسانه اي و كالايي شدن ارزش هاي انساني به بهانه سبك هاي مدرن زندگي در حال اوج گرفتن است و در چنين حالتي يك رسانه وظيفه دارد كه طاغوت عادت را كه افراد را وادار به طغيان، ظلم، بي توجهي به منافع ملي مي كند از درون و برون آنها بزاديد.
روش ترك عادات بد قبلي و جايگزيني عادات جديد
در ترك عادات بد بايد همان قدم هايي كه براي برقراري عادات لازم است، برداشت.
1) قدم اول در ترك عادت تشخيص غلط بودن عادت است.
2) قدم دوم ايجاد دستوراتي در خلاف جهت اعمالي است كه تاكنون در اين عادت بد داشته ايم.
3) قدم سوم نقشه لازم براي انجام اين دستورات است. با تلقين به مصمم بودن به طرز تفكر جديد.
3-5- تسهيل اجتماعي و بطالت اجتماعي
عملي در حضور ديگران سبب بهتر و بيشتر شدن تلاش افراد مي شود، اين پديده را «تسهيل اجتماعي» مي گويند. ريشه روان شناختي تسهيل اجتماعي اين است كه نظر ديگران در مورد خودمان را مهم مي دانيم و مايليم نسبت به ما نظر مثبت داشته باشند.پديده ديگري به نام «بطالت اجتماعي» نيز در گروه داريم. گاهي افراد خود را در پناه گروه مخفي مي كنند و با خود مي گويند بگذار كه ديگران وظايف گروهي را انجام بدهند.
اصولاً بطالت اجتماعي و تسهيل اجتماعي، از پديده هاي معمول در زندگي اجتماعي است و تبعات مهمي دارد؛ زيرا بسياري از وظايف فقط به صورت گروهي صورت مي گيرد.اصولاً احكام و مقررات اسلام به گونه اي طراحي شده است كه يك پيام جمعي در آن نهفته است و هدف مهم آن دميدن روح جمعي در كالبد جامعه مسلمانان و آشنا كردن آنان با فعاليت هاي گروهي است. از آداب و مناسك حج گرفته تا مراسم نماز جمعه و جماعت و بسياري از احكام ديگر كه همگي به نوعي از روحيه جمع گرايي حكايت دارد و مسلمانان را به نوعي به نظم پذيري گروهي تشويق مي كند.
آيات و روايات متعددي مسلمانان را به كار جمعي و گروهي تشويق كرده است. در روايتي از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است: «الجماعه الرحمه» (حلي، 363، 1364) در روايت ديگري از پيامبر(ص) آمده است: «... ما تكرهون في الجماعه خير مما تحبون في فرقه، في الجماعه رحمه و في الفرقه عذاب» (اردبيلي، 13، 1303)يعني مشكلات ناشي از كار جمعي كه مورد پسند شما نيست بهتر است از آنچه كه در كار انفرادي مي پسنديد، چرا كه در كار جمعي رحمت است و در كار انفرادي عذاب.رسانه در اين راستا وظيفه دارد كه روح همكاري جمعي را براي عبور جامعه از شرايط نامتعادل اقتصادي فراهم كند و آن ميسور نمي شود مگر با آموزش صحيح رسانه اي و ارائه راهكارهاي لازم به مسئولان، توليدكنندگان و مصرف كنندگان.
براي به حداقل رساندن بطالت اجتماعي راه حل هاي زير ارائه شده است:
1- رسانه ها بايد كاري كنند كه نه تنها هر فرد مسئوليت خود را فراموش نكند، بلكه بازده يا كوشش او به آساني تشخيص پذير باشد.
2- رسانه ها بايد با فعاليت هاي تربيتي و آموزشي تعهد افراد را نسبت به عملكرد گروه بيشتر كنند و لذت صعود به نوك قله را در كام همه ايجاد كنند و آنها را به عبور از موانع ترغيب نمايند.
3- اهميت و ارزش كار جمعي را در كنار انگيزه فردي افزايش دهند.
4- رسانه ها بايد به گونه اي افراد را ترغيب كنند كه هر فرد كمك خود به فعاليت گروهي را مهم، بلكه بي مانند بداند.
5- به طور كلي همبستگي گروهي و كمك به همديگر بايد افزايش يابد. اگر به درستي دقت شود ديدگاه اسلامي نسبت به فعاليت هاي جمعي مثبت به گونه اي است كه تسهيل اجتماعي را تقويت و بطالت اجتماعي را نفي مي كند.
4-5- يادگيري اجتماعي
يكي از نظريه هاي يادگيري، نظريه اجتماعي يادگيري مشاهده اي يا الگويي است كه به آن يادگيري اجتماعي هم مي گويند. (سيف، 201)الگوبرداري به فرايندي گفته مي شود كه به واسطه آن، رفتار فرد در نتيجه مشاهده رفتار يك فرد ديگر(الگو) يعني ديدن، شنيدن يا حتي مطالعه درباره رفتار، تغيير مي كند. الگو تنها به انسان محدود نمي شود، بلكه هرگونه محرك از جمله يك رفتار آموزنده، يك دستورالعمل و ... را شامل مي شود. (همان، 406)
دراين نظريه براي افزايش يا كاهش رفتار، روش هايي معرفي شده است، روش هاي ايجاد و افزايش رفتار مطلوب عبارتند از:
1- اصل اكتساب: انسان ها سعي مي كنند رفتارشان را به كسي كه بيشتر از همه او را دوست دارند شبيه كنند. اين اكتساب در پوشيدن لباس، در اعتقادات و باورها و ... و از راه مشاهده و الگوبرداري از والدين و همين طور از معلمان و رسانه ها ... حاصل مي شود.
2- اصل بازداري زدايي: گاهي فردي كه رفتاري را به خوبي آموخته است، اما از پيامدهاي آن مي ترسد، گرفتار نوعي بازداري دروني است. اگر مشاهده كند كه كسي آن رفتار را انجام دهد و پيامد منفي اي براي او نداشته باشد، بازداري زدايي مي شود و به عبارت ساده جرئت پيدا مي كند.
3- اصل آسان سازي: يعني اين كه كسي رفتاري را قبلاً آموخته است، اما اگر مشاهده انجام آن رفتار از سوي ديگران باشد به انجام آن رفتار رغبت بيشتري پيدا مي كند.
همچنين روش هاي كاهش رفتار نامطلوب عبارتند از:
1- اصل بازداري: اگر فرد الگويي را مشاهده كند كه به دليل رفتارش تنبيه مي شود، احتمال انجام آن رفتار از سوي مشاهده كننده كاهش مي يابد.
2- رفتار ناهمساز: در اين روش فرد، رفتارهايي را از الگو مشاهده مي كند كه با رفتار مشكل آفرين مشاهده كننده، مغاير و ناهمساز است. (كاوياني، 268،1389)
بخش ششم
اطلاع رساني به موقع و نگرش صحيح
گاه گاهي در تبليغات رسانه اي ما شاهد خبرهايي هستيم كه خود اين خبرها به طور مجزا از اهميت چنداني برخوردار نيستند، ولي وقتي فرايند خبرها در ذهن مخاطب تجميع مي شود، مخاطب با ايجاد يأس، اضطراب و نگراني مواجه مي شود. در سال گذشته (1390) نظرسنجي هايي در صدا و سيما صورت گرفت كه نشان مي دهد بيش از 54 درصد مردم اخبار خود را از روزنامه ها، 31 درصد اينترنت، 24 درصد تلويزيون هاي خارجي (كه مجموعاً بيش از 200 تلويزيون هستند) و 12 درصد راديوهاي خارجي دريافت مي كنند.
اين نظرسنجي همچنين حاكي است كه 60 درصد در حد خيلي زياد و زياد به اخبار صدا و سيما اعتماد داشته اند. اين آمارها حكايت مي كند كه سيستم اطلاع رساني از يگانگي در انتشار به چندگانگي در دريافت تغيير موضع داده است.اما با توجه به اعتماد بالاي مخاطبان به رسانه هاي داخلي، اين رسانه ها براي نقش خود در پيشرفت ايران اسلامي نيز بايد برنامه مدوني تهيه كنند، تا هم انتظارات مخاطبان را برآورده كنند و از فضاي رقابتي جهاني عقب نمانند و هم بتوانند از طريق اطلاع رساني و كاركرد خبري خود بخشي از مشكلات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي كشور را برطرف كنند.
1) تغييرات رسانه ها و ذائقه ها
اگر نگاهي به تغييرات اطلاع رساني در پنج سال گذشته انداخته شود مشاهده مي شود كه تنوع اطلاع رساني و ميزان استفاده مردم از پيام به نحو محسوسي افزايش يافته است. امروزه روزنامه ها مانند گذشته منتظر نمي مانند كه مخاطب صبح روز بعد آنها را خريداري كند، بلكه آنها با راه اندازي صفحات اينترنتي، مطالب خود را كه پيش از انتشار كاغذي به صورت سايبري منتشر مي كنند. همچنين خبرگزاري ها نيز خبرهاي خود را كه پيش از اين به فروش مي رساندند اكنون نه تنها رايگان عرضه مي كنند، بلكه به صورت پيامك نيز براي مخاطبان ارسال مي كنند.
علاوه بر آن سيستم هاي پيامك خبري نيز به صورت لحظه اي و در حالي كه مكان و زمان نمي شناسند بسياري از خبرها را براي مخاطبان ارسال مي كنند. به موارد فوق بايد امكانات موبايل هاي جديد را نيز اضافه كرد كه مي توانند صفحات متعدد خبري اينترنت و شبكه هاي تلويزيوني را نمايش دهند... سرعت و جهش در اطلاع رساني در حالي روزبه روز به اوج خود نزديك مي شود كه گويا قرار است هر فرد شبكه هاي تلويزيوني متعدد و ده ها دستگاه خبري را به تنهايي و با ابتدايي ترين امكانات مديريت كند.اما آنچه كه بيش از همه مهم است، در اين اوضاعي كه جهان با انباشت اطلاعات مواجه است، اينكه هنوز هم مردم به رسانه هاي با اعتماد بالاي خبررساني اعتماد و اعتقاد دارند.
نظرسنجي هاي صدا و سيما اين را هم مي گويد كه مردم ديدگاه شان در مورد صدا و سيما اينگونه است:
- ارائه اخبار واقعي در صدا و سيما 52 درصد
- سرعت در خبررساني 65 درصد
- بي طرفي صدا و سيما در خبررساني 47 درصد
- جامع و كامل بودن اخبار صدا و سيما 52 درصد
- ميانگين مدت زمان تماشاي يك ساعت و 20 دقيقه در روز
- ميزان رضايت از تفسيرهاي خبري 67 درصد
آمار فوق علاوه بر آنكه نشان دهنده رضايت از دريافت اطلاع رساني صدا و سيما است از طرف ديگر اين نگراني را ايجاد مي كند كه چرا صدا وسيما و رسانه هاي ما نتوانسته اند ظرفيت درخواست هاي مخاطبان را تأمين كنند؟ از طرف ديگر اين سوال پيش مي آيد كه با توجه به نقش بسيار ممتاز اطلاع رساني و نياز مردم به بخش هاي خبري چرا صدا و سيما نتوانسته است با توجه به اين ظرفيت نگرش هاي مردم را به سمت تغيير رفتار در حمايت از استقلال اقتصادي كشور سوق دهد؟مراكز پژوهشي رسانه ها بايد ضمن تطبيق وضع موجود و پيشرفت هاي كشور براي مخاطبان، معادله اي را تهيه و عرضه كنند كه در آن تقويت صنايع و توليد ملي حاصل آيد و كشور ما از وابستگي به بيگانگان بي نياز شود.
2- اهميت كاركرد اطلاع رساني
وظيفه و نقش اساسي وسايل ارتباط جمعي، انتشار جريان رويدادهاي اجتماعي است و همين امر به انسان امكان مي دهد محيط زندگي را بهتر بشناسد و با توجه به آن احتياجات فردي يا جمعي خود را مرتفع سازد، در برابر ديگران راه و رسم شايسته پيش گيرد، انديشه هاي خوب به دست آورد و قضاوت هاي درست نشان دهد و به طور كلي به عنوان عضوي از اعضاي جامعه، با آگاهي كامل به حقوق و مسئوليت هاي خويش و با آزادي و آسايش به زندگي ادامه دهد.يكي از كاركردهاي رسانه، كاركرد اطلاع رساني آن است، اما در سال توليد ملي رسانه ها و به خصوص رسانه هاي ملي بايد در زمينه كاركرد اطلاع رساني چه اقداماتي انجام بدهند، سوالي است كه بايد در يك چارچوب تئوريك و عملگرايانه به آن پاسخ گفت تا شايد گامي در اين مسير برداشته شود.
3- لوازم موفقيت در اطلاع رساني
رسانه هاي ما بايد شناختي از وضعيت مخاطب و متغيرهايي كه وي با آن مواجه است داشته باشند تا بتوانند در زمينه اطلاع رساني به موفقيت هايي دست يابند.بر اين اساس ارتباط گر بايد پنج متغير را بشناسد:
1- شناخت مشكل 2- شناخت محدوديت 3- سطح درگيري 4- اطلاع جويي 5- پردازش اطلاعات. (Grunig and Hunt: 1984)
1- 3- شناخت مشكل: يكي از مسائلي كه معمولاً افراد و سازمان ها با آن مواجهه اند عدم درك درست از مشكل و يا به عبارتي شناخت مشكل است و از اين لحاظ يك ارتباط گر و رسانه هم بايد نسبت به پديده و مشكلي كه مي خواهد آن را برطرف كند به يك درك درست دست يابد، بايد دريابد كه مشكلي وجود دارد كه براي رفع آن مي توان كاري كرد. هر چه شناخت مشكل بهتر باشد احتمال اين كه همگان در مورد موضوع ارتباط برقرار كنند بيشتر است.
براي مبحث افزايش توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني مشكلات هم در حوزه تصميم گيري و تصميم سازي هست، هم در ميان توليدكنندگان و هم مصرف كننده. يك رسانه با توجه به مخاطبي كه دارد بايد برنامه توليد كند و نبايد انتظار داشته باشد برنامه اي كه داراي هدف معيني نيست و بر نقطه كانوني اي تمركز ندارد، بتواند مشكلي را برطرف كند.
2-3 - شناخت محدوديت: اين متغير نشان مي دهد كه افراد تا چه اندازه موانع و محدوديت هايي را كه در راه برنامه ريزي آزادانه رفتارشان وجود دارد درك مي كنند. هر چه شناخت محدوديت پيوند نزديك تري با موضوع داشته باشد، احتمال كمتري هست كه مخاطبان در ارتباطي كه با موضوع سر و كار دارد شركت و مشكلات مربوط به آن را برطرف كنند.
يكي از مشكلاتي كه برنامه هاي توسعه و به عبارت بهتر پيشرفت در برخي از مناطق كشور ما نتوانسته است جواب خود را بدهد اين بوده است كه يك برنامه توسعه اي در يك مكان و كشور ديگري با موفقيت اجرا شده، احتمال اينكه بتواند با موفقيت در مكان ديگري اجرا شود به شرايط و برنامه ها و مكان ثانوي بستگي دارد. رسانه براي ايجاد موفقيت در يك برنامه ملي بايد موانع و محدوديت هاي عمل را از طريق اطلاع رساني به حداقل برساند.
3- 3 - سطح درگيري: درگيري مخاطب با موضوع نشان مي دهد كه مخاطبان تا چه حد خود را با يك موضوع يا وضعيت مربوط و متصل مي كنند. هر چه افراد بيشتر درگير باشند، احتمال فعال شدن آنها بيشتر است.به هر ميزاني كه عامل ارتباطي جسور، فعال، پرانرژي، قوي و مثبت به نظر آيد به همان اندازه نزد مخاطبان خويش از اعتبار بيشتري بهره خواهد جست.يك روزنامه و يا راديو و تلويزيون براي بالا بردن اعتبار خود ناچار به همسويي با مخاطبان خود است و درك اينكه آنان چه مي خواهند و از چه رنج مي برند، خواهد توانست رسانه و مخاطب را با موضوع درگير كند. (فرهنگي، 1386: 229)
براي ايجاد سطح درگيري مخاطب با موضوع لازم است كه برنامه اي منظم و دقيق و با اهداف مشخص در زمينه اهميت توليد ملي و نقش آن در استقلال و پيشرفت كشور يا نقش آن در بهبود زندگي فردي تهيه شود. در اين برنامه بايد تلاش شود كه زندگي اجتماعي و فردي تك تك مخاطبان با اهميت موضوع ارتباط برقرار كند.
4-3 - اطلاع جويي: اطلاع جويي يعني رفتار ارتباطي فعال كه آن را بررسي برنامه ريزي شده محيط براي يافتن پيام هايي با موضوع خاص مي نامند. جمعي كه مشكلي را تشخيص مي دهد با شناخت محدوديت كمتري مواجه مي شود و به شدت با موضوع پيوند مي خورد، يعني خيلي درگير مي شود. احتمالاً ارتباط فعال تري درباره آن برقرار مي كند و به جست وجوي اطلاعات مي پردازد تا مشكلي كه با آن روبه رو است برطرف كند. (ويندال: 310)
در اين زمينه بايد حس اطلاع جويي مخاطبان تحريك شود تا براي دستيابي به اعماق و جوانب موضوع تلاش هاي خود را آغاز كنند. امروزه به واسطه ايجاد تلويزيون ها، راديوها و روزنامه هاي تعاملي اين امكان به وجود آمده است كه مخاطب علاوه بر مقدار مطالب و محتوايي كه از رسانه دريافت مي كند، نيازهاي ديگر خود را در اين زمينه نيز جويا شود و آنها را پيگيري كند.
5-3 - پردازش اطلاعات: پردازش اطلاعات راهي براي پيوند منفعلانه با ارتباط است و به آن كشف برنامه ريزي نشده پيام هم مي گويند. افرادي كه اطلاعات را صرفاً پردازش مي كنند فعالانه در پي آن اطلاعات نمي گردند، اما وقتي با آن مواجه شدند آن را به كار مي گيرند، حتي اگر اين مواجهه تصادفي باشد. مثلاً اگر يك جمع موضوع معيني را مشكل تلقي نكند در پي اطلاعاتي درباره آن نخواهد بود. يا با آن موضوع اصلاًكاري نخواهد داشت و يا در صورت برخورد با اطلاعات مربوط تنها آن را پردازش خواهد كرد.رسانه بايد اطلاعات را به گونه اي به مخاطب ارائه دهد كه بتواند به صورت آتي و آني از آن براي رفع مشكلات پيرامون خود استفاده كند.
4- ترويج؛ فراتر از مصرف و تبليغ
يكي از فعاليت هاي رسانه اي و اطلاع رساني «ترويج» است كه عبارت است از فعاليت ارتباطي و اقناعي كه گروه هدف را از وجود محصول آگاه مي كند. هدف از انتخاب رسانه، گزينش رسانه، گزينش استدلال ها و غير اينها، تحقيق نتايج مطلوب است. ترويج كاري بس فراتر از مصرفي و يا تبليغ صرف است. ترويج تلاش براي دستيابي براي افرادي معين با پيامي معين، در زماني معين و به منظور تحصيل نتايجي معين است.در يك برنامه ترويج تغذيه از «شير مادر» در برزيل اينگونه برنامه ريزي شد؛ در اين برنامه هشت گروه يا مخاطب و كار آنان در برنامه، به شرح زير مشخص شدند:
الف) پزشكان كه در اقناع مادران به شيردهي نقش وسيله را داشتند.
ب) مراكز خدمات بهداشتي كه مادران براي راهنمايي به آنها مراجعه مي كردند.
ج) بيمارستان ها كه روش هاي جديد را معرفي و در روش هاي قديمي تجديدنظر مي كردند.
د) صنعت غذايي نوزاد كه بايد مطمئن مي شد براي توليداتش بازار مناسبي پيدا خواهد شد.
ه) صنعت (در كل) كه مي بايستي مطابق با قوانين موجود در مورد مادراني كه بچه ها را با شير مادر تغذيه مي كردند، عمل مي كرد.
ز) اجتماع محلي كه مي بايستي از اين كار حمايت روان شناختي كند و تسهيلات لازم را براي شيردهي مادران فراهم آورد.
ح) مقامات دولتي كه مي بايستي سياست هاي جديدي را در پيش مي گرفتند.
ي) مادراني كه مي بايستي تشويق مي شدند تا كودكان خود را بيشتر شير دهند. در اين پيكار ارتباطي آنچه كه يك رسانه بايد انجام دهد اطلاع رساني و آگاهي دهي در همه اين مراحل و ترغيب افراد سازمان ها براي انجام دادن وظيفه فرد است. (1985،Manoff)در دوه دهه گذشته نيز در كشور خودمان برنامه كاهش جمعيت در دستور كار قرار گرفت و در اين راستا صدا و سيما، وزارتخانه بهداشت و درمان و دانشگاه هاي علوم پزشكي با خدمات مشاوره اي، برنامه هاي تبليغاتي، پوستر، داروهاي ضدبارداري به ترغيب خانواده ها براي كاهش جمعيت اقدام كردند.
در اين برنامه ترويج پاداشي كه به مردم نشان داده شده بود اين بود كه اگر زندگي بهتر مي خواهيد فرزند كمتري داشته باشيد. اين فعاليت رسانه اي و تبليغاتي سبب شد كه خانواده هاي ايراني از جمعيت پنج يا شش نفره به 8/1 فرزند در هر خانواده برسد كه البته اين مي تواند جمعيت ايران را بحراني كند.
بخش هفتم
تقويت نگرش مردم و نبايدهاي اطلاع رساني
5- تغيير و تقويت نگرش
همواره اين نكته را به ياد داشته باشيم كه اگر كوهي از محتوا به مخاطب داده شود، اما ذره اي تغيير در او ايجاد نشود و نگرش درست او تقويت يا نگرش نادرستش تضعيف نشود، آن محتوا فاقد ارزش است. در هنگام توليد پيام و محتوا بايد نگاه برنامه ريز و تصميم ساز به تغيير نگرش مخاطب در راستاي اهداف متعالي و مطلوب باشد.از اين رو در ذيل به تعريف و اهميت نگرش و شيوه هاي تقويت آن پرداخته مي شود.
1-5- تعريف نگرش: نگرش عبارت است از يك روش نسبتاً ثابت در فكر، احساس و رفتار نسبت به افراد، گروه ها و موضوع هاي اجتماعي يا قدري وسيع تر هرگونه حادثه اي در محيط فرد.
2-5- مولفه هاي نگرش عبارتند از: افكار و عقايد، احساسات يا عواطف و تمايلات رفتاري. محققان در زمينه مولفه هاي نگرش نيز اتفاق نظر دارند و براي آن ابعاد شناختي، عاطفي و رفتاري در نظر مي گيرند. «مولفه هاي عاطفي» به هيجان هاي منفي يا مثبت و «مولفه هاي رفتاري» به نحوه خاصي از كنش فرد و مولفه هاي شناختي به فكر و تفسيرهاي خاص اشاره دارد. (سيرز و ديگران، 1991)
3-5- ويژگي هاي نگرش: نگرش يك سازه فرضي است كه چون در درون انسان است قابل مشاهده نيست، اما با تغيير رفتار تأثير آن قابليت مشاهده مي شود. ويژگي هاي نگرش به شرح ذيل است:
1-3-5- سازه اي است فرضي زيرا خود نگرش، وراي وجود مولفه هايش، وجود عيني ندارد و قابل مشاهده مستقيم و سنجش كمي نيست و براي كمي كردن آن لازم است به كمي كردن مولفه هاي آن بپردازيم.
2-3-5- اكتسابي است و به تدريج وجود مي يابد؛ زيرا تجربه و آموزش در آن موثر است.
3-3-5- نسبتاً پايدار است؛ چون يك نظام است و از ابعاد مختلف و هماهنگ برخوردار است و تغيير آن آسان نيست.
4-3-5- فردي يا گروهي است؛ زيرا در بسياري از مواقع نگرش ها ناشي از موقعيت هاي گروهي است.
4-5- داراي مولفه هاي شناختي، عاطفي، رفتاري است و هر يك از مولفه ها مي تواند به صورت هوشيار يا ناهوشيار باشد.
5-5- از ويژگي اصلي يا فرعي برخوردارند، مانند اينكه نگرش ما نسبت به شغل، زندگي خانوادگي و مسائل اعتقادي خود (نگرش اصلي) عميق تر از نگرش ما نسبت به پايه تحصيلي فرزند همسايه ما (نگرش فرعي) است.
6-5- مولفه هاي هر نگرش اعم از اصلي و فرعي با يكديگر تعامل دارند. هيچ رفتاري نيست كه هر قدر هم عقلاني باشد، واجد عوامل عاطفي به عنوان محرك نباشد و نيز بالعكس نمي توان شاهد حالت عاطفي بود، مگر اينكه ادراك يا فهم- كه ساخت شناختي آن حالت را تشكيل مي دهد- در آنها مداخله دارد.(منصور و همكار، 1369)
6- ارتباط نگرش، ايمان و رسانه
هر رسانه اي مخاطبي دارد و هر مخاطبي رسانه اي؛ اين اصل كلي به ما مي آموزد كه يك رسانه پيش از توزيع هر پيامي بايد بداند كه پيام و اطلاعات خود را براي چه بخشي از جامعه ارسال مي كند. اكنون در كشور ما هم رسانه هاي متفاوتي وجود دارد و بسته هاي محتوايي هر كدام از آنان به نسبت مخاطبان شان متفاوت است.
با توجه به اينكه بيش از 70 درصد از مخاطبان رسانه اي ما چه در روزنامه ها و چه صدا و سيما در درون كشور مي باشند و اكثراً از نگرش ايماني و اعتقادي به اسلام و انقلاب برخوردارند، رسانه ها براي تقويت پيام هاي خود به خصوص در حوزه توليد ملي بايد از نگرش هاي اسلامي راجع به اين موضوع مهم سخن به ميان آورند.
1-6- تعريف ايمان: ايمان حالتي است رواني كه در هر انساني ممكن است ايجاد شود و از حيث تحليلي- عقلي داراي سه مولفه: «عقيده و شناخت»، «علقه قلبي و عاطفي» و «رفتار ظاهري» است (آذربايجاني و همكاران، 1387، 140)
2-6- آثار رفتاري ايمان: در اسلام صرف اقرار به زبان براي با ايمان ناميدن يك فرد كافي نيست و در آيات و روايات متعدد بر پيوند مولفه رفتاري، شناخت و عاطفه نيز تصريح شده است.آثار رفتاري ايمان در قرآن اينگونه تصريح شده است؛ در تنهايي از تقوا و در تنگدستي از صدقه دادن غافل نيستند، حتي زماني كه برايشان بيم ضرر برود دست از راستگويي نمي كشند، زكات مي پردازند، دروغ نمي گويند، در انجام دادن كار نيك شتاب مي كنند و در آن سبقت مي گيرند، آنچه را خدا حلال كرده برخود حرام نمي كنند، از بعضي گمان ها پرهيز دارند، چشم و دامن خود را حفظ مي كنند، خيانت در امانت را روا نمي دارند، به دنبال برقراري عدل و قسط هستند، با مال و جان شان در راه خدا تلاش مي كنند و ...رسانه ها بايد توجه كنند كه با تقويت نگرش هاي ايماني جامعه، رفتار افراد جامعه نيز تحت تأثير قرار مي گيرد، زيرا نگرش ايماني به طور مستقيم يا غيرمستقيم بر رفتار فرد و جامعه اثر مي گذارد.
گاهي نيز نگرش ايماني ما نه به طور مستقيم، بلكه از طريق حالات روان شناختي ما بر رفتارما اثر مي گذارد. بعضي از اين حالات عبارتند از؛ آرامش رواني، عدم ترس و حزن، اعتماد بر خداوند، صبر در سختي ها، به گونه اي كه تحمل و كارآمدي آنها چندين برابر مي شود. (آذربايجاني و همكاران، 162)رسانه ها هنگامي كه از پيشبرد ذهني و فكري مخاطبان و همچنين از پايگاه هاي اجتماعي آنان آگاه هستند نبايد اطلاع رساني را برخلاف اين نگرش ها دنبال كنند، زيرا هرگونه اطلاع رساني كه مخاطبان را با تعارض نگرش مواجه كند باعث مي شود عدم اقبال از رسانه در ذهن مخاطب شكل بگيرد و در درازمدت خود را از رسانه جدا كند و حد فاصلي را بين خود و رسانه ايجاد كند.
نبايدهاي اطلاع رساني
اطلاع رساني يك فرايند است كه در صورت تحقق صحيح آن مي تواند باعث اعتبار رسانه و افزايش قدرت پيام آن شود. اگر رسانه ها به درستي وظايف اطلاع رساني خود را انجام ندهند يا اينكه در ميانه مسير دچار هيجان هاي كاذب و موج هاي سنگين، اما كم محتوا شوند، بايد در آينده انتظار اين را داشته باشند كه مردم كانال ديگري را انتخاب كنند و رسانه آنان بدون مخاطب پشت قاب شيشه اي تلويزيون يا بر روي زمين كيوسك، ساعت هاي متمادي را صرف رفت و آمد مردم كند.براي انجام اطلاع رساني مطلوب و اثرگذار، رسانه ها بايد از برخي تاكتيك هاي رسانه اي صرف نظر كنند.
1- روش نفي و اثبات: يكي از روش هاي تبليغات، روش «نفي و اثبات» است. در اين روش مبلغ سعي مي كند همه شيوه هاي مشابه و پيامدهاي رقيب را نفي و شيوه و پيام مطلوب خود را اثبات كند. اين روش مشهور و قديمي در عرصه تبليغات است. البته دستگاه تبليغاتي هر چه سعي كند كار نفي و اثبات را با دلايل قابل قبول تر و بالحن بي طرفانه تري انجام دهد، راندمان كار بيشتر است.
اين روش امروز در تبليغات بين المللي استكبار جهاني به كار گرفته مي شود. نكته قابل توجه در اينجا دقت در تمايز روش «نفي و اثبات» با روش استدلال است. در روش نفي و اثبات نفي همه پيامدهاي رقيب زمينه اثبات پيام مطلوب است، در حالي كه در روش استدلالي از اصول منطق براي اثبات پيام مطلوب استفاده مي شود.
البته ممكن است با تركيب اين روش با روش استدلالي فضاي خوبي براي اثرگذاري فراهم شود.در داستان حضرت ابراهيم(ع) در قرآن كريم با چنين تركيبي روبه رو هستيم. حضرت ابراهيم(ع) با نفي بت و ستاره و ماه و خورشيد و اثبات منطق خدايي خداوندي كه پديدآورنده هستي است از تركيب دو روش موردنظر با استفاده از منطق و استدلال نيرومند استفاده كرده است. (زورق، 1390، 126)
2- پرهيز از اطلاع رساني تخريب گرا: در سال هاي گذشته نمونه اي از اطلاع رساني تخريب گرا و غيراعتمادزا در ميان رسانه ها به عنوان وسيله اي براي رقابت شكل گرفته است و باعث سوءاستفاده جريان هاي ضدانقلاب و بيگانه در راستاي ناكارآمد نشان دادن نظام ديني شده است. در اين راستا مقام معظم رهبري در تذكراتي متعدد عواقب اينگونه اطلاع رساني را تذكر داده اند.
1-2- عمل بهترين اطلاع رساني: يكي از مهم ترين آفت هاي مديريتي در كشور، اولويت اطلاع رساني روابط عمومي بر فعاليت اجرايي است و در حالي كه هيچ اقدامي براي يك فعاليت سودمند صورت نگرفته است، جنجال هاي رسانه اي براي اطلاع رساني به افكار عمومي صورت مي گيرد.مقام معظم رهبري در اين زمينه مي فرمايند: مراقب باشيد اول كار انجام بگيرد و بعد مردم از كاري كه انجام گرفت، مطلع شوند.
جنجال تبليغاتي نسبت به كاري كه هنوز صورت نگرفته است، نه فقط مفيد فايده نيست، بلكه ضررهايي هم ايجاد مي كند. كار را بكنيم بعد اطلاع دهيم اين كار شد، نه اينكه پيش از آنكه كاري صورت بگيرد ما جنجال كنيم كه مي خواهيم اين كار را انجام بدهيم، بعد هم نتوانيم. بايد افكار عمومي و اطلاع رساني صحيح را درست انجام داد، ليكن اطلاع رساني بهنگام، بجا و به شكل متين و صحيح. (منشور رسانه، 1389: 240)
2-2- اغتشاش افكار عمومي ممنوع: در جريان اطلاع رساني، دشمن به نيت اطلاع رساني ما بي توجه است و او صرفاً به دنبال صيد خود است، چه بسا هدف اطلاع رساني ما در يك امر براي اصلاح صورت بگيرد، اما دشمن از آن براي ايجاد يأس و نااميدي مردم بهره مند شود. در اين راستا، رسانه ها بايد پيام را به گونه اي منتقل كنند كه دشمن كمترين استفاده و بهره مندي را از آن كسب كند.
آيت الله العظمي خامنه اي با تأكيد بر بصيرت در اطلاع رساني مي فرمايند: دشمن از هر دو موج مخالف با مبارزه فساد و نهضت ضد فساد استفاده مي كند. از يك طرف آن را دليل مي گيرد به وجود فساد و مبالغه در فساد مي كند و از يك طرف، خواهد گفت اين كار نمايشي است. از همه طرف به لحاظ تبليغاتي محاصره مي كند. (همان: 241)
2-3- حساب سود و زيان در اطلاع رساني: سرعت در اطلاع رساني باعث شده است رسانه هايي مانند راديو، تلويزيون، خبرگزاري ها و روزنامه ها در پوشش اخبار محاسبه سود و زيان يك اطلاع رساني را نداشته باشند و اين وضعيت همواره باعث سوء استفاده دشمنان شده است. امام خامنه اي ضمن تصريح به اين مهم مي فرمايند: اظهار نظرها و صداهايي كه از حنجره ها بيرون مي آيد در خدمت چه كساني قرار مي گيرد.
گاهي اوقات، انسان صدايي را در حنجره خود نگه مي دارد، براي اينكه دشمن نقد حاضري از آن استفاده نكند. هر كس هر جا تريبوني دارد و خواسته اي را مطرح مي كند بايد صحنه و عرصه را ببيند و بداند كه يك حركت و يك اظهارنظر و يك تعبير، گاهي ممكن است به سود دشمن تمام شود. اينجا عقل حكم مي كند كه انسان اين حرف حساب را نزند، براي اينكه دشمن استفاده اي خواهد كرد كه ضرر استفاده دشمن بيش از سودي است كه ممكن است گفتن اين حرف حساب داشته باشد. ( ديدار باخبرگان - 1381)
نتيجه
اهميت استراتژيك رسانه باعث شده است كه امروز و اين قرن را عصر رسانه بدانند، تأثير رسانه ها بر نگرش و تأثير نگرش به رفتار مناسب و پويا سبب مي شود كه قدرت به ساده ترين شكل در جوامع شكل بگيرد. اين نوع قدرت صدها برابر از قدرت هاي سخت و غيرهوشمند تواناتر است و مي تواند در هر شرايطي فرد و اجتماع را در برابر خطرات مصون نگه دارد.
اكنون كه امسال به نام سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني نام گذاري شده است رسانه ها از فرصت مهمي به نام اعتماد مخاطبان بهره مند هستند و مي توانند با تكيه به اين ويژگي منحصر به فرد كه در كمتر رسانه اي ديده مي شود، نگرش رسانه ها را همسو با خود به سمت جهاد اقتصادي و حمايت از توليد ملي سوق دهند.
رسانه ها علاوه بر اينكه بايد اطلاع رساني را در دستور كار قرار دهند بايد به دنبال آن باشند كه اطلاع رساني به ضد خود تبديل نشود. چنانچه در اطلاع رساني مبالغه صورت گيرد، بزرگ نمايي خارج از واقعيت صورت گيرد و اطلاع رساني از امور كم اهميت اولويت پيدا كند در اين زمينه رسانه با مرضي انباشت اطلاعات كم فايده مواجه شده و زمينه اطلاع گريزي از مخاطب را فراهم مي كند. در زمينه نبايدهاي اطلاع رساني مقام معظم رهبري به تكرار تذكراتي را به مسئولان و همچنين صاحبان رسانه داده اند كه بايد مورد توجه قرار گيرد.
فرهاد مهدوى
منبع:خبرگزاري فارس
رسانه نقشي مهم تر از پول در اقتصاد دارد؛ اگر پول توليدگر را تشويق به راه اندازي يك مجتمع اقتصادي مي كند، رسانه يك جهان را قانع مي كند كه به كارش ادامه بدهد يا ندهد.
بخش اول
رسانه نقشي مهم تر از پول در اقتصاد دارد؛ اگر پول توليدگر را تشويق به راه اندازي يك مجتمع اقتصادي مي كند، رسانه يك جهان را قانع مي كند كه به كارش ادامه بدهد يا ندهد. در فضاي فعلي جهش هاي اقتصاد بلند و دامنه دار نقش رسانه ها به گونه اي با اقتصاد گره خورده است كه نظريات معتبري از رسانه به امر توسعه و رسانه و يا گرايش عظيمي به ارتباطات و توسعه پيدا شده است.
اينك كه امسال سال «توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني» توسط رهبر معظم انقلاب نام گذاري شده است اين سوال مهم مطرح مي شود كه رسانه ها به عنوان يكي از مهم ترين محورهاي توسعه، چه نقشي در اين زمينه عهده دار هستند؟ ايران به عنوان كشوري كه رسانه ها در آن نقش عمده اي در ايجاد تحرك اجتماعي و اقناع افكار عمومي ايفا مي كنند، در زمينه پيشرفت و حمايت از اقتصاد ملي چه كاركردي مي توانند داشته باشند؟
آيا مي توان با فرهنگ حاكم بر رسانه هاي فعلي به توليد ملي و فرهنگ استفاده از كالاي ايراني اميدوار بود؟ آيا اقتصاد ما مي تواند از طريق رسانه ها مراحل رشد، پويايي و عرضه بين المللي را طي كند؟ و بالاخره رسانه ها بايد چه كار كنند كه مصرف كننده و توليدكننده ايراني سخن و انتظار همديگر را درك كنند؟ما اكنون به يك استراتژي و الگوي رسانه اي نياز داريم كه فرهنگ و اقتصاد كشورمان را رشد بدهد.
به هم پيوستگي رسانه و اقتصاد با رسانه و فرهنگ، هم مي تواند كشور ما را از تبديل شدن به يك كشور مصرف زده دور نگه دارد و هم، زمينه رشد در تقويت باورها و فرهنگ كشورمان را فراهم كند. از اين رو است كه برخي از مراكز پژوهش رسانه معتقدند كه ما بايد در اين ميدان مين مه گرفته، به تدوين يك استراتژي ملي در سيستم ارتباطات حركت كنيم.آنها پيشنهاد مي كنند كه اطلاع رساني ايثارگرانه و خيرخواهانه مي تواند يكي از اهداف مشخص در استراتژي توسعه گرا براي وسايل ارتباط جمعي باشد.(زورق، 1386:302)
چارچوب نظري
رابطه ارتباطات با توسعه مانند بال و پرواز است و اين رسانه است كه پرواز زيبا را مهيا مي كند؛ نظريات رسانه اي كه در باب نقش ارتباطات در توسعه نگاشته شده است بر اين امر تأكيد دارند كه رسانه نقش مستقيم و غيرقابل انكاري در مورد توسعه دارد؛ البته ما در صدد نيستيم كه اين نظريات را كه در شرايط تاريخي و مكاني خاصي ارائه شده اند به كشور خودمان سرايت دهيم، هرچند كه بايد پيروي رسانه هاي خودمان را از اين الگو هاي غير بومي ارتباطات و توسعه، به بحث بگذاريم.
«حميد مولانا» و «لاري ويلسون» در كتاب «گذر از نوگرايي»، «نگرش ها» و «الگوهاي» متفاوت در قبال ارتباطات و توسعه را از هم تفكيك كرده و ابتدا به طبقه بندي نگرش هاي ارتباطات توسعه به شكل زير مي پردازند:نگرش هاي عليتي به ارتباطات و توسعه(پارادايم دهه هاي 1950 و 1960)اين نگرش ها به ارتباطات توسعه از جنبه رابطه علت و معلولي مي نگرد. مشخصه اين ديدگاه بحث بر سر اين مسئله است كه كدام يك (ارتباطات يا توسعه) موجد و عامل ديگري است؟ نويسندگاني همچون «دانيل لرنر»، «اورت هيگن»، «ديويد مك كللند»، از مهم ترين نظريه پردازان اين حوزه محسوب مي شوند. اين الگوها غالباً الگو هاي مرحله اي ناميده مي شوند.
اين دسته از نظريات كه عمدتاً از دوره پس از جنگ جهاني دوم و كسب استقلال سياسي كشورهاي مستعمره قديم مطرح شدند بر تقدم رشد اقتصادي تأكيد دارند و معتقدند، رشد اقتصادي، توزيع عادلانه تر ثروت و درآمد را ميسر خواهد ساخت و پيش شرط هاي لازم براي توسعه نهادهاي دموكراتيك ، كاهش ستيز اجتماعي و از اين طريق تقويت نظام سياسي را فراهم خواهد ساخت و جوامع را قادر مي سازد تا مستقلاً بر پاي خود بايستند.
دانيل لرنر از نخستين نظريه پردازاني است، كه نقش توسعه بخشي ارتباطات و وسايل ارتباط جمعي را براي جهان سوم، وارد الگوي خود كرد. الگوي چهار مرحله اي لرنر با تأكيد بر ضرورت دگرگوني نظام ارتباطي جوامع سنتي، شاخص هاي اصلي نوسازي و مراحل آن را اين گونه مطرح مي سازد: 1- شهرنشيني 2- سوادآموزي 3- استفاده از وسايل ارتباط جمعي، 4- مشاركت هاي سياسي و اقتصادي. اين شاخصه ها در سال 1958 با انتشار كتاب معروف او تحت عنوان «گذر از جامعه سنتي؛ نوسازي خاورميانه» براي نخستين بار عرضه شد.
لرنر معتقد بود كه نوسازي جهان سوم، تنها يك راه ميان بر و كم هزينه دارد، تقليد از الگوي غربي توسعه و پياده سازي بي كم و كاست مراحل چهارگانه آن، در كشورهاي مزبور. اين ديدگاه ها نخستين رويكرد به توسعه محسوب مي شوند و بر مبناي تجارب غرب در توسعه بوده و يا تحت تأثير تحولات اقتصادي غرب قرار داشتند.
دلايل اصلي شكست الگوي لرنر يا الگوي حاكم
1- تأكيد بر جهان شمولي و يگانه بودن يا اعتبار جهاني اين الگو؛
2- توجه عمده به تغييرات رفتار فردي و غفلت از ضرورت تغييرات ساختاري در كشورهاي جهان سوم؛
3- عدم توجه به تفاوت هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و تاريخي كشورهاي جهان سوم و يكد ست ديدن آنها؛
4- اهميت ندادن به حافظه تاريخي ملت هاي جهان سوم در مورد سوابق استعماري غرب در اين كشورها؛
5- بي توجهي به اشكالات دروني الگو و نسبت دادن صرف علل عدم كاميابي آن، به سوءتدبيرهاي برخي از رژيم هاي سياسي كشورهاي درحال توسعه؛
6- خطي ديدن توسعه؛
7- عدم توجه به هويت و اصالت فرهنگي و بومي اين كشورها
عواقب نظريه لرنر بر توسعه در كشور
اگرچه نمي توان نابساماني هاي اقتصادي يا فرهنگي را به پاي يك نظريه نوشت، اما برخي از نظرياتي كه در يك دوره طولاني مدت به عنوان نظريه ثابت و محور مورد توجه و استناد بوده است اثرات شاياني نيز بر جامعه نيز مي گذارد. نظريه لرنر كه الگوي ثابت توسعه در دهه هاي متمادي در جهان سوم و غرب بوده است در اذهان بسياري از مسئولان و انديشمندان وابسته و روشنفكر اثرات خود را از ساليان متمادي به دنبال اصلاحات ارضي برجاي گذاشت و توانست ساخت هاي اجتماعي و اقتصادي كشورها را با مشكل مواجه كند.
همانگونه كه گفته شد اولين مرحله از مراحل توسعه و نوسازي لرنر شهرنشيني است، معضلي كه كشور ما ايران در طول دهه هاي مختلف با آن مواجه بوده است و يك توسعه نامتوازن را ايجاد كرده است، توسعه افراطي، سريع و نامتقارن شهرنشيني بوده است. اين در حالي بوده كه ايران يك كشور كشاورزي بوده است، نه صنعتي.
«نقدي» و همكاران در پژوهش «توسعه شهرنشيني و پيامدهاي آن» تأكيد دارند كه شهرنشيني به ويژه از دهه چهل به بعد در ايران آغاز و تا امروز بسياري را مبتلا ساخته است و هنوز هستند بسياري ديگر كه در راه رسيدن به «سراب شهر» دچار اين تب هستند. صنايع، دانشگاه ها، ديوانسالاري و ارتباطات نوين، بهداشت و پزشكي تخصصي همگي شهري هستند.(نقدي و همكاران)
بررسي ها نشان مي دهد(توسلي،1374)، طي يك دوره 80 ساله ميزان شهرنشيني در كشور ما بيش از دو برابر شده است و از 28 درصد در سال 1300 به 3/61 درصد در سال 1375 و سرانجام به 65درصد در سال 1380 رسيده است (نتايج سرشماري هاي مختلف) و تعداد شهرهاي كشور از 199 شهر درس ال 1335 به 614 شهر در سال 1375 افزايش يافته است (ميرزائي و ديگران، 1378:94) و در نتيجه، تركيب جمعيت كشور از يك وضعيت غالباً روستايي و عشايري به يك تركيب ديگر: «اكثريت شهرنشين» مبدل شده است. چنين وضعيتي در همه كشور هاي جهان سوم از سال1950 ميلادي به بعد مشاهده مي شود.
نظام شهرنشيني و روند سريع آن در كشورهاي در حال توسعه سبب هجوم گسترده به شهرها و پيدايش بخش خدمات متورم، حاشيه نشيني گسترده، بيكاري پنهان، پيدايش دوگانگي شبكه هاي اجتماعي مهاجران در شهرها مي شود. شهرهاي كشورهاي رشد نيافته نهاد هاي دورگه اي هستند كه در نتيجه دو واكنش پديد آمده اند: اول واكنش به تقسيم كار اجتماعي كه پديده اي بومي است و دوم واكنش به ادغام در اقتصاد جهاني. (گيلبرت و گاگلر، 31: 1375)
دليل اين گرايش افراطي به شهر در ايران، اين است كه شهرنشيني مساوي با برخورداري بيشتر از امكانات و فرصت هاي بيشتر و بهتر براي زندگي است. يك قانون ساده جامعه شناسي مي گويد: هر نوع تغيير سريع و خارج از قاعده اي در جامعه انساني مي تواند موجد آشفتگي و نابساماني - تئوري آنومي اجتماعي ـ شود. (رفيع پور، 1379:13)
شهرنشيني در كشورهاي در حال توسعه و نيز تعداد شهرها در مناطق مختلف توزيع مناسبي ندارد. تحليل واريانس توزيع شهرنشيني را طي سه دهه گذشته بين استان هاي كشور نشان مي دهد. اين تفاوت معنادار، بين گروه هاي مختلف (استان ها) است. به عبارتي استان هاي مختلف ميزان هاي كاملاً متفاوتي از شهرنشيني را (نابرابر بودن شديد ميزان هاي شهرنشيني استان ها) تجربه كرده اند و به دليل ارتباط بين توسعه و شهرنشيني، ميزان توسعه استان ها نيز با هم تفاوت فاحشي دارد.
نقش رسانه ها در افزايش مهاجرت
در يكي از طرح هاي پژوهشي در مورد مهاجرت با عنوان بررسي عوامل موثر بر تمايل (گرايش) روستاييان به مهاجرت به شهرها كه در استان هاي آذربايجان شرقي - كهگيلويه و بوير احمد- مركزي و كردستان صورت گرفته نتايجي حاصل شده است كه حاكي از نقش تلويزيون در افزايش مهاجرت است و تصريح دارد: «در ارتباط با رسانه تلويزيون ميزان تمايل به مهاجرت در افرادي كه از تلويزيون استفاده مي كنند به شكل معنا داري از افرادي كه از تلويزيون استفاده نمي كنند بيشتر مي باشد و همين امر باعث تفاوت معنا دار آماري در بين اين دو گروه شده است.
از سوي ديگر ميزان تماشاي تلويزيون در بين افرادي كه به مهاجرت تمايل دارند از افراد فاقد تمايل به مهاجرت بيشتر بوده و تفاوت بين اين دو گروه نيز در سطح كاملاً قابل قبول از نظر آماري معنادار مي باشد.(موسوي،1383)اين بررسي نشان داد كه رسانه تلويزيون تأثيرگذارترين رسانه در ايجاد تمايل به مهاجرت به ويژه در ارتباط با زنان روستايي است. اين امر را مي توان معلول توليد دو دسته از برنامه ها دانست كه در هر دو مورد نيز از قضا برنامه هاي زيادي توليد مي شود. يك دسته از برنامه ها حاوي نشان دادن جاذبه هاي كاذب زندگي شهري است كه به اعتقاد صاحب نظران اغلب ساكنان شهري را نيز كه با واقعيات زندگي شهري درگير مي باشند، گول مي زند.
دسته ديگري از برنامه ها نيز تصوير انساني و قابل قبولي از روستايي و فرهنگ روستايي به دست نمي دهد و اغلب افراد و فرهنگ روستايي به عنوان دستمايه طنز به كار گرفته مي شود. بنابراين مي بايست برنامه هايي به ويژه براي مخاطب عام و روستايي توليد شود كه فاقد آن جاذبه هاي كاذب و يا تحقيرهاي اينچنين باشد. (موسوي،1383)
رسانه هاي ما براي توسعه شهرنشيني و افزايش مهاجرت فعاليت هاي زير را انجام داده اند:
1- محوريت شهر: اگر يك مطالعه موردي در رسانه ها صورت بگيرد، متوجه خواهيم شد كه محوريت مسائل و مشكلات شهري بر ساير مناطق كشور ارجحيت داشته است، به گونه اي كه يك مخاطب روستايي صداي پر زحمت خود را هيچ گاه از رسانه نمي بيند و خود را نه تنها در فقر امكانات احساس مي كند، بلكه با فقر توجه نيز مواجه است.
2- صنعت محور: كشور ما يك كشور كشاورزي و دامپروري است اما رسانه ها بيشتر خوي تجمل پرستي را در جامعه پرورش داده اند تا ساده زيستي. رسانه ها تا توانسته اند امكان زيست شهر را گسترش داده اند و عملاً امكان زيست روستايي از مردم گرفته شده است. رسانه ها با تبليغ جاذبه هاي شهري و صنعت شهري و سود پر حاصل از آن عملاً زندگي كم مشقت در روستاها را در مقابل دريافتي اندك زير سوال برده اند.
3- مسابقه بازنده و برنده: رسانه هاي گروهي به گونه اي جاذبه هاي شهري را تبليغ كرده اند كه بازي برنده و بازنده را براي روستاييان تداعي كرده است و روستاييان را براي فرار از انگ بازندگي مجبور به ترك جلا و آغاز فصل برندگي كرده اند.
4- مطلوب نامطلوب: ارزش گذاري رفتارهاي روستاييان توسط رسانه ها بيشترين آسيب را بر طيف مولد كشور زده است، در تلويزيون با پرداخت نقش هاي غيرسازنده، مخرب و ساده به روستاييان عملاً هويت روستايي را با مشكل و روستا را با يك عامل فشار رواني مواجه كرده است كه تنها راه اصلاح آن را شهرنشيني دانسته اند.
نتيجه گيري
امروزه با توجه به اينكه سهم جمعيت شهري و روستايي برعكس شده است و نسبت قابل توجهي از جمعيت شهرها را مهاجران روستايي تشكيل مي دهند، مي توان به اهميت موضوع مهاجرت هاي روستا شهري پي برد؛ يعني مهاجرت جمعيتي كه تا سه دهه قبل جزو جمعيت مولد كشور به حساب مي آمد اكنون به صورت خيل عظيم افراد مشغول به كار هستند يا در مشاغل كاذبي مانند دست فروشي و واسطه گري مشغول مي باشند.
رسانه به عنوان يك عامل اثرگذار بر مخاطب بايد به نقش احيا گر خود واقف باشد و محور مهاجرت را معكوس كند. در اين راستا اقدامات زير ضروري به نظر مي رسد:
1- از آنجايي كه با توجه به بافت اقليمي ايران، توليدات كشاورزي و دامي نقش مهمي در توليد و عدم وابستگي به همراه دارد، روستا بايد محوريت جامعه مورد تأكيد رسانه هاي مكتوب و صوتي - تصويري قرار بگيرد و فرد روستايي از طريق اين دانشگاه هاي سيال به اندوختن راه و روش زندگي و بهبود زندگي خود بپردازد.
2- تلويزيون به عنوان اثرگذارترين برنامه فقط از لهجه، لباس و زندگي روستايي براي خنداندن مردم استفاده نكند و اين تنوع را مايه و مبناي پيشرفت جامعه قرار دهد، مگر نه اين است كه حضرت امام (ره) قشر محروم و مستضعف را صاحب و حامي انقلاب مي دانستند.
3- رسانه ها بايد ارزش هاي زندگي در روستا را براي ايجاد جذابيت هاي واقعي مورد تأكيد قرار دهند تا شايد كساني كه مهاجرت كرده اند و يا در انديشه مهاجرت هستند بازگشت به اصل خويش را فراموش نكنند.
بخش دوم
توليد انبوه يا مصرف انبوه! پيشرفت فناوري و گسترش وسايل ارتباط جمعي تحولات عمده اي را در زندگي انسان هاي اين عصر ايجاد كرده است. زبان، فرهنگ، سنت، باورها و ارزش هايي كه در گذشته معرف قوميت و نژاد هر ملت بود، امروزه ماهيت و شكل اصلي خود را از دست داده است و مي توان علت اصلي اين امر را در تأثيرات رسانه ها، جست وجو كرد.
رسانه ها با برنامه سازي هاي خود نه تنها چرخه صنعت و مصرف را به حركت درمي آورند، بلكه نوعي از هويت انساني را ايجاد مي كنند كه نه نسبتي با زندگي دارد و نه نسبتي با بندگي و از اين رو چنين انساني صرفاً بر پايه مصرف گرايي به رشد نامتعادل خود مي رسد؛ او بدون اينكه خود را بشناسد بر توليداتي كه هر روز بر بال رسانه ها مي نشينند زندگي خود را آغاز مي كند و پايان مي دهد.
هويت سيال و ناپايدار و دگرگون چنين انساني صرفاً در خود وي منحصر و محدود نمي شود و به سرعت گروه هاي ديگر جامعه انساني، تحت اشاعه اين نوآوري
رسانه اي قرار گرفته و بدون توجه به عاقبت دل بستن به چنين توليد رسانه اي كه بر مبناي توليد صنعتي صورت گرفته است، پيرو آن مي شوند.با اين حال كه رسانه هاي امروز از رسانه هاي ديروز پيشرفته تر، اثرگذارتر و انسان واره هاي برنامه ريزي شده اي هستند كه انسان ها را هدايت مي كنند، اين سوال همچنان در ذهن جولان مي كند كه در عصري كه رسانه ها براي چرخش چرخ صنعت كار مي كنند انسان اولويت دارد يا توليد؟ اين سوال را هم مي توان به آن افزود كه رسانه ها چگونه برنامه توليد كنند كه نه انسان مسخ شود و نه چرخ توليد از حركت بايستد.
با توجه به اينكه اكنون در سال توليد ملي هستيم اين سوال اولويت بيشتري دارد كه رسانه ها كه ركن توسعه و پيشرفت هستند چگونه مي توانند از ترويج مصرف گرايي به ترويج توليد و اهميت يافتن كالاي داخلي بپردازند؟اهميت موضوع در سال هاي گذشته تلويزيون به منظور تأمين بخشي از هزينه هاي خود تبليغات و تشويق به مصرف بيشتر را در برنامه هاي خود قرار داده است و امسال كه سال «توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني» نام گرفته است، اين نگراني وجود دارد كه تلويزيون و رسانه هاي ديگر به بهانه حمايت از توليد ملي ممكن است برنامه هاي آگهي محور خود را بر مبناي حمايت از اين شعار به نحو محسوسي افزايش دهند؛ از اين لحاظ احساس مي شود كه تأكيد بر مصرف گرايي براي حمايت از توليد مورد نقد قرار بگيرد.
تأثير ارتباطات بر ايجاد قدرت
در گذشته توليد كالاهايي نظير نفت، زغال سنگ و فولاد ستون فقرات قدرت دولت ها را تشكيل مي داد، اما امروزه اين روند به سمت سيستم هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي در حال تغيير است. از اين رو براي كسب قدرت در سيستم بين المللي بايد كنترل منابع ناملموس جريان اطلاعات و ارتباطات با دسترسي به منابع مادي و طبيعي همراه باشد. (مولانا،116، 1384)
اطلاعات به عنوان قدرت اقتصادي در محيط بين المللي به شكل برنامه هاي توسعه شركت هاي تجاري، بازاريابي، تجارت و انتقال تكنولوژي، از نظر تاريخي ريشه در سلطه يا «غربي سازي» ملل ضعيف و حاشيه اي دارد. (مولانا، 180، 1986 م)ارتباط ميان قدرت، اطلاعات، ارتباطات و فرهنگ همان مفهوم چند لايه به نسبت جديد منابع ناملموس در سيستم بين المللي است.
تنظيم مجدد اين رابطه به شكل يك معادله به همراه توصيف جنبه هاي ناملموس و غيرملموس آنچه را كه مي توان «صنعت آگاهي عمومي» ناميد، به شكلي كارآمد در اثر «هربرت شيلر» ارائه شده است. به اعتقاد او رسانه ها ابزار تبليغ كالاها و اعمال قدرت شده است. يكسان انگاري مداوم مصرف گرايي با دموكراسي به جايي رسيده است كه بازاريابي به بخش وسيعي از تلاش تلويزيون تبديل شده است. (شيلر،107، 1989م)
نقش رسانه ها در ترويج مصرف گرايي
پديده مصرف گرايي و ارزش شدن مصرف بيشتر، امروزه توسط رسانه هاي قدرتمند از حالت يك امر مذموم، به امري مرسوم تغيير حالت داده است و ادراك انسان ها را اسير خود كرده است. «بودريا» در اين زمينه اشاره دارد كه؛ امروزه در همه جا شاهد نوعي برجستگي خيال گونه مصرف و فراواني هستيم كه در اثر زياد ابژه ها، خدمات و كالاهاي مادي شكل گرفته است... به طور خلاصه، ابژه ها(اشياء) انسان هاي عصر فراواني را ... در برگرفته اند؛ اكنون ديگر با انسان ها سر و كار نداريم، بلكه با ادراك و دستكاري كالاها و پيام ها روبه رو هستيم.
اين امر از سازمان پيچيده امور خانه داري تا ماشين آلات مادي ارتباطات گرفته تا فعاليت هاي حرفه اي و نمايش دائمي شهرت يك ابژه در تبليغات تجاري و پخش روزانه صدها پيام از رسانه هاي ارتباط جمعي را در برمي گيرد. (بودريا، 25، 1998م)اهميت يافتن مصرف گرايي در زندگي اجتماعي معاصر باعث شده است تا مصرف گرايي به شكل تازه اي از اقتدار تبديل شود كه شكل هاي سنتي اقتدار، به ويژه پيشينه طبقاتي را تضعيف و فضايي براي شكل هاي نوين هويت فردي به وجود آورده است؛ مفهوم سبك زندگي براي اين تفسير از مصرف گرايي بسيار مهم است. (بنت،97، 1386)
همانگونه كه پيش از اين نيز گفته شد رسانه ها منبعي براي اطلاع رساني و عامل مهمي در شكل دادن انگاره ها و گزينش و پذيرش نوآوري و مد محسوب مي شوند.نسل هايي كه تحت تأثير رسانه ها هستنداگر نسل هاي انقلاب را به پنج نسل تقسيم كنيم، در اين ميان، جمعيتي كه زود جذب جاذبه هاي رسانه هاي نوين مي شوند، نسل چهارم و پنجم است كه خصوصيات هر كدام از آنها به شرح ذيل است. (كوثري، 68، 1387)
1- آشنايي محدود با ارزش هاي ديني و انقلابي و فهم محدوديت هاي فرهنگي ناشي از انقلاب اسلامي 2- دسترسي آسان، سريع و كم هزينه به كالاهاي فرهنگي غرب به ويژه از طريق رسانه هاي جمعي 3- رفاه نسبي خانواده ها و توجه بيشتر والدين به خواسته هاي آنان (پديده فرزندسالاري) 4- استفاده وسيع از فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي از قبيل اينترنت گپ، چت، وبلاگ و تلفن همراه به گونه اي كه اين نسل به نسل اينترنت نيز معروف است. 5- اشاعه روزافزون كالاهاي فرهنگي جهاني از جمله فيلم ها، موسيقي و برنامه هاي ماهواره.
برخي از ويژگي هاي نسل پنجم به اين شرح است:
1- رشد چشمگير استفاده از فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي همچون بازي هاي رايانه اي و شبكه هاي مجازي 2- آشنايي بسيار بالا و بدون واسطه با فرهنگ ليبرال جهاني از طريق رسانه ها 3- جاه طلبي ها و بلندپروازي هاي كاذب و اشتغال هاي كاذب و انحرافي 4- اعضاي اين نسل مصرف كنندگان قهاري هستند كه نفوذ بالايي هم بر تصميمات و خريد والدين شان دارند و بيش از هر نسل ديگر در معرض بازاريابي شركت هاي تجاري اند. 5- تجربه سبك زندگي رمانتيك و نداشتن وفاداري و وابستگي متقابل. (همان، 73)
نظريه هاي مرتبط با رسانه- مصرف گرايي
1- رسانه بازارمحور
«جان كين» در توصيف نظام رسانه اي بازارمحور رسانه ها بر اين باور است كه؛ «رسانه ها در اين نظام موظفند همزمان به تهيه برنامه براي مخاطب و ايجاد مخاطب براي شركت هاي تبليغاتي بپردازند.» (كين، 224، 1991)به اعتقاد كين اين ديدگاه تأكيد دارد كه نظام هاي رسانه اي مي بايد به سمت كالايي شدن، سوق داده شود.
خلاصه نظرات جان كين در رابطه با نظام رسانه اي بازارمحور را مي توان به صورت زير خلاصه كرد:
1- رسانه موظف به ايجاد مخاطب براي شركت هاي تبليغاتي اند.
2- رسانه ها مي بايد برنامه هايي پخش كنند كه با علايق اكثريت جمعيت مخاطب همخواني داشته باشد.
3- برنامه سازان رسانه اي، متوليان اجتماع نيستند، بلكه آنها مشاركت كنندگان در بازار تجاري كالاها و خدمات هستند.
4- سياست هاي رسانه اي مي بايد به گونه اي اتخاذ شود كه بيشترين استفاده از تبليغات در رسانه ها به عمل آيد.
5- نظام رسانه اي مي بايد به سمت كالايي شدن (توليد و ارائه كالاهاي تجاري براي مخاطبان) سوق داده شود.
6- گرايش به انباشت سرمايه بايد به يكي از مهم ترين سياست هاي مديريت رسانه ها بدل شود.
7- آنهاكه هزينه هاي برنامه هاي رسانه ها را تقبل مي كنند بايد محتواي برنامه هاي آن را نيز تعيين كنند.
8- مخاطبان بايد به مثابه مصرف كنندگان تلقي شوند كه تحت تأثير بازارند، نه شهرونداني كه در تصميم گيري ها و استراتژي هاي كلي رسانه حق مشاركت دارند.
9- عمده ترين كاركرد رسانه ها، تحصيل سود از طريق توليد و انتشار گفتمان تجاري است.
جان كين بر اين باور است كه نظام رسانه اي مي بايد درصدد توانمندسازي مجموعه كثيري از شهروندان باشد، طرفداران رويكرد بازارمحور در واقع راه را براي آمريكايي كردن رسانه ها هموار مي كنند. (كين،204، 1989م)
2- نشر نوآوري ها؛ جوان و نوجويي
نظريه نشر نوآوري ها از «اورات راجرز» است كه بر نقش رسانه به عنوان عاملي پرقدرت در تبليغ و جاانداختن يك نوآوري تأكيد دارد.به نظر راجرز تغيير چيزي نيست جز انديشه و نظري كه فرد آن را جديد و نو مي پندارد و شيوع(اشاعه) به معناي فرايندي است كه انديشه و نظري نو از منبعي منتشر و اشاعه مي يابد و قبول يك انديشه نيز به معناي تصميم به تحقق بخشيدن كامل آن است.
به نظر او فرايند قبول يك انديشه كه متضمن يادگيري آن انديشه و هم تصميم گيري درباره آن است، در پنج مرحله عينيت مي يابد:1- آگاهي 2- علاقه 3- ارزشيابي 4- آزمايش 5- قبول.به نظر راجرز كساني كه انديشه نويي را سريع مي پذيرند هر يك از اين مراحل را با سرعت پشت سر مي گذارند و بر عكس، كساني كه دير پذيرند هر يك از اين مراحل را نيز به كندي پشت سر مي گذارند. به نظر او جوان ترها زودتر از ديگران نوآوري ها را مي پذيرند، همچنين ثروتمندان. (راجرز و شوميكر، 33-31، 1369)نظريه نشر نوآوري ها امروزه در قالب مصرف انبوه قشر جوان و تحصيل كرده كه علاقه مند به استفاده از اشيا و كالاهاي بديع هستند، نمود پيدا كرده است.
3- تن آسايي
«وبلن» با طرح نظريه تن آسايي، ثروت را به عنوان افتخار، منزلت و جايگاه اجتماعي افراد قلمداد كرده است و بيشترين تأثير آن را زماني مي داند كه حاصل كار مستقيم فرد نباشد و به صورتي خودنمايانه يا متظاهرانه نمايش داده شود. در يك فرهنگ رقابت آميز تلاش وقفه ناپذير در هراس از دست دادن حرمت نفس ريشه دارد. حرمت نهادن ديگران به فرد ناشي از ثروت و به كارگيري متظاهرانه اين ثروت است. (فاضلي، 22، 1382)
«تورسيتن وبلن» در كتاب «طبقه مرفه» به مصرف كالاهاي تجملي و تظاهر به آن اشاره و بر نقش مصرف كالاهاي تجملي تأكيد مي كند كه رسانه هاي جمعي بر افزايش تظاهر به مصرف و چشم و هم چشمي تأكيد مي كند و به طور مستقيم موجب خشنودي مصرف كننده آن مي شود و از اين رو نشانه اربابي است. تن آسايي و مصرف اتلافي كالا هر دو به عنوان اجزاي اصلي ثروتمندي و عنصر عمده معيار آراستگي به شمار مي آيند. (وبلن، 128، 1383)
4- تهاجم فرهنگي
رويكرد اصلي ناتوي فرهنگي، تخريب پايه ها و بنيان هاي فرهنگي و ايدئولوژي كشورهاي مقاوم در مقابل نظام سلطه است كه براي تحقق اين اهداف از اهرم هاي ديگري نيز كه همچون مصرف گرايي به روند نابودي سرعت مي بخشند، استفاده مي شود. فشار اقتصادي و ايجاد بحران هاي اقتصادي يكي از اين حربه ها است.
نظام امپرياليسم به منظور ايجاد فشار اقتصادي به دو صورت وارد مي شود، صورت اول آن غارت و چپاول ثروت ملل تحت سلطه است و صورت دوم و بسيار مهم آن ايجاد وابستگي اقتصادي. مصرف گرايي به جاي توليدگرايي يكي از حربه هاي ناتوي فرهنگي است و آنچه به آن دامن مي زند جنگ رواني و استفاده از ابزار كارآمد و موثر رسانه است. غرب با كمك صدها روزنامه و هزاران پايگاه خبري و تبليغاتي، بزرگ ترين اقدامات رسانه اي خود را انجام مي دهد و با پيشرفت فناوري و انقلاب ارتباطات در بروز دهكده جهاني اين پديده رونق بيشتري پيدا كرده است. (كيقبادي، 90، 1388)
5- نظريه صنايع فرهنگي
«تئودور آدرنو» از اعضا و بنيانگذاران مكتب فرانكفورت، محتواي وسايل ارتباط جمعي را در جامعه صنعتي و مصرف گراي قرن حاضر به عنوان «منابع» فرهنگي معرفي مي كند و معتقد است در موقعيت كنوني، وسايل ارتباط جمعي كاركرد و رسالت حقيقي خود را به عنوان نهادهاي آموزش دهنده و آگاهي بخش رها كرده اند و به درج، نشر و پخش مطالبي با محتواي سرگرم كننده، هيجان انگيز و تخديركننده اذهان مي پردازند كه ارمغان آن تقويت جنبه هاي خيال پردازي، گريز از واقعيت و سرانجام از خودبيگانگي و بحران هويت براي انسان است.
آدرنو، ستاره هاي سينما و مجموعه هاي سرگرم كننده را به عنوان مبناي ترويج الگوهاي جديد معرفي مي كند كه به الگوي مخاطبان مصرف گراي اين رسانه ها تبديل شده اند. بينندگان اين گونه فيلم ها، غايت آمال و آرزوهاي شان را در همرنگ سازي خود با اين ستاره ها جست وجو مي كنند و به تبع آن، به مصرف كننده كالاهاي تجملاتي و لوكس تبديل مي شوند. (وحدتي، 108-105، 1380)
بخش سوم
تأثير تلويزيون بر انتخاب كالا
تلويزيون اكنون قوي ترين رسانه در امر و نهي و مشروعيت بخشي به خريد يا عدم خريد يك كالاي تجاري است.در نظرسنجي هايي كه در ايران صورت گرفته است نشان مي دهد ميان خريد كالا و تماشاي تلويزيون رابطه معناداري وجود دارد.نظرسنجي هاي سازمان صدا و سيما از مخاطبان خود در سراسر كشور (در سه سال متوالي) نشان داد كه بيش از نيمي از مخاطبان، اعتماد به تلويزيون را عامل اثرگذار بودن تبليغات تلويزيون بر ذهن خود دانسته اند.
اين نظرسنجي ها به اين شرح است؛
درباره آگهي هاي بازرگاني تلويزيون در آذرماه 85، به روش پيمايشي از 862 نفر از افراد 12 سال و بالاتر ساكن شهر تهران، 5/48 درصد بينندگان گفته اند كه آگهي هاي بازرگاني تلويزيون در انتخاب آنان براي خريد كالا يا خدمات، «تا حدودي» تأثير دارد. 6/35 درصد بينندگان، درحد «خيلي زياد و زياد» و 6/50 درصد ديگر آنها در حد «كم و خيلي كم»، به آگهي هاي بازرگاني سيما درباره كالاها، محصولات و خدمات تبليغ شده اعتماد دارند. مهم ترين دلايل بي اعتمادي بينندگان به آگهي هاي بازرگاني سيما در آذرماه 85، «كيفيت نداشتن كالاها» (9/34 درصد) بوده است.
مهم ترين دلايل اعتماد داشتن به آگهي هاي بازرگاني سيما در بين بينندگان، «امتحان كردن كالاها» (21 درصد) و «كيفيت داشتن كالاها» (2/19 درصد) بوده است. عمده ترين آگهي هاي مورد انتظار بينندگان براي پخش از تلويزيون، آگهي هاي «آموزشي و فرهنگي» (7/19 درصد) بوده است. عمده ترين عوامل تأثيرگذار بر انتخاب كالا يا خدمات در هنگام خريد، از نظر بينندگان، «تبليغات تلويزيون» (7/40 درصد) و «دوستان و آشنايان» (2/32 درصد) بوده است. (فاضلي؛ 1385)
همچنين به منظور سنجش نظر مخاطبان درباره آگهي هاي بازرگاني سيما در آبان ماه 86، به روش پيمايشي از 840 نفر از افراد 12 سال به بالاي ساكن شهر تهران كه به شيوه نمونه گيري سه مرحله اي انتخاب شده اند، در تاريخ (5/9/1386) مصاحبه حضوري به عمل آمد. يافته ها نشان مي دهد در آبان ماه 86، 4/45 درصد پاسخگويان، «هميشه»، «بيشتر وقت ها و بعضي ها وقت ها»، آگهي هاي بازرگاني سيما را تماشا كرده اند.
از ميان بينندگان آگهي هاي بازرگاني سيما (4/70 درصد پاسخگويان)، 7/49 درصد گفته اند كه آگهي هاي بازرگاني سيما در انتخاب آنان براي خريد كالا يا خدمات، «تا حدودي» تأثير دارد. 5/31 درصد بينندگان، به اطلاعات ارائه شده در آگهي هاي بازرگاني سيما در مورد كالاها، محصولات و خدمات تبليغ شده، عمدتاً به دليل «تبليغ كالاهاي مرغوب و استاندارد» (2/52 درصد)، در حد «خيلي زياد و زياد» اعتماد دارند.
2/50 درصد بينندگان به اطلاعات ارائه شده در آگهي هاي بازرگاني سيما در مورد كالاها، محصولات و خدمات تبليغ شده، عمدتاً به دليل «كيفيت نداشتن كالاها» (7/44 درصد)، در حد «كم و خيلي كم» اعتماد دارند. عمده ترين آگهي هاي مورد انتظار بينندگان براي پخش از تلويزيون، آگهي هاي «آموزشي و فرهنگي» (7/22 درصد) بوده است. عمده ترين عوامل تأثيرگذار بر انتخاب كالا يا خدمات در هنگام خريد از نظر بينندگان «تبليغات تلويزيون» (8/42 درصد) و «نظر دوستان و آشنايان» (32 درصد) بوده است. مهم ترين پيشنهادهاي پاسخگويان براي پخش آگهي هاي بازرگاني از تلويزيون، «پخش كمتر آگهي هاي بازرگاني» (6/19 درصد) بوده است. (غفوري؛ 1386)
در اين زمينه به منظور آگاهي از نظر مخاطبان درباره آگهي هاي بازرگاني سيما در ارديبهشت ماه 87، به روش پيمايشي، از 975 نفر از افراد 12 سال و بالاتر ساكن شهر تهران كه به شيوه نمونه گيري سه مرحله اي انتخاب شده اند، در تاريخ (1/3/1387) مصاحبه حضوري به عمل آمد. يافته ها عبارتند از: 1- براساس نتايج پژوهش حاضر، 1/51 درصد پاسخگويان، «هميشه، بيشتر وقت ها و بعضي وقت ها»، آگهي هاي بازرگاني تلويزيون را تماشا كرده اند.
بهترين آگهي هاي بازرگاني سيما در ارديبهشت ماه 87 از نظر بينندگان، «ايرانسل» (3/12 درصد) بوده است. 2- از ميان بينندگان آگهي هاي بازرگاني سيما(5/78 درصد پاسخگويان)، 4/18 درصد گفته اند كه آگهي هاي بازرگاني تلويزيون در انتخاب آنان براي خريد كالا يا خدمات «خيلي تأثير دارد.» 5/56 درصد اين تأثير را «تا حدودي» دانسته اند.
8/30 درصد بينندگان، به اطلاعاتي كه در آگهي هاي بازرگاني سيما در مورد كالاها، محصولات و خدمات ارائه مي شود، عمدتاً به دليل «تلويزيون رسانه اي ملي و مورد اعتماد است» (5/27 درصد) و «كيفيت داشتن كالاها و خدمات تبليغ شده» (1/27 درصد)، در حد «خيلي زياد و زياد» اعتماد دارند. 3- 5/57 درصد بينندگان به اطلاعات ارائه شده در آگهي هاي بازرگاني سيما در مورد «كالاها، محصولات و خدمات»، در حد «كم و خيلي كم» اعتماد دارند و 3/11 درصد افراد بيننده نيز به اين اطلاعات، «اصلاً» اعتماد ندارند.
عمده ترين دلايل بي اعتمادي اين دسته از بينندگان به آگهي هاي بازرگاني سيما، «كيفيت نداشتن كالاها» (4/37 درصد) و «واقعيت نداشتن اطلاعات ارائه شده در آگهي ها» (7/28 درصد) بوده است. 4- مهم ترين آگهي هايي كه از نظر بينندگان براي اقتصاد جامعه مفيد است، آگهي هاي «بانك ها و موسسات اعتباري» (7/14 درصد) بوده و عمده ترين دلايل مفيد دانستن اين دسته از آگهي ها براي اقتصاد جامعه از نظر افراد بيننده، «تشويق مردم براي سرمايه گذاري» (3/24 درصد) بوده است.
5- مهم ترين آگهي هايي كه از نظر بينندگان موجب فشار عصبي به بيننده مي شود، آگهي هاي «بانك ها و موسسات اعتباري» (1/7 درصد) بوده و عمده ترين دلايل افراد بيننده درباره اين دسته از آگهي ها كه موجب فشار عصبي به آنها مي شود، «نبود صداقت در آگهي ها» (33 درصد) بوده است. 6- عمده ترين آگهي هاي مورد انتظار بينندگان براي پخش از تلويزيون، آگهي هاي «آموزشي و فرهنگي» (9/26 درصد) بوده است. عمده ترين عوامل جذب بينندگان به آگهي هاي بازرگاني تلويزيون، «موسيقي» (7/30 درصد) و «تصاوير» (8/20 درصد) بوده است.
7- عمده ترين عوامل تأثيرگذار بر انتخاب كالا يا خدمات در هنگام خريد، از نظر بينندگان، «تبليغات تلويزيون» (6/39 درصد) و «نظر دوستان و آشنايان» (9/36 درصد) بوده است. مهم ترين انتقادهاي بينندگان درباره پخش آگهي هاي بازرگاني از تلويزيون، «طولاني بودن مدت زمان پخش آگهي ها» (7/22 درصد) بوده است. 8- مهم ترين پيشنهادهاي بينندگان درباره آگهي هاي بازرگاني سيما، «كمتر شدن پخش آگهي» (2/11 درصد بوده است. (اسمي؛ 1387)
بررسي مولفه هاي سبك زندگي و الگوهاي رفتاري
رسانه ها فارغ از اينكه به طور مستقيم به تبليغ آگهي مي پردازند و مخاطب را به عنوان يك مشتري مورد خطاب قرار مي دهند در محتواهاي توليد شده شان نيز سبك زندگي دلخواه را به وي تحميل مي كنند. در پژوهش هاي صورت گرفته در زمينه تأثيرگذاري سينما بر سبك زندگي اين فرضيه تأييد شده است كه بين تعيين سبك زندگي و تماشاي توليدات رسانه اي در ايران رابطه وجود دارد.
براساس پژوهش آقاي «بي باك آبادي» با عنوان بررسي مولفه هاي سبك زندگي و الگوي رفتاري در فيلم هاي سينمايي پرفروش، اين فرضيه تأييد مي شود كه بين الگوي رفتار مصرفي و دهه ساخت فيلم ها رابطه معناداري وجود دارد.نظرسنجي ها نشان مي دهد جامعه در دهه اخير به سمت پيروي از الگوي مصرف مادي و مصرف گرايي گرايش پيدا كرده است.
در اين گزارش پژوهشي همچنين تصريح شده است؛ به طور كلي نحوه پوشش و مديريت بدن در فيلم هاي سه دهه مورد نظر (60، 70 و 80) از الگوي سبك زندگي سنتي پيروي كرده اند. با اين توضيح كه پيروي از الگوي سبك زندگي سنتي در دهه 70 بيشتر از دو دهه ديگر و پيروي ازسبك زندگي مدرن در دهه 80 بيشتر از بقيه دهه ها است.
همين كالاهاي منزل و نحوه چيدمان آنها در فيلم هاي سه دهه به طور كلي نشان دهنده پيروي از سبك زندگي مدرن است. اين تنها موردي است كه در هر سه دهه 60، 70 و 80 نيز به تفكيك، پيروي از الگوي سبك زندگي مدرن ديده مي شود. در اين مورد ارتباط معناداري بين دهه ساخت فيلم و ارزش هاي حاكم بر فيلم وجود ندارد. حركت از سمت تكيه بر ارزش هاي فرهنگي به تكيه بر ارزش هاي مادي ما را به سمت تأييد نظريه «فرهنگ طبقه تن آسا» رهنمون مي كند. مفهوم طبقه تن آسا كه برگرفته از نظريه «طبقه تن آسا وبلن» مي باشد به اين معني است كه مصرف طبقه مرفه نه از سر نياز بلكه براي كسب اعتبار اجتماعي و به گونه اي براي جلب توجه است. از ويژگي هاي اين طبقه، نمايش تظاهرآميز ثروت و بروز تيپ هاي جديد زندگي با شكل گيري بسيار خودنمايانه مصرف است. (بي باك آبادي؛ 1389، 132-126)
در پژوهش ديگري كه توسط «حسيني» با عنوان سبك زندگي سازي برنامه هاي راديويي؛ پاسخگويي به نيازهاي روزمره در عصر مدرن صورت گرفته است تصريح شده است كه توجه به رابطه ميان مصرف گرايي يا مصرف و رسانه ها مهم است. اينكه رسانه هاي ارتباط جمعي چه نقشي در الگوي مصرف در زندگي روزمره ايفا مي كند و چگونه بر نگرش ها و رفتار افراد جهت خريد كالايي معين با استفاده از خدماتي خاص اثرگذارند و چگونه در شكل دادن به سبك زندگي افراد موثرند، شايسته توجه خاصي است.
به گفته «مك كوئيل» امروزه رسانه ها به يك بخش جدايي ناپذير و مداوم از زندگي و تجربه روزمره در يك جامعه نوگرا تبديل شده اند و تنها يك عامل نفوذگذار يا محرك بيروني به شكل پيام يا محتوا نيستند. امروزه فعاليت ها و اهداف رسانه ها بسيار متنوع شده است. بسياري از اين فعاليت ها شامل فروش كالاها و خدمات و... يا برجسته كردن تصاوير و زمينه هايي است كه خريد كالاها يا خدمات تداعي شده با آنها را تشويق مي كنند.
امروزه رسانه ها هم در بر ساختن و هم در پاسخگويي تكه هايي از مخاطبان دخيل هستند كه با اصطلاح سبك زندگي تعريف و معين مي شوند. بنابراين نقش كليدي رسانه ها در اينجا مطلع ساختن افراد از سبك ها، ذائقه ها و كالاهاي مصرفي جديد است؛ مفهومي كه «فدرستون» از آن با عنوان «آگاهي» ياد مي كند، يعني آگاهي از كالاهاي جديد، ارزش اجتماعي و فرهنگي آنها و اينكه چگونه آنها را به نحوي مقتضي استفاده كنيم. (حسيني؛ 1388، 88-87)
همچنين اداره كل مطالعات رسانه و ارتباطات، گروه اقتصاد و رسانه در پژوهش با عنوان «تحليل نشانه شناختي الگوي مصرف آگهي هاي بازرگاني» با هدف «شناسايي الگوي مصرف در آگهي هاي تجاري مورد بررسي»، به روش نشانه شناختي (تحليل استخراج معاني ضمني يا پنهان متون با استفاده از عناصر ظاهري و بافت شكل دهنده متن) انجام شده است. نمونه گيري اين تحقيق هدفمند و غيرتصادفي بوده است. يافته ها عبارتند از: 1- در اغلب اين آگهي ها، كالا به مثابه منجي وارد مي شود و تمام ساختار به هم ريخته زندگي را سامان مي بخشد، 2- تكرار متون رسانه اي گاهي به مرحله اخلال مي رسد و اين در تبليغات، بيشترين نمود دارد. يك پيام به اشكال مختلف براي مخاطب تكرار مي شود.
ساختار نشانه اي به كار بسته شده در اين متون به مخاطب نمي گويند كه چيزي شنيده شود بلكه آنقدر مي گويند و تكرار مي كنند كه چيزي شنيده نشود. 3- الگوي رايج آگهي هاي بررسي شده، ارائه «جهاني متفاوت» و «كامل» است كه با استفاده از كالا يا خدمت مدنظر آگهي تحقق مي يابد. يافته ها نشان مي دهد كه آگهي هاي بازرگاني به اشكال و با استفاده از تمهيدات مختلف روانكاوانه اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي سعي در اقناع مخاطب براي مصرف كالا يا خدمات مورد نظر خود دارند. 4- سبك زندگي مرتبط با طبقات اجتماعي بالا به كرات در آگهي ها مورد بررسي به تصوير كشيده مي شود. نتايج اين تحقيق حاكي از آن است كه اطلاعات و آگاهي دهي در آگهي ها هر روز كمتر و كمتر مي شوند و اين امر منجر به شكل گيري الگويي براي مصرف شده است كه نمي توان آن را الگويي بهينه و كارا تلقي كرد. (زرگر، 1388)
بخش چهارم
تبديل رسانه مصرف محور به توليدمحور(1)
صدا و سيما به عنوان تنها دستگاهي كه بيش از 70 درصد مردم كشور با آن ارتباط برقرار كرده اند نقش مهمي در يكپارچه سازي، جامعه پذيري، فرهنگ پذيري، توسعه، همگن سازي، راهنمايي و رهبري و ارشاد افكار عمومي، بحران زدايي، آگاهي بخشي، اعطاي پايگاه اجتماعي، حمايت از هنجارهاي اجتماعي، ايجاد همبستگي، پاسخ به نيازهاي تبليغي، سرگرمي و تفريح و ... برعهده دارد.
با اين حال به علت رشد ناقص اين رسانه در كشورمان برخي از كاركردهاي مثبتي كه اين رسانه بايد داشته باشد، تبديل به كج كاركرد شده است و عواقب ناگواري را در اين زمينه به دنبال داشته است كه از جمله تأثيرات منفي اين رسانه، مصرفي شدن جامعه و عدم توسعه متوازان در حوزه هاي تبليغي، اجتماعي، فرهنگي (البته مرتبط با صدا و سيما) است.
با توجه به نظريات رسانه اي مطرح شده در دو شماره پيش و تطبيق عملكرد صدا و سيما، اين نتيجه حاصل شد كه صدا و سيما تبديل به يك رسانه مصرف محور شده است. اكنون با توجه به آسيب هاي ناشي از كاركرد صدا و سيما بر توسعه نامتوازن كشور، اين سوال مطرح مي شود كه رسانه ايراني يا صدا و سيما بايد داراي چه ويژگي هايي باشد تا بتواند در خدمت استقلال ملي قرار بگيرد؟
1- وظيفه صدا و سيما از ديدگاه امام خميني(ره) و امام خامنه اي
براي پاسخ به اين سوال بايد ابتدا نگاه رهبران جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) و حضرت امام خامنه اي(مدظله العالي) مورد توجه قرار گيرد؛ آنها هرگونه تبعيت و تقليد رسانه اي از شيوه هاي تبليغي رسانه هاي غرب را كاملاً مذموم دانسته اند.
1-1- مقلد غرب نباشد
امام خميني(ره) در اين زمينه مي فرمايند: بايد كاملاً توجه داشت كه به هيچ وجه نبايد مقلد شرق و غرب باشيم، زيرا تقليد از شرق و غرب با راديو و تلويزيون اسلامي نمي سازد. بايد كاملاً مراقبت كنيد و خوف از گفته ها و نوشته هاي اين روشنفكران غرب زده ابداً نداشته باشيد. اين روشنفكران مي خواهند يك مملكت لوكس درست بكنند. (امام خميني(الف)، 291، 1359)در اين ديدگاه حضرت امام(ره) نقش تخريبي رسانه ها و روشنفكران غرب زده به دليل لوكس گرايي مورد توجه قرار گرفته است و نشان دهنده اين است كه ايشان از رسانه انتظاري به جز كالاگرايي مدنظر داشته اند.
2-1- راديو تلويزيون مبدأ تحول
حضرت امام راديو و تلويزيون را سرمنشأ هر تحول مثبت و منفي مي دانستند و تأكيد داشته كه يك رسانه اسلامي مي تواند مملكت را اصلاح كند.ايشان مي فرمايند: من از اولي كه اين نهضت رو به جلو رفت و استقراري پيدا كرد از اول راجع به راديو و تلويزيون هميشه اين مطلب را مي گفتم كه اين بايد اصلاح بشود و ]با[ اصلاح اين خيلي از امور اصلاح مي شود، چنانچه با فساد اين خيلي از امور فاسد مي شود. (امام خميني(ب)، 440، 1359)
3-1- آموزنده باشد، نه تخديركننده
امام خميني(ره) همچنين به نقش تخديركننده راديو و تلويزيون كه باعث تنبلي و كسالت مي شود نيز به صدا و سيما هشدار مي دهند و مي فرمايند: دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو كه آموزنده بايد باشد؛ قدرت بدهد به جوان هاي ما و جوان هاي ما را نيرومند كند. نبايد دستگاه تلويزيون جوري باشد كه ده ساعت موسيقي بخوانند. جواني كه نيرومند هست از نيرومندي برگردانند به يك حالت خمار و به يك حال خلسه؛ مثل همان ترياك مي ماند. اين هم با آن فرق ندارد. اين يك جور خلسه مي آورد، آن يك جور خلسه مي آورد. (امام خميني، 204، 1358)
حضرت امام(ره) تلويزيون فاسد را مقدمه از بين رفتن قوه فعال كشور مي دانند و با اشاره به نقش تلويزيون در پيش از انقلاب براي به فساد كشاندن جامعه مي فرمودند: راديو و تلويزيون تقريباً اكثر اوقات جوان هاي ما را به اين طور گوش دادن (به موسيقي ناهنجار) وامي داشت. از طريق چشم، جوان هاي ما را فاسد مي كردند، زن هاي كذا و كذا را ... نمايش مي دادند و جوان ها از اين راه فاسد مي شدند و همه مقصد اين بود كه در ايران، يك قوه فعاله اي كه بايستد در مقابل كساني كه دشمن ايران و اسلام هستند، نباشد، تا هر كاري دل شان مي خواهد بكنند. (امام خميني(ج)، 326، 1359)
4-1- تلويزيون زمينه ساز استقلال
مقام معظم رهبري نيز از تقليد راديو و تلويزيون از غرب بسيار انتقاد مي كنند و معتقد هستند كه اين رسانه ها مي توانند با عدم تبعيت و تقليد از غرب زمينه استقلال و مقاومت را در كشور بالا ببرند.ايشان مي فرمايند: صدا و سيما بايد استقلال فكري و عملي ملت ايران، نظام جمهوري اسلامي و اصل نه شرقي و نه غربي را با ارائه فرهنگ و انديشه و هنر خودي، اصيل و غني ترويج و تحكيم كند. (امام خامنه اي، 1368)
رهبر معظم انقلاب همچنين در ديدار با كاركنان سازمان صدا و سيما اين رسانه را به ترويج امور زير در جامعه فرامي خواند: 1) انضباط اجتماعي 2) وجدان كاري 3) نظم و برنامه ريزي 4) احساس مسئوليت 5) شجاعت ملي 6) قناعت 7) نفي مصرف زدگي 8) ميانه روي در خرج كردن 9) رياضت و زهد. (امام خامنه اي، 1381)
5-1- مقابله با ديكتاتوري پول و شهرت
آيت الله العظمي خامنه اي غول رسانه هاي حاكم بر دنيا را ديكتاتورهاي پول و شهرت مي دانند و از صدا و سيما مي خواهند كه نه تنها از آنها تقليد نكنند، بلكه به افشاي اين ديكتاتورها بپردازند: يكي ديگر از پيام هايي كه به مردم بايد داده شود حقيقت تلخي در دنيا است كه عملاً سعي مي شود وجود محسوس آن ناديده گرفته بشود و آن ديكتاتوري پول و شهرت است. امروز پول در دنيا ديكتاتوري مي كند و هر چه بخواهند تحقق پيدا مي كند ولو به دست خود مردم... آنها هستند كه خبرگزاري ها را اداره مي كنند، خبر توليد مي كنند و به همه مردم دنيا مي فرستند و تلويزيون ها را همانطور كه خودشان مي خواهند اداره مي كنند.(همان)
با توجه به نكات فوق، صدا و سيما اكنون چند وظيفه عمده دارد:
الف- سيستم حاكم در ارتباطات بين المللي را به خوبي بشناسد و نسبت به پخش پيام ها تا بر صحت آن واقف نشد آن را پخش نكنند.
ب- با توجه به آنكه ساختارهاي اجتماعي هر كشوري با كشور ديگر متفاوت است و ساختارهاي اجتماعي ملت ايران داراي سنخيت كمتري با ساختارهاي سياسي و اجتماعي در جوامع غربي است از اين رو به تحليل و آناليز پيام هاي مطلوب ساختارهاي اجتماعي ايراني بپردازد و بر اساس همين ساختارها برنامه هاي متناسب توليد كند.
ج- همانگونه كه حضرت امام و مقام معظم رهبري تأكيد دارند تقليد از وسايل ارتباط جمعي غرب عواقب جبران ناپذيري براي استقلال كشور به دنبال دارد و صدا و سيما در اين زمينه بايد متناسب با مخاطب ايراني به توليد برنامه و مديريت آن بپردازد.
د- صدا و سيما سرآغاز تحول مثبت و منفي در جامعه است و همين رسانه است كه توان هدايت جامعه به سمت صلاح و فساد را نيز دارد.
حضرت امام و مقام معظم رهبري صدا و سيما را منشأ تحول، خيزش يا سقوط مي دانند.
ه- در انديشه حضرت امام منحصر شدن رسانه قدرتمندي مانند صدا و سيما در آواز، موسيقي و سرگرمي نوعي انحطاط است و رسانه بايد نيروي جوانان را براي خدمت به نظام و جامعه به فعليت در بياورد.
و- صدا و سيما نبايد اسير ديكتاتوري پول و شهرت شود و حتي در اين زمينه وظيفه دارد كه ديكتاتورهاي نامحسوس پول و شهرت كه افكار عمومي جهان را براي ديدگاه هاي منحرف خود مورد سوءاستفاده قرار مي دهند را افشا كند.
ز- دستگاه تلويزيون و راديو يك دستگاه آموزشي است كه بايد در خدمت نظام به جامعه پذيري افراد و هدفمند شدن زندگي كمك كند. عدم استفاده از اين كاركرد رسانه نه تنها باعث هدر رفتن سرمايه هاي مادي و آني جامعه مي شود، بلكه سرمايه هاي آتي اجتماع را با نقصان مواجه مي كند.
2- كاركرد رسانه ها
رسانه ها با توجه به اهميت و دامنه تأثيري كه دارند داراي كاركردهاي مختلفي نيز هستند، كاركردهاي رسانه هاي ارتباط جمعي باعث شده است كه قدرت و نقش آن در حاكميت بين المللي به گونه اي گسترش پيدا كند كه محققان به عصر حاضر، عصر اطلاعات و به جامعه اي كه رسانه ها بر آن حاكميت مي كنند، جامعه شبكه اي بگويند.
كاركردهاي وسايل ارتباط جمعي از ديدگاه محققان ارتباط جمعي به سه دسته ذيل تقسيم بندي مي شود: 1-نقش خبري 2- نقش ارشادي يا راهنمايي 3- نقش سرگرمي (مك كويل، 83، 1382)تقسيم بندي هاي ديگر عبارتند از؛ 1- ياد دادن روش هايي كه مردم را به هدف شان برساند. 2- ايده هاي جديد را تشويق و تغيير ايجاد كنند. 3- روابط موجود را حفظ و نگهداري كنند. (سوربن و تانكارد، 452، 1384)
كاركرد رسانه ها و تأثيرات آنها نيز در سه دسته زير تقسيم بندي مي شود:
1- تأثير رسانه ها بر شناخت و ادراك انسان
2-تأثير رسانه ها بر تغيير عقيده و ارزش ها
3-تأثير رسانه ها بر تغيير رفتار
با اين حال مشخص مي شود كه رسانه ها ابتدا بايد شناخت و ادراك انسان ها را تغيير دهند و سپس، عقايد و ارزش هاي موردنظرشان را در مخاطب تقويت يا تضعيف كنند و سپس، رفتار مخاطب، خود به خود تغيير پيدا مي كند كه شكل گرافيكي آن نمودار يك است.
3- سرفصل هاي مرتبط با رسانه و نقش آن در توليد ملي
الف: توليد ملي و كاركرد آموزشي رسانه
ب: توليد ملي و كاركرد اطلاع رساني رسانه
ج: توليد ملي و كاركرد آگاهي بخشي رسانه
د: توليد ملي و كاركرد تعميم و يكپارچه سازي
ه- توليد ملي و كاركرد جامعه پذيري و فرهنگ پذيري رسانه
و- توليد ملي و كاركرد راهنمايي و رهبري رسانه
ز: توليد ملي و كاركرد برجسته سازي رسانه
ح: توليد ملي و كاركرد نوگرايي و توسعه رسانه
ط: توليد ملي و كاركرد بحران زدايي رسانه و ...
4- رسانه و آموزش
در ميان كاركردهاي اصلي رسانه ها، «آموزش»، جايگاه ويژه اي دارد. ويژگي و اهميت آموزش رسانه اي و انواع آن در تحقيقات جامعه شناختي و علوم ارتباطات يكي از موضوعات بسيار مهم است كه در اين بخش بايد مورد بررسي قرار گيرد.
1-4- توليد ملي و كاركرد آموزشي رسانه
اهميت وظيفه آموزشي رسانه در جوامع معاصر به حدي است كه بعضي از جامعه شناسان براي مطبوعات و راديو و تلويزيون و سينما نقش «آموزش موازي» يا «آموزش دائمي» قائل هستند. جامعه شناسان معتقدند كه وسايل ارتباطي با پخش اطلاعات و معلومات جديد به موازات كوشش معلمان و استادان، وظيفه آموزشي انجام مي دهند. (معتمدنژاد،5، 1386)
بدين ترتيب وسايل ارتباط جمعي بر خلاف اماكن آموزشي كه در مكان هاي محدود، زمان هاي اندك و در گروه هاي كوچك با دانشجويان ارتباط برقرار مي كنند؛ رسانه ها نبايد قيد زمان و مكان و تعداد مخاطب را داشته باشند و ارتباط همگاني و همه زماني و همه مكاني آنان باعث شود كه امر آموزش دائمي باشد.
از آن جايي كه از ارگان ها و نهادهاي رسانه اي و تبليغي به عنوان يك نظام آموزشي غيررسمي ياد مي كنيم بايد به عوامل مشتركي بين نظام رسانه اي و نظام آموزشي اشاره كنيم كه عبارتند از؛ ارتباط يعني، پيام و پيام دهنده و پيام گيرنده و به عبارت ديگر آموزه و آموزگار و آموزنده.
در نظام تبليغ رسانه اي، خواهي، نخواهي نقش آموزگار به صراحت مشاهده مي شود، زيرا كه پيام گيرنده در اين ارتباط، آموزنده اي است كه به دنبال آگاهي ها، دانش ها و انگيزش هاي برخاسته از متن آموزه هاي تبليغي است. در اين نظام كار ملاقات معلم و محصل در نظام تبليغ به طور گسترده تري صورت مي پذيرد. (زورق، 45، 1390)
حضرت امام(ره) نيز راديو و تلويزيون را داراي نقش مهم در امر آموزش مي دانند و در اين زمينه ضمن مقايسه اين رسانه ها با منبر مي فرمايند: اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعي دارد كه مسئوليت شما آقايان را زياد مي كند. سابق، تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودي كه داشتند، در مسجدي كه داشتند، مي رفتند و براي يك چندنفري يا عده اي صحبت مي كردند و ارشاد مي كردند، امروز اين دستگاه، در همه كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشري باشند كه محروم باشند. همه گوش مي كنند، حتي آنهايي كه در صحرا دارند زراعت مي كنند، راديو هم گوش مي كنند و سيما را هم همان طوري كه گفتيد توسعه اش زياد شده است. (امام خميني، 363، 1362)با توجه به گستردگي رسانه هايي مانند راديو و تلويزيون كه گيرندگان آن همه مردم ايران هستند و سهل الوصول ترين رسانه ها محسوب مي شوند، بهره گيري از اين رسانه ها براي آموزش در جهت پيشرفت و استقلال كشور مهم به نظر مي رسد.
فرهاد مهدوى
ادامه دارد...............
خبرگزاري فارس
مصرف كالاهاي خارجي و توجه نكردن به توليدات داخلي همچون ويروسي در كشور در حال گسترش است و عوارض سوءِ آن در تمامي جنبههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور قابل مشاهده است. اگر به گوشه گوشهي منزلمان نگاه كنيم متوجه انواع كالاهاي لوكس و ضروري ميشويم كه در خانههايمان جا خوش كردهاند در حالي كه كالاهاي داخلي در انبار كارخانهها خاك ميخورند و منتظر نگاه ما هستند تا شايد آنها نيز در گوشهاي از خانهي ما جاي خود را پيدا كنند. بسياري از كارشناسان اقتصادي كشور، علت توجه نكردن مصرف كنندگان به خريداري كالاهاي ايراني را هجوم گستردهي انواع كالاهاي مصرفي بادوام و بيدوام خارجي كه به صورت قانوني و غيرقانوني وارد مرزهاي كشور ميشوند، دانستهاند. اما آيا اين تنها دليل خريداري نشدن كالاهاي داخلي توسط مصرف كنندهي ايراني است؟
حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي، نيز در ديدار هزاران نفر از كارگران سراسر كشور، مصرف كالاهاي ساخت داخل را يكي از مجاهدتهاي ضروري در سال جهاد اقتصادي دانستند و افزودند: «به موازات استقبال مردم از توليدات داخلي، لازم است كيفيت و مرغوبيت اين كالاها، به حد قانع كنندهاي برسد.» معظمله ارتقاي كيفيت كالاهاي ايراني را از ديگر مسؤوليتهاي جامعهي كارگري و كارآفرينان دانستند و خاطر نشان كردند: «بايد كاري كنيم كه كالاي داخلي در نظر مصرف كنندهي ايراني و غيرايراني كالايي مطلوب، بادوام و زيبا باشد كه البته دستگاههاي دولتي بايد پيش نيازهاي تحقق اين هدف از جمله آموزش مهارتهاي مختلف را تأمين كنند.»
همچنين معظم له در ديدار اخيري كه با نخبگان جوان داشتند نيز فرمودند: «دستگاههاي داخلي بايد جزم و عزم داشته باشند كه جزء توليدات داخلي، در موارد موجود، چيزي مصرف نكنند؛ اين را از دولت بخواهيد و آقاي رييس جمهور دستور بدهند.»
بسياري از مصرف كنندگان، از نبود كيفيت كالاهاي ساخت داخل گله دارند و معتقدند كه تبليغاتي كه در مورد كالاها ميبينند با واقعيت يكي نيست، از همين رو ترجيح ميدهند به سراغ كالاهاي مشابه خارجي رفته و آنها را خريداري كنند. مشكل ديگر، جدي گرفته نشدن ضمانتهاي اجرايي توسط توليد كنندگان و كارخانههاي داخلي در انجام تعهدهايي است كه در قبال مشتريان خود دارند. به عنوان مثال بر روي برچسب بيشتر محصولات و لوازم خانگي با اين تبليغ مواجه ميشويم: «نصب رايگان محصولات در منازل شما» اما واقعيت به شكل ديگري است. پس از خريد اين محصول و تماس با نمايندگي، متوجه ميشويم كه بايد مبلغي به عنوان هزينهي اياب و ذهاب براي نصب محصول بپردازيم در صورتي كه وقتي ميگويند نصب رايگان بايد به تمام معنا رايگان باشد. آيا اين اقدام با شعار «حق با مشتري است» كه امروزه بيشتر مؤسسههاي توليدي سر ميدهند، همخواني دارد؟
اين نبود ضمانت اجرايي تعهدهاي برخي توليد كنندگان محصولات داخلي باعث كم رنگ شدن ميل و رغبت مصرف كنندهي داخلي به خريداري كالاي ايراني و در نتيجه داغ شدن بازار كالاهاي مشابه خارجي شده است. توجه به محصولات داخلي تنها مختص مصرف كنندگان نميشود، بلكه توليد كنندگان نيز بايد با بالا بردن كيفيت محصولات، اجراي تعهدها و پايين آوردن قيمت محصولات در مقايسه با كالاهاي مشابه خارجي اجازه ندهند مصرف كنندگان به سمت خريداري و مصرف كالاهاي خارجي تمايل پيدا كنند.
رهبر بصير انقلاب اسلامي، تلفيق «هنر و توانايي» ايراني را زمينهساز تقويت كيفيت توليدهاي داخلي برشمردند و افزودند: «برخي محصولات داخلي داراي قدرت رقابت و برخي ديگر به مراتب بهتر از كالاهاي مشابه خارجياند كه بايد اين ويژگي را به تمامي كالاها و مواد توليدي خوراكي، پوشاكي و وسايل زندگي تعميم داد.» ايشان در همين زمينه افزودند: «بايد عرصهي توليد كالاي برتر در داخل كشور را به همت كارگران، مهندسان و سرمايهگذاران، به عرصهاي ديگر براي تجلي شعار «ما ميتوانيم» تبديل كنيم.»
از سوي ديگر طبق گزارش سازمان توسعهي تجارت ايران، طي سال گذشته در مجموع 4 هزار قلم كالا از ايران به 163 كشور جهان صادر شده است كه عمده كالاهاي صادر شده شامل آهن آلات، فولاد، پسته، ميعانات گازي، فرش دستباف، مصنوعات پلاستيكي، آلومينيوم، نفت سبك، مصنوعات مسي، البسه و... بوده است كه به كشورهاي مختلف از جمله امارات متحدهي عربي، عراق، هند، چين، ژاپن، كويت، افغانستان، جمهوري آذربايجان، پاكستان، آمريكا، تايلند، فرانسه، مصر و... صادر شده است. براساس اين گزارش از مجموع 5/10 ميليارد دلار صادرات سال گذشتهي ايران به كشورهاي جهان، مبلغ 3 ميليارد دلار آن به كشورهاي حوزهي خليج فارس، 2/1 ميليارد دلار به اتحاديهي اروپا، 5/1 ميليارد دلار به كشورهاي عضو اكو و بقيه تا سقف 5/10 ميليارد دلار به ساير كشورها از جمله كشورهاي آفريقايي صادر شده است.
اين گزارش نشان دهندهي آن است كه كالاي داخلي نيز ميتواند نه تنها قابل مصرف در داخل كشور باشد بلكه در خانههاي مصرف كنندگان خارجي نيز جايگاه خود را پيدا كرده و خودنمايي كند. اما اين مهم نيازمند نهادينه كردن فرهنگ استفاده از كالاي داخلي در بين خانوادههاي ايراني است. براي رسيدن به اين هدف بايد از تبليغات صحيح و در عين حال واقعي استفاده كرد. در اين خصوص، مقام معظم رهبري با اشاره به عدهاي كه مصرف كالاي خارجي را نشانهي نوعي «تشخص و برتري» ميپندارند، ميفرمايند: «دلبستگي به توليدات بيگانه و بياعتنايي به تلاش كارگر ايراني، بيماري و عادت بدي است كه پول و ثروت كشور را به جيب كارگر خارجي سرازير ميكند.»
آري، يكي ديگر از فوايد مصرف كالاي ايراني، پاسخ به تحريمهايي است كه امروزه توسط آمريكا و ديگر كشورهاي غربي بر كشور ما تحميل شده است. بيگانگان تصور ميكنند در صورتي كه رابطهي اقتصادي خود را با ايران قطع نمايند ايران با توجه به نيازهاي خود از حق مسلمش يعني انرژي هستهاي دست كشيده و غلام حلقه به گوش آنان ميشود، در صورتي كه نميدانند ملت ايران هميشه پشت به پشت هم ايستادهاند و از كشور هميشه جاويد خود ايران حمايت ميكنند و اين بار نيز با مصرف كالاهاي داخلي اعلام ميكنند كه ما هيچ نيازي به واردات كالاهاي بيگانه نداريم و يك ايراني هميشه از كالاي ايراني استفاده ميكند.
رهبر معظم انقلاب، نيز در اين خصوص با يادآوري تلاش مستمر دستگاههاي ضد بشري استكبار براي ضربهزدن به جمهوري اسلامي ايران، ميفرمايند: «آنها ميخواستند با منزوي كردن ايران، نظام اسلامي يعني «نماد عظمت و شرف اسلامي و انساني» الهامبخش ديگر ملتها نشود اما ملت ايران و «جمهوري اسلامي»، اكنون در سلسله قيامهاي پر عظمت مردم منطقه، بيش از هميشه مورد توجه و احترام ملتها قرار گرفتهاند و دولت آمريكا، منفورترين دولتها در اذهان ملتهاي منطقه است.»
واقعيت اين است كه كشور اسلامي ما، از نظر جغرافيايي از موقعيت مطلوبي برخوردار است و بايد از تمامي مزيتهاي نسبي خود به صورت عالمانه استفاده نمايد و در بخش صادرات مجدد ارزشافزوده ايجاد كند. مصرف كالاهاي داخلي زمينهساز افتخار ملي، تشويق اقتصاد، پاسداري از اقتصاد، اشتغالزايي و... و خريداري كالاي خارجي نابودي فرصتهاي شغلي، بيكاري جوانان ايراني، تضعيف روحيهي توليد كنندگان و وابستگي به بيگانگان را به دنبال دارد. مصرف كنندگان داخلي بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه مصرف كالاهاي خارجي كه مشابه داخلي آن در كشور با همان كيفيت وجود دارد به معناي تعطيلي صنايع و كارخانهها و به دنبال آن بيكاري خيل عظيم جوانان ايراني است كه در اين كارخانهها مشغول فعاليت هستند و اين تداوم مصرف سبب وابستگي به بيگانگان در جهت تأمين نيازهاي كشور است. بنابراين ملت ايران بايد دست در دست هم دهند و با ياري هم ديگر شعار «ايراني، كالاي ايراني بخر» را محقق سازند و ان شاالله طبق فرمايش مقام معظم رهبري، فرداي منطقه، به بركت همت و حركت ملتها در راه اسلام، به مراتب از امروز منطقه بهتر خواهد بود.
منبع : برهان
به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري آنا، علي سليماني شايسته امروز در جمع خبرنگاران درباره آخرين اخبار از تسويه حسابهاي ارزي بانكها با بانك مركزي اظهار داشت: ما توضيحات خود را به بانك مركزي در مورد حسابهاي ارزي دادهايم و به احتمال زياد 99 درصد از برداشتهايي كه از حساب بانك پارسيان انجام شده به بانك برميگردد.
وي با بيان اينكه هفته گذشته اين جلسات با بانك مركزي انجام و توضيحات لازم در مورد مصارف ارزي ارائه شده است، تصريح كرد: ما عين قانون را در مورد مصارف ارزي انجام دادهايم، بنابراين به احتمال زياد 99 درصد پول ما به حسابهايمان برميگردد.
مدير عامل بانك پارسيان همچنين درباره افزايش نرخ ارز مرجع تا مبلغ 1600 تومان از سوي بانك مركزي گفت: بانك مركزي براساس مجموعه تصميمات و بررسيهايي كه دارد و همچنين اطلاعاتي كه از بازار كسب كرده احتمالاً اين نرخ را اعلام كرده است و من نمي توانم در مورد اين نرخ نظري بدهم چون اطلاعاتي ندارم.
وي ادامه داد: البته معتقدم هر وقت يك كالايي از چند نرخي شدن دور شد اولين قدم را براي ايجاد فضاي مثبت بوجود ميآورد. ضمن آنكه در بازار چند نرخي افرادي هستند كه از رانت اختلاف قيمت استفاده كنند و به ضرر مردم خواهد شد.
شايسته تاكيد كرد: اگر ما بخواهيم مشكلاتمان حل شود بايد يك نرخ داشته باشيم.زيرا چند نرخي مشكلات زيادي را ايجاد ميكند مانند زماني كه ما وامهايي با نرخ هاي متفاوت داشتيم و در اين بين كساني كه ميتوانستند از ارتباطاتشان استفاده كنند اين وامها را گرفته و در جاي ديگر استفاده ميكردند.
وي درباره لايحه طرح تحول بانكي نيز گفت: تحول بانكي را رييس جمهوري مطرح كردهاند و ما در تنظيم و تدوين آن نقشي نداشتهايم و اطلاعي از اينكه در چه مرحلهاي است نداريم. ضمن آنكه ما به عنوان بانك خصوصي اجرا كننده سياستهاي پولي هستيم و اگر از بانك ما نظري خواسته شود، همراهي خواهيم كرد.
مدير عامل بانك پارسيان همچنين در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه شما قبلا نسبت به بستههاي سياستي كه بانك مركزي ارائه ميكرد معترض بوديد آيا در حال حاضر همچنان اعتراض داريد يا خير؟ گفت: اكنون فضا بهتر شده است، اما در سالهاي قبل به نظر من اين بستههاي سياستي جلوي رقابت را گرفته بود. چرا كه وقتي بحث از رقابت مطرح ميشود بايد رقبا هم سطح باشند و بتوانند به شكلهاي مختلف رقابت كنند.
وي گفت: وقتي از سوي بانك مركزي اعلام ميشود كه همه بانكها يك نوع سپرده و يك نوع تسهيلات با نرخ مشخص را ارائه دهند ديگر چه لزومي دارد كه ما 30 بانك داشته باشيم و تعدد بانكها ديگر معني ندارد.
شايسته گفت: وقتي كه رقابت بوجود ميآيد منفعت اصلي را مردم ميبرند مانند بحث تلفن همراه كه مردم در سالهاي گذشته 500 هزار تومان ميدادند و مدت زيادي در نوبت ميبودند اما امروز به دليل رقابتهايي كه بوجود آمده اين قيمت كاهش يافته وحتي خود همراه اول نيز امروز تبليغ سيم كارتهايي را ميكند كه مبلغش 10 هزار تومان است و پنج هزار تومان نيز شارژ دارد، بنابراين اين يك فضاي رقابتي واقعي است كه به وجود آمده است.
مدير عامل بانك پارسيان افزود: در مورد بانكها نيز رقابت بايد به گونهاي باشد كه منفعت اصلي را مردم ببرند مانند آن زماني كه ما در ابتداي كار براي مشتريانمان كانتر نشسته طراحي كرديم و همچنين صندلي انتظار و سيستم نوبتدهي را گذاشتيم و ميبينيم امروز هم بانكهاي دولتي به همين سمت رفتهاند.
وي گفت: در مورد نرخ سود بانكها نيز تا حدودي بانك مركزي دست بانكها را باز گذاشته، اما سقف آن را تعيين كرده است. اين درحالي است كه در زمان مرحوم نوربخش به بانكهاي خصوصي اجازه داده شده بود تا دو درصد بيشتر به سپردهها سود دهند.
شايسته گفت: معتقدم هنوز تفكر يكسان سازي از بانك مركزي خارج نشده است.
وي در مورد عملكرد بانكها در شرايط تحريم گفت: دشمنان ما به دنبال آن هستند كه ارتباط تجاري ايران با ساير كشورها قطع شود و به همين دليل نيز هر روز با برنامه ريزي يك مشكل را براي كشور ما بوجود مي آورند. اين درحالي است كه اگر بخواهيم اين ارتباط تجاري بين ايران و ساير كشورها قطع نشود مهمترين نقش را بايد بانكها ايفا كنند.
شايسته خاطرنشان كرد:اگر در حال حاضر همچنان ارتباط تجاري بين ايران وساير كشورها برقرار است و واردات انجام ميشود به واسطه همين فعاليتها بانكها بوده است.
برنامه "ساخت ايـران" ويژه سال توليد ملي، در صداي مركز آبادان توليد و پخش مي شود .
اين ويژه برنامه با پرداختن به موضوع توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني و با نگاهي بومي تلاش مي كند گام هاي موثر و عملي براي توسعه توليدات و رفع موانع حمايت از توليد ملي را بردارد .
نبض بازار، اقتصاد چند محصولي ، گزارش مردمي و كارشناسي برنامه ، ساختار اين برنامه كلامي- آوايي است كه در مدت زمان 30دقيقه توليد مي شود . تبيين ابعاد مختلف توليد و مصرف كالاي ايراني و مسائل مبتلا به آن و ارائه راهكارهاي مناسب درجهت رفع مشكلات از جمله مسائلي است كه در "ساخت ايـران" بررسي مي گردد .
عوامل برنامه:
تهيه كننده :پاك ضمير
نويسنده: ژاله زعفراني
گوينده:ژاله زعفراني
نوع پخش:توليدي
گزارشگر:محمود رزمه
«ما امروز در مقابل يك فشار جهاني قرار داريم. دشمني وجود دارد در دنيا كه ميخواهد با فشار اقتصاد يوبا تحريم، سلطهي اهريمني خودش را برگرداند به اين كشور. ما بايد يك اقتصادمقاومتي واقعي در كشور به وجود بياوريم».
مقام معظم رهبري 16/6/89
اخيرا همايشي با عنوان اقتصاد مقاومتي توسط دانشجويان بسيجي دانشگاههاي تهران برگزار شد كه با واكنش گسترده داخلي و خارجي مواجه گرديد. ايجاد اقتصاد مقاومتي به عنوان يك سياست راهبردي تبديل تهديد به فرصت به عنوان يك خواسته ملي از سوي مقام معظم رهبري مطرح شده است. به سبب وجود نقاط ضعف در ساختار اقتصادي كشور، دشمن به استفاده از ابزار تحريمهاي اقتصادي جهت اعمال فشار بر نظام اسلامي رو آورده است. بنابر اين براي اينكه سلاح تحريم از كار بيفتد لازم است نقاط ضعف اقتصاد كشور با اصلاح ساختارها برطرف شود و اقتصادي مقاومتي و ضد ضربه تحريم بنا شود.
تحريم اقتصادي عليه ايران مربوط به امسال و سال گذشته نيست. اولين تحريم اقتصادي ايران در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي (سي سال قبل) در سال 1979 توسط آمريكا صورت گرفت كه منجر به مسدود شدن 12 ميليارد دلار از اموال كشورمان در بانكهاي آمريكا گرديد. پس از آن در طول سالهاي گذشته تاكنون، تحريمها به صورت مستمر عليه جمهوري اسلامي به بهانههاي مختلف استمرار يافته است. البته با تصويب قطعنامه 1929 در سال 2010 موج جديدي از تحريم در محورهاي ذيل در دستور كار دشمنان قرار گرفته است:
1- تحريم خريد نفت ايران
2- تحريم بانك مركزي و بانكهاي ايران كه نقل و انتقال پول صادرات و واردات كشور را هدف گرفته
3- تحريم سرمايه گذاري خارجي در اقتصاد ايران به خصوص در بخش انرژي
4- تحريم حمل و نقل دريائي و هوائي ايران
5- تحريم تجاري (ممنوعيت فروش كالا از اقلام با فناوري پيشرفته تا خودرو سواري به ايران)
هدف نهايي دشمن در تمامي انواع تحريمهاي اقتصادي، يك چيز بيشتر نيست: ايجاد نارضايتي عمومي در مردم، سست نمودن پيوند مردم و نظام اسلامي و در نتيجه ايجاد فرصت براي موج سواري جريانهاي ضد انقلاب و فتنهگران است. همانطور كه بيان شد اولين گام براي ايجاد «اقتصاد مقاومتي» شناسائي نقاط ضعف اقتصادي كشور در هر يك از انواع تحريمهاي اقتصادي است. در اين نوشتار قصد داريم مولفههاي اقتصاد مقاومتي در تحريم نفتي را مورد مداقه قرار دهيم.
قوانين تحريم خريد نفت ايران:
1- كنگره آمريكا در 31 دسامبر 2011 با تصويب بخش 1245 قانون اختيارات دفاعي آمريكا تحريمهاي بانكي عليه بانكهاي خارجي كه در نقل و انتقال وجوه نفت ايران همكاري ميكنند اعمال كرد و شرط معافيت از تحريمها را، كاهش در خريد نفت از ايران قرار داد.
2- اتحاديه اروپا در 23 ژانويه 2012 با صدور مصوبهاي از تاريخ 1 جولاي ممنوعيت خريد نفت از ايران و همچنين ممنوعيت ارائه ساير خدمات از جمله پوشش بيمه و بيمه اتكائي براي حمل نفت ايران را براي تمامي اعضاي اتحاديه اروپا الزامي نمود.
نقاط ضعف اقتصادي بسترساز تحريم نفت:
نقاط ضعف اقتصادي ايران كه موجب تشويق دشمن به اعمال تحريم خريد نفت شده عبارت است از:
1- وابستگي بودجه عمراني و جاري دولت به درآمدهاي نفتي و عدم اتكا به درآمدهاي مالياتي و صادرات غير نفتي:
دشمن اميد دارد تا با اعمال تحريمهاي خريد نفت ايران، به منبع اصلي درآمد دولت ايران و منبع اصلي ارز بانك مركزي ايران ضربه وارد نمايد. كارشناسان تحريم كنگره آمريكا معتقدند با اين اقدام اولا دولت ايران بودجه لازم براي پرداخت حقوق كارمندان را نخواهد داشت كه خود موجب نارضايتي مردمي ميشود. ثانيا بانك مركزي نيز ارز لازم جهت عرضه در بازار و پاسخگويي به نياز واردات كشور نخواهد داشت كه خود موجب افزايش نرخ ارز و افزايش قيمت اقلام وارداتي و در نتيجه نارضايتي مردمي ميگردد .
2- وابستگي اقتصاد ايران به واردات مواد اوليه، سرمايهاي و نهايي:
يكي از معضلات اقتصاد ايران كه در دهه اخير بيشتر مورد توجه قرار گرفته، وابستگي بخشهاي مختلف اقتصاد ايران به واردات مواد اوليه و سرمايهاي است. به طوري كه برخي آمارها ضريب وابستگي اقتصاد كشور به واردات را تا رقم 70% برآورد كردهاند. سهم كالاهاي سرمايهاي و مواد اوليهاي از مجموعه اقلام وارداتي بر اساس آمار گمرك نيز اين عدد را تاييد ميكند. همين نقطه ضعف باعث شده تا دشمنان به دنبال با ايجاد تحريمهاي بانكي و تجاري به دنبال محدوديت براي تامين اقلام وارداتي مورد نياز كشور باشند كه در نتيجه اولا برخي اقلام وارداتي با كمبود مواجه شود و ثانيا قيمت تمام شده واردات افزايش يافته و موجب نارضايتي اقتصادي شود.
هر يك از دو نقطه ضعف فوق، خود از علل ديگري نشات ميگيرد كه تحليل آن بحثي مستقل را ميطلبد. مهمترين اين عوامل عبارتند از:
1- ضعف ساختار مالياتي اقتصاد ايران: به دليل ضعف بستر الكترونيك نظام مالياتي كشور امكان تقاطع اطلاعات پروندههاي مالياتي با ساير پايگاههاي موجود اطلاعات اقتصادي وجود ندارد. از طرفي بخش ناچيزي از قوانين مبارزه با پولشويي (امكان رصد جريان وجوه) به مرحله اجرا در آمده و برخي پايگاههاي اقتصادي كشور نظير ثبت اسناد و املاك به صورت ديجيتال شكل نگرفته است. مجموعه اين عوامل باعث شده تا امكان شناسائي درآمد دهكهاي بالاي جامعه فراهم نباشد و اطلاعات ماليات اظهاري از سوي برخي افراد (به خصوص دهكهاي بالاي جامعه) تفاوت فاحشي با واقعيت دارد و در اصطلاح فرار مالياتي صورت ميگيرد. برخي برآوردها نشان ميدهد ميزان فرار مالياتي حداقل دو برابر درآمد مالياتي بالقوه فعلي است. البته لازم به ذكر است به دليل ضعف فرهنگ ماليات در جامعه و ضعف ساختار نظارتي در سيستم مالياتي، بسياري از مالياتهاي قطعي اظهار شده نيز معوق شده و به دولت پرداخت نميگردد.
2- وجود درآمدهاي آسان نفتي و يارانههاي انرژي باعث شده تا دولتها و به تبع آن مردم ايران به نوعي گرفتار فرهنگ مفت خواري و تنبلي در اقتصاد شوند. شكل گيري الگوي ناكارآمد و غير بهينه (مسرفانه) در توليد و مصرف از تبعات وجود درآمدهاي آسان نفتي است كه هر گونه تلاش براي كاهش وابستگي به نفت را كم اثر ميكند.
3- عدم توجه جدي دولتها به حمايت از توليد ملي و كار و سرمايه ايراني و ضعف برنامه ريزي بلندمدت براي حمايت از توليد داخلي در بخش كشاورزي و صنعت و در نتيجه اتكا به راهبرد واردات براي تامين نيازهاي كشور.
4- عدم پيروي دولتها از راهبرد خود كفائي در كالاهاي تحريمي در بخشهاي اقتصادي. تئوري پردازان اقتصادي در دولتهاي مختلف بدون توجه به ماهيت نظام اسلامي و چالشهاي آن با نظام سلطه جهاني، همواره با تئوري خودكفائي در الگوي تجاري كشور مخالفت نموده و بر تئوري مزيت نسبي و امثال آن تاكيد نمودهاند. اين در حالي است كه در صنايع نظامي كه اتفاقا هدف تحريمهاي شديدتري قرار داشته است به دليل تبعيت مسئولان از مقام معظم رهبري، راهبرد خودكفائي به ثمر نشسته و هر روز شاهد موفقيتهاي بيشتر در اين حوزه هستيم.
5- نابساماني در نظام واردات و گمرك كشور كه باعث ايجاد ضعف سيستمي در جلوگيري از واردات كالاهاي غير ضرور و بيكيفيت و مبارزه با قاچاق كالا شده است.
مولفههاي اقتصاد مقاومتي براي مقابله با تحريم خريد نفت:
1- تغيير ساختار اقتصاد براي تامين ارز از محل صادرات غير نفتي به جاي صادرات نفت: تحريم نفت ايران فرصت مناسبي است تا بيماري اساسي اقتصاد كشور در وابستگي به درآمد نفتي درمان شود. جايگزين نمودن صادرات غير نفتي و درآمدهاي مالياتي بجاي درآمدهاي ارزي حاصل از فروش نفت راهبرد مناسبي است كه بايد در دستور كار مسئولان اقتصادي كشور قرار گيرد. اين راهبرد علاوه بر اينكه آسيب پذيري كشور را كاهش مي دهد، خود يك حركت تهاجمي در جهت افزايش قيمت نفت و ضربه به منافع اقتصادي كشورهاي غربي نيز ارزيابي مي شود. اين موضوع همواره مورد تاكيد مقام معظم رهبري بوده است:
«ما بايد به اينجا برسيم و بتوانيم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بىنياز كنيم. يكى از بزرگترين بليات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلكه بليات عمومى كشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. من چند سال قبل از اين گفتم - البته آن وقت مسئولين دولتى از اين حرف هيچ استقبال نكردند - ما بايد به جائى برسيم كه اگر يك روزى به خاطر قضاياى سياسى، اقتضائات سياسى، يا اقتضائات اقتصادى در دنيا، اراده كرديم كه صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز يا يك ماه متوقف كنيم، بتوانيم. ... اگر يك روزى اقتصاد كشور از درآمد نفت و صادرات نفت بريده شود، اين توان را ملت ايران و نظام اسلامى در ايران به دست خواهد آورد؛ كه تأثيرگذارىاش در دنيا فوقالعاده است. ما بايد به اينجا برسيم. خب، اين حمايت ميخواهد؛ بايد از صادرات حمايت بشود.» 26/5/1390
براي افزايش صادرات غير نفتي روشهاي متعددي نظير استفاده از جوايز صادراتي يا افزايش نرخ ارز وجود دارد. البته به دليل اينكه وابستگي به واردات هنوز در ايران درمان نشده، استفاده از افزايش نرخ ارز گرچه موجب رشد سريع صادرات غير نفتي مي شود (رشد 30% صادرات غير نفتي در سال 90) اما به دليل نارضايتي حاصل از تورم وارداتي، مورد توجه نيست. لازم به ذكر است براي حمايت از صادرات غير نفتي، بايد در بلندمدت قدرت رقابت پذيري و كيفيت توليدات داخلي در مقايسه با محصولات خارجي افزايش يابد. اين مهم خود نيازمند (1) ارتباط موثر دانشگاهها با بنگاههاي توليدي جهت به روز كردن فناوري و دانش توليد داخل (2) بازاريابي و استفاده از فرصتهاي بين المللي جهت فروش محصولات داخلي (3) ارتباط موثر دستگاههاي بين المللي نظير وزارت خارجه و اتاق بازرگاني با بنگاههاي توليد داخل (4) داشتن سند راهبردي توسعه صنعت مبتني بر نقشه جغرافيائي و مزيتهاي اقتصادي (به طور مثال تمركز بر خوشه هاي صنعتي) و (5) استفاده از فناوريهاي با مصرف انرژي بهينه در توليد است.
2- تغيير ساختار اقتصاد براي تامين بودجه دولت محل ماليات به جاي صادرات نفت: تحريم نفت مي تواند به فرصتي جهت رفع معضل وابستگي بودجه دولت به درآمدهاي نفتي كه از آرزوهاي مقام معظم رهبري است، باشد:
«بودجهى كشور ما متأسفانه از دهها سال پيش به اين طرف، وابستهى به نفت است. اين روش را همهى اقتصاددانهاى دلسوز رد ميكنند؛ اين روش در كشور ما عادت شده است. نفت را استخراج كنند، بفروشند، از پول آن كشور را اداره كنند؛ اين شيوهى غلطى است. من سالها پيش اين را گفتم كه يكى از آرزوهاى من اين است كه يك روزى ما بتوانيم كشور را جورى اداره كنيم كه حتّى اگر لازم بود، يك قطره نفت هم صادر نكنيم و كشور اداره شود. اين چيزى است كه تا امروز پيش نيامده است. البته كار آسانى هم نيست، كار بسيار مشكلى است. افزايش صادرات غيرنفتى موجب ميشود كه ما به اين هدف نزديك شويم.» 1/1/90
به دليل وجود درآمدهاي آماده نفتي دولتها تاكنون انگيزه لازم براي تحول در نظام مالياتي كشور نداشته اند. همانطور كه در بخش نقاط ضعف اقتصادي توضيح داده شد، ساختار مالياتي كشور به دليل ضعف در مكانيزمهاي نظارتي اقتصاد، توانايي سنجش صحت مالياتهاي اظهاري را ندارد. براي رفع اين مشكل لازم است حركت دولت نهم براي اجراي طرح جامع مالياتي و اجراي كامل قوانين مبارزه با پولشويي و رديابي جريان وجوه انجام شود. به منظور كاهش وابستگي دولتها به درآمد نفت و استفاده از درآمدهاي نفت جهت حمايت از توليد داخلي، در برنامه پنجم توسعه صندوق توسعه ملي پايه گذاري شد. اين موضوع در قوانين بودجه نيز دنبال شد و سهم صندوق توسعه ملي در بودجه 91 نسبت به سال 90 افزايش يافت به 23% درآمد حاصل از فروش نفت رسيد. تخصيص مناسب منابع صندوق توسعه ملي نيز مي تواند راهكار مناسبي جهت كاهش وابستگي دولت به درآمدهاي نفتي باشد.
3- توليد صيانتي نفت و با اولويت در برداشت از ميادين مشترك: (1) از لحاظ اقتصادي روش فعلي توليد نفت در كشور غير صيانتي است و در بلندمدت به زيان كشور است. در حالي كه ميادين نفتي كشور عمدتا در نيمه دوم عمر خود هستند و نياز به تزريق گاز دارند، روشهاي برداشت غير صيانتي باعث شده تا معادل هزاران ميليارد دلار نفت كشور در ميادين براي هميشه دفن شوند . (2) روند رو به اتمام انرژيهاي فسيلي در دنيا و مقايسه قيمت نفت در آينده با بهره ناچيز بانكهاي خارجي به سپرده هاي ارزي (حاصل از فروش نفت)، حكم مي كند كه طلا سياه در ميادين داخلي يا مخازن راهبردي نگهداري شود و به جيب بانكهاي خارجي واريز نشود. (3) عدم اولويت گذاري در برداشت از ميادين مشترك باعث شده تا كشورهاي رقيب نظير عراق، قطر و عربستان به سرعت در حال مكيدن چاههاي مشترك با ايران باشند. زيان كشور از اين ناحيه هر 22 روز معادل 3000 ميليارد تومان برآورد شده است . گرچه كارشناسان و مسئولان نفت زيانهاي ناشي از استراتژي فعلي توليد نفت اذعان دارند، اما مصالح دولتها مبني بر تامين ارز و درآمدهاي سالانه مانع از نگاه راهبردي به مساله برداشت از ميادين نفت شده است. مقام معظم رهبري در اين رابطه به كرات تذكر داده اند:
«من يك وقت گفتم كه اگر نفت در اختيار آنها بود و ما احتياجِ به نفت داشتيم، يك بطرى نفت را به قيمت پدر و مادرشان به ما مىفروختند. اينطور نبود كه يك بشكهى نفت را مثلاً فرض كنيد بيست، سى يا سىوپنج دلار - و در واقع مفت - كه ما الان داريم مىفروشيم، بفروشند. ولى مىبينيد كه كشورهاى داراى نفت، سرمايهى تجديدنشدنى خودشان را تبديل مىكنند به يك پول ناقابل.» 1/4/1383
4- مديريت واردات و مقابله با قاچاق كالا: بخش مهمي از مصارف ارزي كشور صرف واردات كالاهاي غير ضرور و يا قاچاق مي شود. اين موضوع از جهات متعدد به زيان كشور است: اولا به دليل عدم پرداخت تعرفه ارزانتر و موجب ضربه به توليد داخلي در محصولات مشابه است. ثانيا درآمدهاي بادآورده و نامشروع نصيب قاچاقچيان و دلالان مي كند. ثالثا تقاضاي ارز در كشور را افزايش مي دهد كه موجب افزايش نرخ ارز و مصائب ناشي از آن است. براي مقابله با اين اقدامات ذيل انجام شود: (1) كالاهاي وارداتي متناسب با نيازهاي كشور به سه گروه ضروري، غير ضرور و مضر تقسيم بندي شود و جلوي كالاهاي مضر و زائد گرفته شود. مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايند:
«من نسبت به مسئلهي مديريت واردات به دولتيها سفارش كردم؛ الان هم تأكيد ميكنم. من نميگويم واردات متوقف بشود؛ چون يك جاهائي لازم است كه واردات انجام بگيرد؛ اما واردات بايد مديريت بشود. يك جائي واردات مطلقاً نبايد بشود؛ يك جاهائي بايد انجام بگيرد. با مديريت، واردات انجام بگيرد. البته مسئولين محترم دولتي به من گفتند كه قوانيني كه مجلس تصويب كرده، به ما اجازه نميدهد جلوي واردات را بگيريم؛ من خواهش ميكنم اين قضيه را حل كنند. اگر واقعاً قانوني وجود دارد كه دولت را ممنوع ميكند از جلوگيري از واردات، اين قانون را اصلاح كنند؛ جوري باشد كه مديريت بشود. بايد توليد ملي بالا برود». 27/5/89
(2) با اتصال سامانه گمرك، ثبت سفارش و بانك مركزي، امكان نظارت بر مصارف ارزي فراهم شود. در غير اين صورت همواره اين احتمال وجود دارد تا دلالان اقدام به انحصار در عرضه ارز نموده و با دو نرخي كردن ارز، ضمن كسب سودهاي سنگين و يك شبه، از كاهش نرخ ارز در بازار جلوگيري نمايند. (3) با اجراي طرح ايران كد، شبنم و استاندارد اجباري، ضمن جلوگيري از واردات كالاهاي بي كيفيت امكان نظارت عمومي و شناسائي آسان كالاهاي قاچاق در بازار فراهم شود.
5- جلوگيري از خام فروشي: تحريم نفت فرصت مناسبي است تا به جاي خام فروشي نفت، با تبديل نفت به محصولات پتروشيمي، بنزين و انرژيهاي ديگر (نظير برق)، ضمن ايجاد ارزش افزوده و تامين نيازهاي داخلي در اين عرصه، به راحتي محصول نهايي در بازار كشورهاي همسايه صادر شود. جلوگيري از خام فروشي نفت يكي از خواسته هاي مقام معظم رهبري از مسئولان اقتصادي كشور بوده است:
«ما اين نفت را ضايع مىكنيم؛ البته اين، كارِ امروز و ديروز نيست؛ دهها سال است كه بناى اقتصاد و پيشرفت كشور روى اين روش گذاشته شده است و يك شبه هم نمىشود آن را عوض كرد. من ده، دوازده سال پيش به مسئولان آن روز گفتم آن روزى انسان در قضيهى نفت احساس رضايت مىكند، كه كشور قادر باشد با اختيار خودش اعلام كند كه من مصلحت مىدانم امروز توليدم را فلان قدر كم كنم؛ .. امروز مىخواهم صادرات نفتم را اين قدر كم كنم و نفت را در كارهاى غير سوخت مصرف كنم - سوخت، بدترين استفادهى از نفت است و دنيا الىماشاءاللَّه استفادههاى بهتر از سوخت نفت را كشف مىكند و پيش مىرود - آن روز ما مىتوانيم خوشحال باشيم و به نفت خشنود باشيم.» 29/3/85
6- استمرار هدفمندي يارانهها: استمرار هدفمندي يارانه ها هم جهت مقابله با فرهنگ اسراف در مصرف (نظير كاهش شيب مصرف بنزين) كه خود كاهش آسيب پذيري كشور در تحريمها را موجب مي شود، هم جهت مقابله با قاچاق سوخت و افزايش ثروت ملي و هم از جهت تشويق بنگاههاي توليدي به استفاده از فناوريهاي با مصرف بهينه انرژي براي رقابت پذيري با محصولات خارجي ضروري است. البته حمايت (از طريق يارانه، تعرفه واردات و غيره) از توليد داخلي در يك الگوي زماندار جهت ايستادن روي پاي خود لازم است اما نبايد موجب شود تا صنعت وابسته به حمايت مادام العمر شود.
*دانشجوي دكتري اقتصاد