معرفی وبلاگ
مقام معظم رهبري: بخش مهمی از جهاد اقتصادی مسئله‏ ى تولید ملی است که اگر ملت با همت، عزم و آگاهی و با همراهی و برنامه ریزی درست مسئولان بتواند مشکل تولید داخلی را حل کند بدون تردید بر چالشهایی که دشمن ایجاد می کند غلبه خواهد کرد. با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، این وبلاگ به طور تخصصی به موارد مربوط به شعار امسال؛ تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی واخبار مربوط وموارد مرتبط می پردازد. ب
دسته
تبلاگهاي توليد ملي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 177921
تعداد نوشته ها : 60
تعداد نظرات : 4

 حمايت از توليد ملي

وبلاگ تولید ملی-همایش اقتصاد مقاومتی

تولید ملی

Rss
طراح قالب
سید جعفر فاطمی نوش آبادی

رسانه ها علاوه بر اينكه بايد اطلاع رساني را در دستور كار قرار دهند بايد به دنبال آن باشند كه اطلاع رساني به ضد خود تبديل نشود. چنانچه در اطلاع رساني مبالغه صورت گيرد،........ زمينه اطلاع گريزي از مخاطب را فراهم مي كند.


بخش پنجم

تبديل رسانه مصرف محور به توليدمحور(2)

در اين راستا رسانه ملي مي تواند با انتخاب راهبرد «آموزش رسانه اي توليد ملي» از ظرفيت هايي بي بديل خود در اين حوزه بهره جويد. اين راهبرد مي تواند در قالب راهكارهاي زير تحقق يابد:

1-1-4- تبيين و آموزش مباني و مفاهيم توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني براي همه سطوح سني و تحصيلي و در قالب هاي برنامه اي.

2-1-4- تبيين اهميت و ضرورت موضوع توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني.

3-1-4- آموزش و بيان راه ها، شيوه ها و ابزارهاي تحقق خودكفايي و استقلال اقتصادي.

4-1-4- آموزش چگونگي ارتقاي كيفيت كالاهاي توليد داخلي.

5-1-4- آموزش نحوه بازاريابي براي استفاده داخلي و خارجي از كالاهاي ايراني.

6-1-4- آموزش شيوه هاي نوين توليد محصولات صنعتي و مصرفي در جهان.

7-1-4- آموزش عوامل شتاب دهنده و موانع تحقق استقلال اقتصادي و آموزش راهكارهاي رسيدن به آن.

8-1-4- بيان و اطلاع رساني از شيوه كشورهاي ديگر در حمايت از توليدات داخلي.

9-1-4- كاهش تبليغات بازرگاني كالاهاي مصرفي.

10-1-4- ترسيم نتايج و دستاوردهاي تحقق توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني.

5- تاكتيك هاي طرح موضوع

رسانه ملي بايد بر اساس تكنيك هاي رسانه اي، روانشناسي و جامعه شناسي به حل موضوع حمايت از توليد ملي بپردازد، زيرا برخي از مردم بر اين باورند كه اولاً؛ كالاي توليد داخلي كيفيت ندارد، ثانياً كالاي خارجي را موجب رشد شخصيتي خود مي دانند. ثالثاً رفاه، آسايش و زيبايي زندگي را با مصرف كالاي خارجي در ذهن تصور مي كنند.

در اين بين برخي از مسئولان كشور، اعتقادي به توليد در سطح ملي ندارند و توليدكنندگان نيز بدون توجه به خواسته هاي مشتري كالاهاي بي كيفيت توليد مي كنند كه قدرت رقابت با نمونه هاي خارجي را ندارند.رسانه ملي لازم است كه اين بيماري فكري را با تاكتيك هاي مناسب از ذهن بزدايد و فعاليت هاي رسانه اي ذيل را انجام دهد.

1-5 - پرهيز از قاعده غفلت جمعي و پخش مسئوليت

در دهه 1960 يك حادثه تأسف بار در يك خيابان شلوغ، نقطه آغازي براي بعضي پژوهش هاي روانشناسي اجتماعي شد. يك خانم از سوي مردي كارد به دست مورد حمله قرار گرفت، او مرتب فرياد مي زد و كمك مي خواست، اما در نهايت زخمي و كشته شد. اين كشمكش به مدت 54 دقيقه ادامه داشت، بعداً معلوم شد كه 38 نفر نظاره گر اين ماجرا بوده اند، اما نه تنها هيچ كس به كمك آن زن نيامد، بلكه هيچ كس حتي زحمت زنگ زدن به پليس را نيز به خود نداد.

دو روانشناس اجتماعي به نام هاي «دارلي»(Darely) و «لاتانه» (Latane) به تحقيق اين موضوع پرداختند. در نهايت چند نظريه در تبيين اين مسئله مطرح شد:الف) نظريه پخش مسئوليت ب) نظريه غفلت جمعي ج) نظريه ماهيت شهرنشيني. قاعده اول مي گويد اگر n نفر شاهد يك موقعيت اضطراري باشند، هر كدام از آنها مسئوليت خود را فقط به اندازه مي داند.

قاعده دوم مي گويد افرادي كه ناظر موقعيت اضطراري اند، يك ارزيابي از فرد نيازمند و موقعيت او دارند. نوع دوم به سال خوردگان، زنان، بيماران و ... كمك مي كنند، اما به كساني كه خود مقصر باشند، مانند مست ها، معتادان و ... كمك نمي كنند و نسبت به آنها غفلت مي ورزند. قاعده سوم نيز گناه را به گردن ماهيت شهرنشيني مي اندازند. (444 ،Baron)

قاعده اسلامي افراد را در برابر اتفاقات اجتماعي مسئول مي داند. دين بهترين و عالي ترين روش است كه مي تواند جامعه بشري را نظم ببخشد و بيش از همه روش هاي ديگر مردم را به رعايت قوانين اجتماعي وادارد، چرا كه دين علاوه بر وضع قوانين مجازات و تشويق دو ابزار نيرومند ديگر نيز در اختيار دارد كه از طريق آن مي تواند هرگونه نيروي مخالف را در هم شكند.

نخست آنكه افراد را به جهان ديگري توجه داده، جهان مادي را گذرا و مقدمه جهان ديگر مي داند و بدين ترتيب افراد را به اين رهنمون مي سازد كه تنها راه سعادت جاودان، پيروي از مقررات ديني است كه پيامبران آن را ابلاغ فرموده اند. فرد ديندار با پي بردن به اين حقيقت مي داند كه مقررات ديني از جانب خداوند دانا، توانا و بينايي است كه لحظه اي از آفريده هاي خود غافل نيست و روزي خواهد آمد كه در پيشگاهش به حساب اعمالش رسيدگي شود.

با چنين باوري هرگز ممكن نيست كه از پنهان داشتن عملي سود جسته و از عمل به مقررات ديني سر باز زند. توجه رسانه به نقش الهي انسان در اجتماع، فرد را وادار مي كند از طريق يك نيروي دروني بدون هرگونه زور و اجباري در مسير زيباي حكومت اسلامي حركت كند و براي اعتلاي آن از هيچ كوششي فروگذار نشود.

بنابراين لازم است كه صدا و سيما با نظريه الهي و اسلامي همه مردم را در مقابل استقلال و پيشرفت كشور داراي مسئوليت معرفي كند و با آموزش صحيح وظيفه هر فرد در قبال اجتماع، اين نكته را به وي متذكر شود كه تقويت نظام اسلامي در عرصه اقتصادي در نزد خداوند متعال مانند مجاهدت سرباز در منطقه نبرد با دشمن است.پيامبر اكرم(ص) همه افراد جامعه اسلامي را مسئول مي داند؛ «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته» (بخاري، 284) و براي اصلاح جامعه و حركت در پيشرفت هيچ فردي نبايد خود را استثنا بداند و هر فردي با توجه به مسئوليتي كه دارد بايد در اين راه كوشش كند.

2-5- عادت پذيري و عادت شكني

«عادت» نقش مهمي در ايجاد استقلال ملي و تقابل با سختي هاي زندگي دارد، چه بسا ملت هايي بوده اند كه به دليل تنبلي و سستي با وجود سرمايه هاي مادي فراوان به تكيه به بيگانگان و راحت طلبي عادت كرده اند و چشم اندازي هم نسبت به عزت و غرور ملي ندارند.عادت در تربيت تمام ابعاد انسان، اعم از تربيت بدني، عقلاني، عاطفي، اخلاقي، مذهبي، معنوي و حتي ملي ... اثر خاص خود را دارد. (جودت، 171)

هر عادت سه مرحله را طي مي كند: تمايل، اراده، تكرار. اگر هر كدام از اين سه مرحله نباشد يا ضعيف باشد عادت شكل نخواهد گرفت؛ به ويژه مرحله اول و دوم تعيين كننده خوب يا بد بودن آن عادت خواهد بود. رفتاري كه به صورت عادت در مي آيد، در ابتدا مورد تمايل قرار گرفته و انسان مي تواند بر تمايلات خود كنترل و حاكميت داشته باشد، بعد از اينكه تمايل حاصل شد بايد اراده انجام و تكرار آن را داشته باشد و مرحله سوم اين است كه آنچه ميل و اراده كرده بايد زياد تكرار كند تا به صورت عادت در آيد.

در واقع اهميت عادت آن است كه هر بار تكرار مي شود، بدون اينكه استدلال عقلاني و محكمي پشت آن باشد. عادت از ديدگاه غزالي عبارت است از حالت يا خصوصيت رواني كه در انسان پديد مي آيد و اثر خود را برجوارح و اندام انسان جاري مي كند و خواهان قيام به عمل است يا به دليل وجود اين حالت اعمال، رفتاري بدون تكليف و بدون نياز به فكر و تأمل از او صادر مي شود. (همان)

شهيد مطهري عادت را به دو قسمت «فعلي» و «انفعالي» تقسيم مي كند: عادت فعلي را مطلوب و عادت انفعالي را نامطلوب مي داند. از ديدگاه ديني نمي شود به طور مطلق عادت را خوب يا بد دانست، بلكه با توجه به مصاديق و مباحث جانبي آن است كه بعضي از عادت ها خوب و بعضي بد مي شود. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايند: زبانت از تو چيزي مي خواهد كه به آن عادتش داده اي و جانت از تو چيزي طلب مي كند كه بدان مأنوسش ساخته اي (غررالحكم، حكمه 4147)

آنچه كه يك رسانه اسلامي بايد انجام دهد همين است كه عادت هاي بد را از انسان بزدايد و عادت هاي نيكو و خوب را با تشويق و ترغيب و مسئوليت آفريني در او بروياند. در سال هاي اخير مصرف گرايي و سوءمصرف يكي از عادات منفوري است كه با تبليغات رسانه اي و كالايي شدن ارزش هاي انساني به بهانه سبك هاي مدرن زندگي در حال اوج گرفتن است و در چنين حالتي يك رسانه وظيفه دارد كه طاغوت عادت را كه افراد را وادار به طغيان، ظلم، بي توجهي به منافع ملي مي كند از درون و برون آنها بزاديد.

روش ترك عادات بد قبلي و جايگزيني عادات جديد

در ترك عادات بد بايد همان قدم هايي كه براي برقراري عادات لازم است، برداشت.

1) قدم اول در ترك عادت تشخيص غلط بودن عادت است.

2) قدم دوم ايجاد دستوراتي در خلاف جهت اعمالي است كه تاكنون در اين عادت بد داشته ايم.

3) قدم سوم نقشه لازم براي انجام اين دستورات است. با تلقين به مصمم بودن به طرز تفكر جديد.

3-5- تسهيل اجتماعي و بطالت اجتماعي

عملي در حضور ديگران سبب بهتر و بيشتر شدن تلاش افراد مي شود، اين پديده را «تسهيل اجتماعي» مي گويند. ريشه روان شناختي تسهيل اجتماعي اين است كه نظر ديگران در مورد خودمان را مهم مي دانيم و مايليم نسبت به ما نظر مثبت داشته باشند.پديده ديگري به نام «بطالت اجتماعي» نيز در گروه داريم. گاهي افراد خود را در پناه گروه مخفي مي كنند و با خود مي گويند بگذار كه ديگران وظايف گروهي را انجام بدهند.

اصولاً بطالت اجتماعي و تسهيل اجتماعي، از پديده هاي معمول در زندگي اجتماعي است و تبعات مهمي دارد؛ زيرا بسياري از وظايف فقط به صورت گروهي صورت مي گيرد.اصولاً احكام و مقررات اسلام به گونه اي طراحي شده است كه يك پيام جمعي در آن نهفته است و هدف مهم آن دميدن روح جمعي در كالبد جامعه مسلمانان و آشنا كردن آنان با فعاليت هاي گروهي است. از آداب و مناسك حج گرفته تا مراسم نماز جمعه و جماعت و بسياري از احكام ديگر كه همگي به نوعي از روحيه جمع گرايي حكايت دارد و مسلمانان را به نوعي به نظم پذيري گروهي تشويق مي كند.

آيات و روايات متعددي مسلمانان را به كار جمعي و گروهي تشويق كرده است. در روايتي از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است: «الجماعه الرحمه» (حلي، 363، 1364) در روايت ديگري از پيامبر(ص) آمده است: «... ما تكرهون في الجماعه خير مما تحبون في فرقه، في الجماعه رحمه و في الفرقه عذاب» (اردبيلي، 13، 1303)يعني مشكلات ناشي از كار جمعي كه مورد پسند شما نيست بهتر است از آنچه كه در كار انفرادي مي پسنديد، چرا كه در كار جمعي رحمت است و در كار انفرادي عذاب.رسانه در اين راستا وظيفه دارد كه روح همكاري جمعي را براي عبور جامعه از شرايط نامتعادل اقتصادي فراهم كند و آن ميسور نمي شود مگر با آموزش صحيح رسانه اي و ارائه راهكارهاي لازم به مسئولان، توليدكنندگان و مصرف كنندگان.

براي به حداقل رساندن بطالت اجتماعي راه حل هاي زير ارائه شده است:

1- رسانه ها بايد كاري كنند كه نه تنها هر فرد مسئوليت خود را فراموش نكند، بلكه بازده يا كوشش او به آساني تشخيص پذير باشد.

2- رسانه ها بايد با فعاليت هاي تربيتي و آموزشي تعهد افراد را نسبت به عملكرد گروه بيشتر كنند و لذت صعود به نوك قله را در كام همه ايجاد كنند و آنها را به عبور از موانع ترغيب نمايند.

3- اهميت و ارزش كار جمعي را در كنار انگيزه فردي افزايش دهند.

4- رسانه ها بايد به گونه اي افراد را ترغيب كنند كه هر فرد كمك خود به فعاليت گروهي را مهم، بلكه بي مانند بداند.

5- به طور كلي همبستگي گروهي و كمك به همديگر بايد افزايش يابد. اگر به درستي دقت شود ديدگاه اسلامي نسبت به فعاليت هاي جمعي مثبت به گونه اي است كه تسهيل اجتماعي را تقويت و بطالت اجتماعي را نفي مي كند.

4-5- يادگيري اجتماعي

يكي از نظريه هاي يادگيري، نظريه اجتماعي يادگيري مشاهده اي يا الگويي است كه به آن يادگيري اجتماعي هم مي گويند. (سيف، 201)الگوبرداري به فرايندي گفته مي شود كه به واسطه آن، رفتار فرد در نتيجه مشاهده رفتار يك فرد ديگر(الگو) يعني ديدن، شنيدن يا حتي مطالعه درباره رفتار، تغيير مي كند. الگو تنها به انسان محدود نمي شود، بلكه هرگونه محرك از جمله يك رفتار آموزنده، يك دستورالعمل و ... را شامل مي شود. (همان، 406)

دراين نظريه براي افزايش يا كاهش رفتار، روش هايي معرفي شده است، روش هاي ايجاد و افزايش رفتار مطلوب عبارتند از:

1- اصل اكتساب: انسان ها سعي مي كنند رفتارشان را به كسي كه بيشتر از همه او را دوست دارند شبيه كنند. اين اكتساب در پوشيدن لباس، در اعتقادات و باورها و ... و از راه مشاهده و الگوبرداري از والدين و همين طور از معلمان و رسانه ها ... حاصل مي شود.

2- اصل بازداري زدايي: گاهي فردي كه رفتاري را به خوبي آموخته است، اما از پيامدهاي آن مي ترسد، گرفتار نوعي بازداري دروني است. اگر مشاهده كند كه كسي آن رفتار را انجام دهد و پيامد منفي اي براي او نداشته باشد، بازداري زدايي مي شود و به عبارت ساده جرئت پيدا مي كند.

3- اصل آسان سازي: يعني اين كه كسي رفتاري را قبلاً آموخته است، اما اگر مشاهده انجام آن رفتار از سوي ديگران باشد به انجام آن رفتار رغبت بيشتري پيدا مي كند.

همچنين روش هاي كاهش رفتار نامطلوب عبارتند از:

1- اصل بازداري: اگر فرد الگويي را مشاهده كند كه به دليل رفتارش تنبيه مي شود، احتمال انجام آن رفتار از سوي مشاهده كننده كاهش مي يابد.

2- رفتار ناهمساز: در اين روش فرد، رفتارهايي را از الگو مشاهده مي كند كه با رفتار مشكل آفرين مشاهده كننده، مغاير و ناهمساز است. (كاوياني، 268،1389)

بخش ششم

اطلاع رساني به موقع و نگرش صحيح

گاه گاهي در تبليغات رسانه اي ما شاهد خبرهايي هستيم كه خود اين خبرها به طور مجزا از اهميت چنداني برخوردار نيستند، ولي وقتي فرايند خبرها در ذهن مخاطب تجميع مي شود، مخاطب با ايجاد يأس، اضطراب و نگراني مواجه مي شود. در سال گذشته (1390) نظرسنجي هايي در صدا و سيما صورت گرفت كه نشان مي دهد بيش از 54 درصد مردم اخبار خود را از روزنامه ها، 31 درصد اينترنت، 24 درصد تلويزيون هاي خارجي (كه مجموعاً بيش از 200 تلويزيون هستند) و 12 درصد راديوهاي خارجي دريافت مي كنند.

اين نظرسنجي همچنين حاكي است كه 60 درصد در حد خيلي زياد و زياد به اخبار صدا و سيما اعتماد داشته اند. اين آمارها حكايت مي كند كه سيستم اطلاع رساني از يگانگي در انتشار به چندگانگي در دريافت تغيير موضع داده است.اما با توجه به اعتماد بالاي مخاطبان به رسانه هاي داخلي، اين رسانه ها براي نقش خود در پيشرفت ايران اسلامي نيز بايد برنامه مدوني تهيه كنند، تا هم انتظارات مخاطبان را برآورده كنند و از فضاي رقابتي جهاني عقب نمانند و هم بتوانند از طريق اطلاع رساني و كاركرد خبري خود بخشي از مشكلات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي كشور را برطرف كنند.

1) تغييرات رسانه ها و ذائقه ها

اگر نگاهي به تغييرات اطلاع رساني در پنج سال گذشته انداخته شود مشاهده مي شود كه تنوع اطلاع رساني و ميزان استفاده مردم از پيام به نحو محسوسي افزايش يافته است. امروزه روزنامه ها مانند گذشته منتظر نمي مانند كه مخاطب صبح روز بعد آنها را خريداري كند، بلكه آنها با راه اندازي صفحات اينترنتي، مطالب خود را كه پيش از انتشار كاغذي به صورت سايبري منتشر مي كنند. همچنين خبرگزاري ها نيز خبرهاي خود را كه پيش از اين به فروش مي رساندند اكنون نه تنها رايگان عرضه مي كنند، بلكه به صورت پيامك نيز براي مخاطبان ارسال مي كنند.

علاوه بر آن سيستم هاي پيامك خبري نيز به صورت لحظه اي و در حالي كه مكان و زمان نمي شناسند بسياري از خبرها را براي مخاطبان ارسال مي كنند. به موارد فوق بايد امكانات موبايل هاي جديد را نيز اضافه كرد كه مي توانند صفحات متعدد خبري اينترنت و شبكه هاي تلويزيوني را نمايش دهند... سرعت و جهش در اطلاع رساني در حالي روزبه روز به اوج خود نزديك مي شود كه گويا قرار است هر فرد شبكه هاي تلويزيوني متعدد و ده ها دستگاه خبري را به تنهايي و با ابتدايي ترين امكانات مديريت كند.اما آنچه كه بيش از همه مهم است، در اين اوضاعي كه جهان با انباشت اطلاعات مواجه است، اينكه هنوز هم مردم به رسانه هاي با اعتماد بالاي خبررساني اعتماد و اعتقاد دارند.

نظرسنجي هاي صدا و سيما اين را هم مي گويد كه مردم ديدگاه شان در مورد صدا و سيما اينگونه است:

- ارائه اخبار واقعي در صدا و سيما 52 درصد

- سرعت در خبررساني 65 درصد

- بي طرفي صدا و سيما در خبررساني 47 درصد

- جامع و كامل بودن اخبار صدا و سيما 52 درصد

- ميانگين مدت زمان تماشاي يك ساعت و 20 دقيقه در روز

- ميزان رضايت از تفسيرهاي خبري 67 درصد

آمار فوق علاوه بر آنكه نشان دهنده رضايت از دريافت اطلاع رساني صدا و سيما است از طرف ديگر اين نگراني را ايجاد مي كند كه چرا صدا وسيما و رسانه هاي ما نتوانسته اند ظرفيت درخواست هاي مخاطبان را تأمين كنند؟ از طرف ديگر اين سوال پيش مي آيد كه با توجه به نقش بسيار ممتاز اطلاع رساني و نياز مردم به بخش هاي خبري چرا صدا و سيما نتوانسته است با توجه به اين ظرفيت نگرش هاي مردم را به سمت تغيير رفتار در حمايت از استقلال اقتصادي كشور سوق دهد؟مراكز پژوهشي رسانه ها بايد ضمن تطبيق وضع موجود و پيشرفت هاي كشور براي مخاطبان، معادله اي را تهيه و عرضه كنند كه در آن تقويت صنايع و توليد ملي حاصل آيد و كشور ما از وابستگي به بيگانگان بي نياز شود.

2- اهميت كاركرد اطلاع رساني

وظيفه و نقش اساسي وسايل ارتباط جمعي، انتشار جريان رويدادهاي اجتماعي است و همين امر به انسان امكان مي دهد محيط زندگي را بهتر بشناسد و با توجه به آن احتياجات فردي يا جمعي خود را مرتفع سازد، در برابر ديگران راه و رسم شايسته پيش گيرد، انديشه هاي خوب به دست آورد و قضاوت هاي درست نشان دهد و به طور كلي به عنوان عضوي از اعضاي جامعه، با آگاهي كامل به حقوق و مسئوليت هاي خويش و با آزادي و آسايش به زندگي ادامه دهد.يكي از كاركردهاي رسانه، كاركرد اطلاع رساني آن است، اما در سال توليد ملي رسانه ها و به خصوص رسانه هاي ملي بايد در زمينه كاركرد اطلاع رساني چه اقداماتي انجام بدهند، سوالي است كه بايد در يك چارچوب تئوريك و عملگرايانه به آن پاسخ گفت تا شايد گامي در اين مسير برداشته شود.

3- لوازم موفقيت در اطلاع رساني

رسانه هاي ما بايد شناختي از وضعيت مخاطب و متغيرهايي كه وي با آن مواجه است داشته باشند تا بتوانند در زمينه اطلاع رساني به موفقيت هايي دست يابند.بر اين اساس ارتباط گر بايد پنج متغير را بشناسد:

1- شناخت مشكل 2- شناخت محدوديت 3- سطح درگيري 4- اطلاع جويي 5- پردازش اطلاعات. (Grunig and Hunt: 1984)

1- 3- شناخت مشكل: يكي از مسائلي كه معمولاً افراد و سازمان ها با آن مواجهه اند عدم درك درست از مشكل و يا به عبارتي شناخت مشكل است و از اين لحاظ يك ارتباط گر و رسانه هم بايد نسبت به پديده و مشكلي كه مي خواهد آن را برطرف كند به يك درك درست دست يابد، بايد دريابد كه مشكلي وجود دارد كه براي رفع آن مي توان كاري كرد. هر چه شناخت مشكل بهتر باشد احتمال اين كه همگان در مورد موضوع ارتباط برقرار كنند بيشتر است.

براي مبحث افزايش توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني مشكلات هم در حوزه تصميم گيري و تصميم سازي هست، هم در ميان توليدكنندگان و هم مصرف كننده. يك رسانه با توجه به مخاطبي كه دارد بايد برنامه توليد كند و نبايد انتظار داشته باشد برنامه اي كه داراي هدف معيني نيست و بر نقطه كانوني اي تمركز ندارد، بتواند مشكلي را برطرف كند.

2-3 - شناخت محدوديت: اين متغير نشان مي دهد كه افراد تا چه اندازه موانع و محدوديت هايي را كه در راه برنامه ريزي آزادانه رفتارشان وجود دارد درك مي كنند. هر چه شناخت محدوديت پيوند نزديك تري با موضوع داشته باشد، احتمال كمتري هست كه مخاطبان در ارتباطي كه با موضوع سر و كار دارد شركت و مشكلات مربوط به آن را برطرف كنند.

يكي از مشكلاتي كه برنامه هاي توسعه و به عبارت بهتر پيشرفت در برخي از مناطق كشور ما نتوانسته است جواب خود را بدهد اين بوده است كه يك برنامه توسعه اي در يك مكان و كشور ديگري با موفقيت اجرا شده، احتمال اينكه بتواند با موفقيت در مكان ديگري اجرا شود به شرايط و برنامه ها و مكان ثانوي بستگي دارد. رسانه براي ايجاد موفقيت در يك برنامه ملي بايد موانع و محدوديت هاي عمل را از طريق اطلاع رساني به حداقل برساند.

3- 3 - سطح درگيري: درگيري مخاطب با موضوع نشان مي دهد كه مخاطبان تا چه حد خود را با يك موضوع يا وضعيت مربوط و متصل مي كنند. هر چه افراد بيشتر درگير باشند، احتمال فعال شدن آنها بيشتر است.به هر ميزاني كه عامل ارتباطي جسور، فعال، پرانرژي، قوي و مثبت به نظر آيد به همان اندازه نزد مخاطبان خويش از اعتبار بيشتري بهره خواهد جست.يك روزنامه و يا راديو و تلويزيون براي بالا بردن اعتبار خود ناچار به همسويي با مخاطبان خود است و درك اينكه آنان چه مي خواهند و از چه رنج مي برند، خواهد توانست رسانه و مخاطب را با موضوع درگير كند. (فرهنگي، 1386: 229)

براي ايجاد سطح درگيري مخاطب با موضوع لازم است كه برنامه اي منظم و دقيق و با اهداف مشخص در زمينه اهميت توليد ملي و نقش آن در استقلال و پيشرفت كشور يا نقش آن در بهبود زندگي فردي تهيه شود. در اين برنامه بايد تلاش شود كه زندگي اجتماعي و فردي تك تك مخاطبان با اهميت موضوع ارتباط برقرار كند.

4-3 - اطلاع جويي: اطلاع جويي يعني رفتار ارتباطي فعال كه آن را بررسي برنامه ريزي شده محيط براي يافتن پيام هايي با موضوع خاص مي نامند. جمعي كه مشكلي را تشخيص مي دهد با شناخت محدوديت كمتري مواجه مي شود و به شدت با موضوع پيوند مي خورد، يعني خيلي درگير مي شود. احتمالاً ارتباط فعال تري درباره آن برقرار مي كند و به جست وجوي اطلاعات مي پردازد تا مشكلي كه با آن روبه رو است برطرف كند. (ويندال: 310)

در اين زمينه بايد حس اطلاع جويي مخاطبان تحريك شود تا براي دستيابي به اعماق و جوانب موضوع تلاش هاي خود را آغاز كنند. امروزه به واسطه ايجاد تلويزيون ها، راديوها و روزنامه هاي تعاملي اين امكان به وجود آمده است كه مخاطب علاوه بر مقدار مطالب و محتوايي كه از رسانه دريافت مي كند، نيازهاي ديگر خود را در اين زمينه نيز جويا شود و آنها را پيگيري كند.

5-3 - پردازش اطلاعات: پردازش اطلاعات راهي براي پيوند منفعلانه با ارتباط است و به آن كشف برنامه ريزي نشده پيام هم مي گويند. افرادي كه اطلاعات را صرفاً پردازش مي كنند فعالانه در پي آن اطلاعات نمي گردند، اما وقتي با آن مواجه شدند آن را به كار مي گيرند، حتي اگر اين مواجهه تصادفي باشد. مثلاً اگر يك جمع موضوع معيني را مشكل تلقي نكند در پي اطلاعاتي درباره آن نخواهد بود. يا با آن موضوع اصلاًكاري نخواهد داشت و يا در صورت برخورد با اطلاعات مربوط تنها آن را پردازش خواهد كرد.رسانه بايد اطلاعات را به گونه اي به مخاطب ارائه دهد كه بتواند به صورت آتي و آني از آن براي رفع مشكلات پيرامون خود استفاده كند.

4- ترويج؛ فراتر از مصرف و تبليغ

يكي از فعاليت هاي رسانه اي و اطلاع رساني «ترويج» است كه عبارت است از فعاليت ارتباطي و اقناعي كه گروه هدف را از وجود محصول آگاه مي كند. هدف از انتخاب رسانه، گزينش رسانه، گزينش استدلال ها و غير اينها، تحقيق نتايج مطلوب است. ترويج كاري بس فراتر از مصرفي و يا تبليغ صرف است. ترويج تلاش براي دستيابي براي افرادي معين با پيامي معين، در زماني معين و به منظور تحصيل نتايجي معين است.در يك برنامه ترويج تغذيه از «شير مادر» در برزيل اينگونه برنامه ريزي شد؛ در اين برنامه هشت گروه يا مخاطب و كار آنان در برنامه، به شرح زير مشخص شدند:

الف) پزشكان كه در اقناع مادران به شيردهي نقش وسيله را داشتند.

ب) مراكز خدمات بهداشتي كه مادران براي راهنمايي به آنها مراجعه مي كردند.

ج) بيمارستان ها كه روش هاي جديد را معرفي و در روش هاي قديمي تجديدنظر مي كردند.

د) صنعت غذايي نوزاد كه بايد مطمئن مي شد براي توليداتش بازار مناسبي پيدا خواهد شد.

ه) صنعت (در كل) كه مي بايستي مطابق با قوانين موجود در مورد مادراني كه بچه ها را با شير مادر تغذيه مي كردند، عمل مي كرد.

ز) اجتماع محلي كه مي بايستي از اين كار حمايت روان شناختي كند و تسهيلات لازم را براي شيردهي مادران فراهم آورد.

ح) مقامات دولتي كه مي بايستي سياست هاي جديدي را در پيش مي گرفتند.

ي) مادراني كه مي بايستي تشويق مي شدند تا كودكان خود را بيشتر شير دهند. در اين پيكار ارتباطي آنچه كه يك رسانه بايد انجام دهد اطلاع رساني و آگاهي دهي در همه اين مراحل و ترغيب افراد سازمان ها براي انجام دادن وظيفه فرد است. (1985،Manoff)در دوه دهه گذشته نيز در كشور خودمان برنامه كاهش جمعيت در دستور كار قرار گرفت و در اين راستا صدا و سيما، وزارتخانه بهداشت و درمان و دانشگاه هاي علوم پزشكي با خدمات مشاوره اي، برنامه هاي تبليغاتي، پوستر، داروهاي ضدبارداري به ترغيب خانواده ها براي كاهش جمعيت اقدام كردند.

در اين برنامه ترويج پاداشي كه به مردم نشان داده شده بود اين بود كه اگر زندگي بهتر مي خواهيد فرزند كمتري داشته باشيد. اين فعاليت رسانه اي و تبليغاتي سبب شد كه خانواده هاي ايراني از جمعيت پنج يا شش نفره به 8/1 فرزند در هر خانواده برسد كه البته اين مي تواند جمعيت ايران را بحراني كند.

بخش هفتم

تقويت نگرش مردم و نبايدهاي اطلاع رساني

5- تغيير و تقويت نگرش

همواره اين نكته را به ياد داشته باشيم كه اگر كوهي از محتوا به مخاطب داده شود، اما ذره اي تغيير در او ايجاد نشود و نگرش درست او تقويت يا نگرش نادرستش تضعيف نشود، آن محتوا فاقد ارزش است. در هنگام توليد پيام و محتوا بايد نگاه برنامه ريز و تصميم ساز به تغيير نگرش مخاطب در راستاي اهداف متعالي و مطلوب باشد.از اين رو در ذيل به تعريف و اهميت نگرش و شيوه هاي تقويت آن پرداخته مي شود.

1-5- تعريف نگرش: نگرش عبارت است از يك روش نسبتاً ثابت در فكر، احساس و رفتار نسبت به افراد، گروه ها و موضوع هاي اجتماعي يا قدري وسيع تر هرگونه حادثه اي در محيط فرد.

2-5- مولفه هاي نگرش عبارتند از: افكار و عقايد، احساسات يا عواطف و تمايلات رفتاري. محققان در زمينه مولفه هاي نگرش نيز اتفاق نظر دارند و براي آن ابعاد شناختي، عاطفي و رفتاري در نظر مي گيرند. «مولفه هاي عاطفي» به هيجان هاي منفي يا مثبت و «مولفه هاي رفتاري» به نحوه خاصي از كنش فرد و مولفه هاي شناختي به فكر و تفسيرهاي خاص اشاره دارد. (سيرز و ديگران، 1991)

3-5- ويژگي هاي نگرش: نگرش يك سازه فرضي است كه چون در درون انسان است قابل مشاهده نيست، اما با تغيير رفتار تأثير آن قابليت مشاهده مي شود. ويژگي هاي نگرش به شرح ذيل است:

1-3-5- سازه اي است فرضي زيرا خود نگرش، وراي وجود مولفه هايش، وجود عيني ندارد و قابل مشاهده مستقيم و سنجش كمي نيست و براي كمي كردن آن لازم است به كمي كردن مولفه هاي آن بپردازيم.

2-3-5- اكتسابي است و به تدريج وجود مي يابد؛ زيرا تجربه و آموزش در آن موثر است.

3-3-5- نسبتاً پايدار است؛ چون يك نظام است و از ابعاد مختلف و هماهنگ برخوردار است و تغيير آن آسان نيست.

4-3-5- فردي يا گروهي است؛ زيرا در بسياري از مواقع نگرش ها ناشي از موقعيت هاي گروهي است.

4-5- داراي مولفه هاي شناختي، عاطفي، رفتاري است و هر يك از مولفه ها مي تواند به صورت هوشيار يا ناهوشيار باشد.

5-5- از ويژگي اصلي يا فرعي برخوردارند، مانند اينكه نگرش ما نسبت به شغل، زندگي خانوادگي و مسائل اعتقادي خود (نگرش اصلي) عميق تر از نگرش ما نسبت به پايه تحصيلي فرزند همسايه ما (نگرش فرعي) است.

6-5- مولفه هاي هر نگرش اعم از اصلي و فرعي با يكديگر تعامل دارند. هيچ رفتاري نيست كه هر قدر هم عقلاني باشد، واجد عوامل عاطفي به عنوان محرك نباشد و نيز بالعكس نمي توان شاهد حالت عاطفي بود، مگر اينكه ادراك يا فهم- كه ساخت شناختي آن حالت را تشكيل مي دهد- در آنها مداخله دارد.(منصور و همكار، 1369)

6- ارتباط نگرش، ايمان و رسانه

هر رسانه اي مخاطبي دارد و هر مخاطبي رسانه اي؛ اين اصل كلي به ما مي آموزد كه يك رسانه پيش از توزيع هر پيامي بايد بداند كه پيام و اطلاعات خود را براي چه بخشي از جامعه ارسال مي كند. اكنون در كشور ما هم رسانه هاي متفاوتي وجود دارد و بسته هاي محتوايي هر كدام از آنان به نسبت مخاطبان شان متفاوت است.

با توجه به اينكه بيش از 70 درصد از مخاطبان رسانه اي ما چه در روزنامه ها و چه صدا و سيما در درون كشور مي باشند و اكثراً از نگرش ايماني و اعتقادي به اسلام و انقلاب برخوردارند، رسانه ها براي تقويت پيام هاي خود به خصوص در حوزه توليد ملي بايد از نگرش هاي اسلامي راجع به اين موضوع مهم سخن به ميان آورند.

1-6- تعريف ايمان: ايمان حالتي است رواني كه در هر انساني ممكن است ايجاد شود و از حيث تحليلي- عقلي داراي سه مولفه: «عقيده و شناخت»، «علقه قلبي و عاطفي» و «رفتار ظاهري» است (آذربايجاني و همكاران، 1387، 140)

2-6- آثار رفتاري ايمان: در اسلام صرف اقرار به زبان براي با ايمان ناميدن يك فرد كافي نيست و در آيات و روايات متعدد بر پيوند مولفه رفتاري، شناخت و عاطفه نيز تصريح شده است.آثار رفتاري ايمان در قرآن اينگونه تصريح شده است؛ در تنهايي از تقوا و در تنگدستي از صدقه دادن غافل نيستند، حتي زماني كه برايشان بيم ضرر برود دست از راستگويي نمي كشند، زكات مي پردازند، دروغ نمي گويند، در انجام دادن كار نيك شتاب مي كنند و در آن سبقت مي گيرند، آنچه را خدا حلال كرده برخود حرام نمي كنند، از بعضي گمان ها پرهيز دارند، چشم و دامن خود را حفظ مي كنند، خيانت در امانت را روا نمي دارند، به دنبال برقراري عدل و قسط هستند، با مال و جان شان در راه خدا تلاش مي كنند و ...رسانه ها بايد توجه كنند كه با تقويت نگرش هاي ايماني جامعه، رفتار افراد جامعه نيز تحت تأثير قرار مي گيرد، زيرا نگرش ايماني به طور مستقيم يا غيرمستقيم بر رفتار فرد و جامعه اثر مي گذارد.

گاهي نيز نگرش ايماني ما نه به طور مستقيم، بلكه از طريق حالات روان شناختي ما بر رفتارما اثر مي گذارد. بعضي از اين حالات عبارتند از؛ آرامش رواني، عدم ترس و حزن، اعتماد بر خداوند، صبر در سختي ها، به گونه اي كه تحمل و كارآمدي آنها چندين برابر مي شود. (آذربايجاني و همكاران، 162)رسانه ها هنگامي كه از پيشبرد ذهني و فكري مخاطبان و همچنين از پايگاه هاي اجتماعي آنان آگاه هستند نبايد اطلاع رساني را برخلاف اين نگرش ها دنبال كنند، زيرا هرگونه اطلاع رساني كه مخاطبان را با تعارض نگرش مواجه كند باعث مي شود عدم اقبال از رسانه در ذهن مخاطب شكل بگيرد و در درازمدت خود را از رسانه جدا كند و حد فاصلي را بين خود و رسانه ايجاد كند.

نبايدهاي اطلاع رساني

اطلاع رساني يك فرايند است كه در صورت تحقق صحيح آن مي تواند باعث اعتبار رسانه و افزايش قدرت پيام آن شود. اگر رسانه ها به درستي وظايف اطلاع رساني خود را انجام ندهند يا اينكه در ميانه مسير دچار هيجان هاي كاذب و موج هاي سنگين، اما كم محتوا شوند، بايد در آينده انتظار اين را داشته باشند كه مردم كانال ديگري را انتخاب كنند و رسانه آنان بدون مخاطب پشت قاب شيشه اي تلويزيون يا بر روي زمين كيوسك، ساعت هاي متمادي را صرف رفت و آمد مردم كند.براي انجام اطلاع رساني مطلوب و اثرگذار، رسانه ها بايد از برخي تاكتيك هاي رسانه اي صرف نظر كنند.

1- روش نفي و اثبات: يكي از روش هاي تبليغات، روش «نفي و اثبات» است. در اين روش مبلغ سعي مي كند همه شيوه هاي مشابه و پيامدهاي رقيب را نفي و شيوه و پيام مطلوب خود را اثبات كند. اين روش مشهور و قديمي در عرصه تبليغات است. البته دستگاه تبليغاتي هر چه سعي كند كار نفي و اثبات را با دلايل قابل قبول تر و بالحن بي طرفانه تري انجام دهد، راندمان كار بيشتر است.

اين روش امروز در تبليغات بين المللي استكبار جهاني به كار گرفته مي شود. نكته قابل توجه در اينجا دقت در تمايز روش «نفي و اثبات» با روش استدلال است. در روش نفي و اثبات نفي همه پيامدهاي رقيب زمينه اثبات پيام مطلوب است، در حالي كه در روش استدلالي از اصول منطق براي اثبات پيام مطلوب استفاده مي شود.

البته ممكن است با تركيب اين روش با روش استدلالي فضاي خوبي براي اثرگذاري فراهم شود.در داستان حضرت ابراهيم(ع) در قرآن كريم با چنين تركيبي روبه رو هستيم. حضرت ابراهيم(ع) با نفي بت و ستاره و ماه و خورشيد و اثبات منطق خدايي خداوندي كه پديدآورنده هستي است از تركيب دو روش موردنظر با استفاده از منطق و استدلال نيرومند استفاده كرده است. (زورق، 1390، 126)

2- پرهيز از اطلاع رساني تخريب گرا: در سال هاي گذشته نمونه اي از اطلاع رساني تخريب گرا و غيراعتمادزا در ميان رسانه ها به عنوان وسيله اي براي رقابت شكل گرفته است و باعث سوءاستفاده جريان هاي ضدانقلاب و بيگانه در راستاي ناكارآمد نشان دادن نظام ديني شده است. در اين راستا مقام معظم رهبري در تذكراتي متعدد عواقب اينگونه اطلاع رساني را تذكر داده اند.

1-2- عمل بهترين اطلاع رساني: يكي از مهم ترين آفت هاي مديريتي در كشور، اولويت اطلاع رساني روابط عمومي بر فعاليت اجرايي است و در حالي كه هيچ اقدامي براي يك فعاليت سودمند صورت نگرفته است، جنجال هاي رسانه اي براي اطلاع رساني به افكار عمومي صورت مي گيرد.مقام معظم رهبري در اين زمينه مي فرمايند: مراقب باشيد اول كار انجام بگيرد و بعد مردم از كاري كه انجام گرفت، مطلع شوند.

جنجال تبليغاتي نسبت به كاري كه هنوز صورت نگرفته است، نه فقط مفيد فايده نيست، بلكه ضررهايي هم ايجاد مي كند. كار را بكنيم بعد اطلاع دهيم اين كار شد، نه اينكه پيش از آنكه كاري صورت بگيرد ما جنجال كنيم كه مي خواهيم اين كار را انجام بدهيم، بعد هم نتوانيم. بايد افكار عمومي و اطلاع رساني صحيح را درست انجام داد، ليكن اطلاع رساني بهنگام، بجا و به شكل متين و صحيح. (منشور رسانه، 1389: 240)

2-2- اغتشاش افكار عمومي ممنوع: در جريان اطلاع رساني، دشمن به نيت اطلاع رساني ما بي توجه است و او صرفاً به دنبال صيد خود است، چه بسا هدف اطلاع رساني ما در يك امر براي اصلاح صورت بگيرد، اما دشمن از آن براي ايجاد يأس و نااميدي مردم بهره مند شود. در اين راستا، رسانه ها بايد پيام را به گونه اي منتقل كنند كه دشمن كمترين استفاده و بهره مندي را از آن كسب كند.

آيت الله العظمي خامنه اي با تأكيد بر بصيرت در اطلاع رساني مي فرمايند: دشمن از هر دو موج مخالف با مبارزه فساد و نهضت ضد فساد استفاده مي كند. از يك طرف آن را دليل مي گيرد به وجود فساد و مبالغه در فساد مي كند و از يك طرف، خواهد گفت اين كار نمايشي است. از همه طرف به لحاظ تبليغاتي محاصره مي كند. (همان: 241)

2-3- حساب سود و زيان در اطلاع رساني: سرعت در اطلاع رساني باعث شده است رسانه هايي مانند راديو، تلويزيون، خبرگزاري ها و روزنامه ها در پوشش اخبار محاسبه سود و زيان يك اطلاع رساني را نداشته باشند و اين وضعيت همواره باعث سوء استفاده دشمنان شده است. امام خامنه اي ضمن تصريح به اين مهم مي فرمايند: اظهار نظرها و صداهايي كه از حنجره ها بيرون مي آيد در خدمت چه كساني قرار مي گيرد.

گاهي اوقات، انسان صدايي را در حنجره خود نگه مي دارد، براي اينكه دشمن نقد حاضري از آن استفاده نكند. هر كس هر جا تريبوني دارد و خواسته اي را مطرح مي كند بايد صحنه و عرصه را ببيند و بداند كه يك حركت و يك اظهارنظر و يك تعبير، گاهي ممكن است به سود دشمن تمام شود. اينجا عقل حكم مي كند كه انسان اين حرف حساب را نزند، براي اينكه دشمن استفاده اي خواهد كرد كه ضرر استفاده دشمن بيش از سودي است كه ممكن است گفتن اين حرف حساب داشته باشد. ( ديدار باخبرگان - 1381)

نتيجه

اهميت استراتژيك رسانه باعث شده است كه امروز و اين قرن را عصر رسانه بدانند، تأثير رسانه ها بر نگرش و تأثير نگرش به رفتار مناسب و پويا سبب مي شود كه قدرت به ساده ترين شكل در جوامع شكل بگيرد. اين نوع قدرت صدها برابر از قدرت هاي سخت و غيرهوشمند تواناتر است و مي تواند در هر شرايطي فرد و اجتماع را در برابر خطرات مصون نگه دارد.

اكنون كه امسال به نام سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني نام گذاري شده است رسانه ها از فرصت مهمي به نام اعتماد مخاطبان بهره مند هستند و مي توانند با تكيه به اين ويژگي منحصر به فرد كه در كمتر رسانه اي ديده مي شود، نگرش رسانه ها را همسو با خود به سمت جهاد اقتصادي و حمايت از توليد ملي سوق دهند.

رسانه ها علاوه بر اينكه بايد اطلاع رساني را در دستور كار قرار دهند بايد به دنبال آن باشند كه اطلاع رساني به ضد خود تبديل نشود. چنانچه در اطلاع رساني مبالغه صورت گيرد، بزرگ نمايي خارج از واقعيت صورت گيرد و اطلاع رساني از امور كم اهميت اولويت پيدا كند در اين زمينه رسانه با مرضي انباشت اطلاعات كم فايده مواجه شده و زمينه اطلاع گريزي از مخاطب را فراهم مي كند. در زمينه نبايدهاي اطلاع رساني مقام معظم رهبري به تكرار تذكراتي را به مسئولان و همچنين صاحبان رسانه داده اند كه بايد مورد توجه قرار گيرد.

فرهاد مهدوى


منبع:خبرگزاري فارس

رسانه نقشي مهم تر از پول در اقتصاد دارد؛ اگر پول توليدگر را تشويق به راه اندازي يك مجتمع اقتصادي مي كند، رسانه يك جهان را قانع مي كند كه به كارش ادامه بدهد يا ندهد.


بخش اول

رسانه نقشي مهم تر از پول در اقتصاد دارد؛ اگر پول توليدگر را تشويق به راه اندازي يك مجتمع اقتصادي مي كند، رسانه يك جهان را قانع مي كند كه به كارش ادامه بدهد يا ندهد. در فضاي فعلي جهش هاي اقتصاد بلند و دامنه دار نقش رسانه ها به گونه اي با اقتصاد گره خورده است كه نظريات معتبري از رسانه به امر توسعه و رسانه و يا گرايش عظيمي به ارتباطات و توسعه پيدا شده است.

اينك كه امسال سال «توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني» توسط رهبر معظم انقلاب نام گذاري شده است اين سوال مهم مطرح مي شود كه رسانه ها به عنوان يكي از مهم ترين محورهاي توسعه، چه نقشي در اين زمينه عهده دار هستند؟ ايران به عنوان كشوري كه رسانه ها در آن نقش عمده اي در ايجاد تحرك اجتماعي و اقناع افكار عمومي ايفا مي كنند، در زمينه پيشرفت و حمايت از اقتصاد ملي چه كاركردي مي توانند داشته باشند؟

آيا مي توان با فرهنگ حاكم بر رسانه هاي فعلي به توليد ملي و فرهنگ استفاده از كالاي ايراني اميدوار بود؟ آيا اقتصاد ما مي تواند از طريق رسانه ها مراحل رشد، پويايي و عرضه بين المللي را طي كند؟ و بالاخره رسانه ها بايد چه كار كنند كه مصرف كننده و توليدكننده ايراني سخن و انتظار همديگر را درك كنند؟ما اكنون به يك استراتژي و الگوي رسانه اي نياز داريم كه فرهنگ و اقتصاد كشورمان را رشد بدهد.

به هم پيوستگي رسانه و اقتصاد با رسانه و فرهنگ، هم مي تواند كشور ما را از تبديل شدن به يك كشور مصرف زده دور نگه دارد و هم، زمينه رشد در تقويت باورها و فرهنگ كشورمان را فراهم كند. از اين رو است كه برخي از مراكز پژوهش رسانه معتقدند كه ما بايد در اين ميدان مين مه گرفته، به تدوين يك استراتژي ملي در سيستم ارتباطات حركت كنيم.آنها پيشنهاد مي كنند كه اطلاع رساني ايثارگرانه و خيرخواهانه مي تواند يكي از اهداف مشخص در استراتژي توسعه گرا براي وسايل ارتباط جمعي باشد.(زورق، 1386:302)

چارچوب نظري

رابطه ارتباطات با توسعه مانند بال و پرواز است و اين رسانه است كه پرواز زيبا را مهيا مي كند؛ نظريات رسانه اي كه در باب نقش ارتباطات در توسعه نگاشته شده است بر اين امر تأكيد دارند كه رسانه نقش مستقيم و غيرقابل انكاري در مورد توسعه دارد؛ البته ما در صدد نيستيم كه اين نظريات را كه در شرايط تاريخي و مكاني خاصي ارائه شده اند به كشور خودمان سرايت دهيم، هرچند كه بايد پيروي رسانه هاي خودمان را از اين الگو هاي غير بومي ارتباطات و توسعه، به بحث بگذاريم.

«حميد مولانا» و «لاري ويلسون» در كتاب «گذر از نوگرايي»، «نگرش ها» و «الگوهاي» متفاوت در قبال ارتباطات و توسعه را از هم تفكيك كرده و ابتدا به طبقه بندي نگرش هاي ارتباطات توسعه به شكل زير مي پردازند:نگرش هاي عليتي به ارتباطات و توسعه(پارادايم دهه هاي 1950 و 1960)اين نگرش ها به ارتباطات توسعه از جنبه رابطه علت و معلولي مي نگرد. مشخصه اين ديدگاه بحث بر سر اين مسئله است كه كدام يك (ارتباطات يا توسعه) موجد و عامل ديگري است؟ نويسندگاني همچون «دانيل لرنر»، «اورت هيگن»، «ديويد مك كللند»، از مهم ترين نظريه پردازان اين حوزه محسوب مي شوند. اين الگوها غالباً الگو هاي مرحله اي ناميده مي شوند.

اين دسته از نظريات كه عمدتاً از دوره پس از جنگ جهاني دوم و كسب استقلال سياسي كشورهاي مستعمره قديم مطرح شدند بر تقدم رشد اقتصادي تأكيد دارند و معتقدند، رشد اقتصادي، توزيع عادلانه تر ثروت و درآمد را ميسر خواهد ساخت و پيش شرط هاي لازم براي توسعه نهادهاي دموكراتيك ، كاهش ستيز اجتماعي و از اين طريق تقويت نظام سياسي را فراهم خواهد ساخت و جوامع را قادر مي سازد تا مستقلاً بر پاي خود بايستند.

دانيل لرنر از نخستين نظريه پردازاني است، كه نقش توسعه بخشي ارتباطات و وسايل ارتباط جمعي را براي جهان سوم، وارد الگوي خود كرد. الگوي چهار مرحله اي لرنر با تأكيد بر ضرورت دگرگوني نظام ارتباطي جوامع سنتي، شاخص هاي اصلي نوسازي و مراحل آن را اين گونه مطرح مي سازد: 1- شهرنشيني 2- سوادآموزي 3- استفاده از وسايل ارتباط جمعي، 4- مشاركت هاي سياسي و اقتصادي. اين شاخصه ها در سال 1958 با انتشار كتاب معروف او تحت عنوان «گذر از جامعه سنتي؛ نوسازي خاورميانه» براي نخستين بار عرضه شد.

لرنر معتقد بود كه نوسازي جهان سوم، تنها يك راه ميان بر و كم هزينه دارد، تقليد از الگوي غربي توسعه و پياده سازي بي كم و كاست مراحل چهارگانه آن، در كشورهاي مزبور. اين ديدگاه ها نخستين رويكرد به توسعه محسوب مي شوند و بر مبناي تجارب غرب در توسعه بوده و يا تحت تأثير تحولات اقتصادي غرب قرار داشتند.

دلايل اصلي شكست الگوي لرنر يا الگوي حاكم

1- تأكيد بر جهان شمولي و يگانه بودن يا اعتبار جهاني اين الگو؛

2- توجه عمده به تغييرات رفتار فردي و غفلت از ضرورت تغييرات ساختاري در كشورهاي جهان سوم؛

3- عدم توجه به تفاوت هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و تاريخي كشورهاي جهان سوم و يكد ست ديدن آنها؛

4- اهميت ندادن به حافظه تاريخي ملت هاي جهان سوم در مورد سوابق استعماري غرب در اين كشورها؛

5- بي توجهي به اشكالات دروني الگو و نسبت دادن صرف علل عدم كاميابي آن، به سوءتدبيرهاي برخي از رژيم هاي سياسي كشورهاي درحال توسعه؛

6- خطي ديدن توسعه؛

7- عدم توجه به هويت و اصالت فرهنگي و بومي اين كشورها

عواقب نظريه لرنر بر توسعه در كشور

اگرچه نمي توان نابساماني هاي اقتصادي يا فرهنگي را به پاي يك نظريه نوشت، اما برخي از نظرياتي كه در يك دوره طولاني مدت به عنوان نظريه ثابت و محور مورد توجه و استناد بوده است اثرات شاياني نيز بر جامعه نيز مي گذارد. نظريه لرنر كه الگوي ثابت توسعه در دهه هاي متمادي در جهان سوم و غرب بوده است در اذهان بسياري از مسئولان و انديشمندان وابسته و روشنفكر اثرات خود را از ساليان متمادي به دنبال اصلاحات ارضي برجاي گذاشت و توانست ساخت هاي اجتماعي و اقتصادي كشورها را با مشكل مواجه كند.

همانگونه كه گفته شد اولين مرحله از مراحل توسعه و نوسازي لرنر شهرنشيني است، معضلي كه كشور ما ايران در طول دهه هاي مختلف با آن مواجه بوده است و يك توسعه نامتوازن را ايجاد كرده است، توسعه افراطي، سريع و نامتقارن شهرنشيني بوده است. اين در حالي بوده كه ايران يك كشور كشاورزي بوده است، نه صنعتي.

«نقدي» و همكاران در پژوهش «توسعه شهرنشيني و پيامدهاي آن» تأكيد دارند كه شهرنشيني به ويژه از دهه چهل به بعد در ايران آغاز و تا امروز بسياري را مبتلا ساخته است و هنوز هستند بسياري ديگر كه در راه رسيدن به «سراب شهر» دچار اين تب هستند. صنايع، دانشگاه ها، ديوانسالاري و ارتباطات نوين، بهداشت و پزشكي تخصصي همگي شهري هستند.(نقدي و همكاران)

بررسي ها نشان مي دهد(توسلي،1374)، طي يك دوره 80 ساله ميزان شهرنشيني در كشور ما بيش از دو برابر شده است و از 28 درصد در سال 1300 به 3/61 درصد در سال 1375 و سرانجام به 65درصد در سال 1380 رسيده است (نتايج سرشماري هاي مختلف) و تعداد شهرهاي كشور از 199 شهر درس ال 1335 به 614 شهر در سال 1375 افزايش يافته است (ميرزائي و ديگران، 1378:94) و در نتيجه، تركيب جمعيت كشور از يك وضعيت غالباً روستايي و عشايري به يك تركيب ديگر: «اكثريت شهرنشين» مبدل شده است. چنين وضعيتي در همه كشور هاي جهان سوم از سال1950 ميلادي به بعد مشاهده مي شود.

نظام شهرنشيني و روند سريع آن در كشورهاي در حال توسعه سبب هجوم گسترده به شهرها و پيدايش بخش خدمات متورم، حاشيه نشيني گسترده، بيكاري پنهان، پيدايش دوگانگي شبكه هاي اجتماعي مهاجران در شهرها مي شود. شهرهاي كشورهاي رشد نيافته نهاد هاي دورگه اي هستند كه در نتيجه دو واكنش پديد آمده اند: اول واكنش به تقسيم كار اجتماعي كه پديده اي بومي است و دوم واكنش به ادغام در اقتصاد جهاني. (گيلبرت و گاگلر، 31: 1375)

دليل اين گرايش افراطي به شهر در ايران، اين است كه شهرنشيني مساوي با برخورداري بيشتر از امكانات و فرصت هاي بيشتر و بهتر براي زندگي است. يك قانون ساده جامعه شناسي مي گويد: هر نوع تغيير سريع و خارج از قاعده اي در جامعه انساني مي تواند موجد آشفتگي و نابساماني - تئوري آنومي اجتماعي ـ شود. (رفيع پور، 1379:13)

شهرنشيني در كشورهاي در حال توسعه و نيز تعداد شهرها در مناطق مختلف توزيع مناسبي ندارد. تحليل واريانس توزيع شهرنشيني را طي سه دهه گذشته بين استان هاي كشور نشان مي دهد. اين تفاوت معنادار، بين گروه هاي مختلف (استان ها) است. به عبارتي استان هاي مختلف ميزان هاي كاملاً متفاوتي از شهرنشيني را (نابرابر بودن شديد ميزان هاي شهرنشيني استان ها) تجربه كرده اند و به دليل ارتباط بين توسعه و شهرنشيني، ميزان توسعه استان ها نيز با هم تفاوت فاحشي دارد.

نقش رسانه ها در افزايش مهاجرت

در يكي از طرح هاي پژوهشي در مورد مهاجرت با عنوان بررسي عوامل موثر بر تمايل (گرايش) روستاييان به مهاجرت به شهرها كه در استان هاي آذربايجان شرقي - كهگيلويه و بوير احمد- مركزي و كردستان صورت گرفته نتايجي حاصل شده است كه حاكي از نقش تلويزيون در افزايش مهاجرت است و تصريح دارد: «در ارتباط با رسانه تلويزيون ميزان تمايل به مهاجرت در افرادي كه از تلويزيون استفاده مي كنند به شكل معنا داري از افرادي كه از تلويزيون استفاده نمي كنند بيشتر مي باشد و همين امر باعث تفاوت معنا دار آماري در بين اين دو گروه شده است.

از سوي ديگر ميزان تماشاي تلويزيون در بين افرادي كه به مهاجرت تمايل دارند از افراد فاقد تمايل به مهاجرت بيشتر بوده و تفاوت بين اين دو گروه نيز در سطح كاملاً قابل قبول از نظر آماري معنادار مي باشد.(موسوي،1383)اين بررسي نشان داد كه رسانه تلويزيون تأثيرگذارترين رسانه در ايجاد تمايل به مهاجرت به ويژه در ارتباط با زنان روستايي است. اين امر را مي توان معلول توليد دو دسته از برنامه ها دانست كه در هر دو مورد نيز از قضا برنامه هاي زيادي توليد مي شود. يك دسته از برنامه ها حاوي نشان دادن جاذبه هاي كاذب زندگي شهري است كه به اعتقاد صاحب نظران اغلب ساكنان شهري را نيز كه با واقعيات زندگي شهري درگير مي باشند، گول مي زند.

دسته ديگري از برنامه ها نيز تصوير انساني و قابل قبولي از روستايي و فرهنگ روستايي به دست نمي دهد و اغلب افراد و فرهنگ روستايي به عنوان دستمايه طنز به كار گرفته مي شود. بنابراين مي بايست برنامه هايي به ويژه براي مخاطب عام و روستايي توليد شود كه فاقد آن جاذبه هاي كاذب و يا تحقيرهاي اينچنين باشد. (موسوي،1383)

رسانه هاي ما براي توسعه شهرنشيني و افزايش مهاجرت فعاليت هاي زير را انجام داده اند:

1- محوريت شهر: اگر يك مطالعه موردي در رسانه ها صورت بگيرد، متوجه خواهيم شد كه محوريت مسائل و مشكلات شهري بر ساير مناطق كشور ارجحيت داشته است، به گونه اي كه يك مخاطب روستايي صداي پر زحمت خود را هيچ گاه از رسانه نمي بيند و خود را نه تنها در فقر امكانات احساس مي كند، بلكه با فقر توجه نيز مواجه است.

2- صنعت محور: كشور ما يك كشور كشاورزي و دامپروري است اما رسانه ها بيشتر خوي تجمل پرستي را در جامعه پرورش داده اند تا ساده زيستي. رسانه ها تا توانسته اند امكان زيست شهر را گسترش داده اند و عملاً امكان زيست روستايي از مردم گرفته شده است. رسانه ها با تبليغ جاذبه هاي شهري و صنعت شهري و سود پر حاصل از آن عملاً زندگي كم مشقت در روستاها را در مقابل دريافتي اندك زير سوال برده اند.

3- مسابقه بازنده و برنده: رسانه هاي گروهي به گونه اي جاذبه هاي شهري را تبليغ كرده اند كه بازي برنده و بازنده را براي روستاييان تداعي كرده است و روستاييان را براي فرار از انگ بازندگي مجبور به ترك جلا و آغاز فصل برندگي كرده اند.

4- مطلوب نامطلوب: ارزش گذاري رفتارهاي روستاييان توسط رسانه ها بيشترين آسيب را بر طيف مولد كشور زده است، در تلويزيون با پرداخت نقش هاي غيرسازنده، مخرب و ساده به روستاييان عملاً هويت روستايي را با مشكل و روستا را با يك عامل فشار رواني مواجه كرده است كه تنها راه اصلاح آن را شهرنشيني دانسته اند.

نتيجه گيري

امروزه با توجه به اينكه سهم جمعيت شهري و روستايي برعكس شده است و نسبت قابل توجهي از جمعيت شهرها را مهاجران روستايي تشكيل مي دهند، مي توان به اهميت موضوع مهاجرت هاي روستا شهري پي برد؛ يعني مهاجرت جمعيتي كه تا سه دهه قبل جزو جمعيت مولد كشور به حساب مي آمد اكنون به صورت خيل عظيم افراد مشغول به كار هستند يا در مشاغل كاذبي مانند دست فروشي و واسطه گري مشغول مي باشند.

رسانه به عنوان يك عامل اثرگذار بر مخاطب بايد به نقش احيا گر خود واقف باشد و محور مهاجرت را معكوس كند. در اين راستا اقدامات زير ضروري به نظر مي رسد:

1- از آنجايي كه با توجه به بافت اقليمي ايران، توليدات كشاورزي و دامي نقش مهمي در توليد و عدم وابستگي به همراه دارد، روستا بايد محوريت جامعه مورد تأكيد رسانه هاي مكتوب و صوتي - تصويري قرار بگيرد و فرد روستايي از طريق اين دانشگاه هاي سيال به اندوختن راه و روش زندگي و بهبود زندگي خود بپردازد.

2- تلويزيون به عنوان اثرگذارترين برنامه فقط از لهجه، لباس و زندگي روستايي براي خنداندن مردم استفاده نكند و اين تنوع را مايه و مبناي پيشرفت جامعه قرار دهد، مگر نه اين است كه حضرت امام (ره) قشر محروم و مستضعف را صاحب و حامي انقلاب مي دانستند.

3- رسانه ها بايد ارزش هاي زندگي در روستا را براي ايجاد جذابيت هاي واقعي مورد تأكيد قرار دهند تا شايد كساني كه مهاجرت كرده اند و يا در انديشه مهاجرت هستند بازگشت به اصل خويش را فراموش نكنند.

بخش دوم

توليد انبوه يا مصرف انبوه! پيشرفت فناوري و گسترش وسايل ارتباط جمعي تحولات عمده اي را در زندگي انسان هاي اين عصر ايجاد كرده است. زبان، فرهنگ، سنت، باورها و ارزش هايي كه در گذشته معرف قوميت و نژاد هر ملت بود، امروزه ماهيت و شكل اصلي خود را از دست داده است و مي توان علت اصلي اين امر را در تأثيرات رسانه ها، جست وجو كرد.

رسانه ها با برنامه سازي هاي خود نه تنها چرخه صنعت و مصرف را به حركت درمي آورند، بلكه نوعي از هويت انساني را ايجاد مي كنند كه نه نسبتي با زندگي دارد و نه نسبتي با بندگي و از اين رو چنين انساني صرفاً بر پايه مصرف گرايي به رشد نامتعادل خود مي رسد؛ او بدون اينكه خود را بشناسد بر توليداتي كه هر روز بر بال رسانه ها مي نشينند زندگي خود را آغاز مي كند و پايان مي دهد.

هويت سيال و ناپايدار و دگرگون چنين انساني صرفاً در خود وي منحصر و محدود نمي شود و به سرعت گروه هاي ديگر جامعه انساني، تحت اشاعه اين نوآوري

رسانه اي قرار گرفته و بدون توجه به عاقبت دل بستن به چنين توليد رسانه اي كه بر مبناي توليد صنعتي صورت گرفته است، پيرو آن مي شوند.با اين حال كه رسانه هاي امروز از رسانه هاي ديروز پيشرفته تر، اثرگذارتر و انسان واره هاي برنامه ريزي شده اي هستند كه انسان ها را هدايت مي كنند، اين سوال همچنان در ذهن جولان مي كند كه در عصري كه رسانه ها براي چرخش چرخ صنعت كار مي كنند انسان اولويت دارد يا توليد؟ اين سوال را هم مي توان به آن افزود كه رسانه ها چگونه برنامه توليد كنند كه نه انسان مسخ شود و نه چرخ توليد از حركت بايستد.

با توجه به اينكه اكنون در سال توليد ملي هستيم اين سوال اولويت بيشتري دارد كه رسانه ها كه ركن توسعه و پيشرفت هستند چگونه مي توانند از ترويج مصرف گرايي به ترويج توليد و اهميت يافتن كالاي داخلي بپردازند؟اهميت موضوع در سال هاي گذشته تلويزيون به منظور تأمين بخشي از هزينه هاي خود تبليغات و تشويق به مصرف بيشتر را در برنامه هاي خود قرار داده است و امسال كه سال «توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني» نام گرفته است، اين نگراني وجود دارد كه تلويزيون و رسانه هاي ديگر به بهانه حمايت از توليد ملي ممكن است برنامه هاي آگهي محور خود را بر مبناي حمايت از اين شعار به نحو محسوسي افزايش دهند؛ از اين لحاظ احساس مي شود كه تأكيد بر مصرف گرايي براي حمايت از توليد مورد نقد قرار بگيرد.

تأثير ارتباطات بر ايجاد قدرت

در گذشته توليد كالاهايي نظير نفت، زغال سنگ و فولاد ستون فقرات قدرت دولت ها را تشكيل مي داد، اما امروزه اين روند به سمت سيستم هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي در حال تغيير است. از اين رو براي كسب قدرت در سيستم بين المللي بايد كنترل منابع ناملموس جريان اطلاعات و ارتباطات با دسترسي به منابع مادي و طبيعي همراه باشد. (مولانا،116، 1384)

اطلاعات به عنوان قدرت اقتصادي در محيط بين المللي به شكل برنامه هاي توسعه شركت هاي تجاري، بازاريابي، تجارت و انتقال تكنولوژي، از نظر تاريخي ريشه در سلطه يا «غربي سازي» ملل ضعيف و حاشيه اي دارد. (مولانا، 180، 1986 م)ارتباط ميان قدرت، اطلاعات، ارتباطات و فرهنگ همان مفهوم چند لايه به نسبت جديد منابع ناملموس در سيستم بين المللي است.

تنظيم مجدد اين رابطه به شكل يك معادله به همراه توصيف جنبه هاي ناملموس و غيرملموس آنچه را كه مي توان «صنعت آگاهي عمومي» ناميد، به شكلي كارآمد در اثر «هربرت شيلر» ارائه شده است. به اعتقاد او رسانه ها ابزار تبليغ كالاها و اعمال قدرت شده است. يكسان انگاري مداوم مصرف گرايي با دموكراسي به جايي رسيده است كه بازاريابي به بخش وسيعي از تلاش تلويزيون تبديل شده است. (شيلر،107، 1989م)

نقش رسانه ها در ترويج مصرف گرايي

پديده مصرف گرايي و ارزش شدن مصرف بيشتر، امروزه توسط رسانه هاي قدرتمند از حالت يك امر مذموم، به امري مرسوم تغيير حالت داده است و ادراك انسان ها را اسير خود كرده است. «بودريا» در اين زمينه اشاره دارد كه؛ امروزه در همه جا شاهد نوعي برجستگي خيال گونه مصرف و فراواني هستيم كه در اثر زياد ابژه ها، خدمات و كالاهاي مادي شكل گرفته است... به طور خلاصه، ابژه ها(اشياء) انسان هاي عصر فراواني را ... در برگرفته اند؛ اكنون ديگر با انسان ها سر و كار نداريم، بلكه با ادراك و دستكاري كالاها و پيام ها روبه رو هستيم.

اين امر از سازمان پيچيده امور خانه داري تا ماشين آلات مادي ارتباطات گرفته تا فعاليت هاي حرفه اي و نمايش دائمي شهرت يك ابژه در تبليغات تجاري و پخش روزانه صدها پيام از رسانه هاي ارتباط جمعي را در برمي گيرد. (بودريا، 25، 1998م)اهميت يافتن مصرف گرايي در زندگي اجتماعي معاصر باعث شده است تا مصرف گرايي به شكل تازه اي از اقتدار تبديل شود كه شكل هاي سنتي اقتدار، به ويژه پيشينه طبقاتي را تضعيف و فضايي براي شكل هاي نوين هويت فردي به وجود آورده است؛ مفهوم سبك زندگي براي اين تفسير از مصرف گرايي بسيار مهم است. (بنت،97، 1386)

همانگونه كه پيش از اين نيز گفته شد رسانه ها منبعي براي اطلاع رساني و عامل مهمي در شكل دادن انگاره ها و گزينش و پذيرش نوآوري و مد محسوب مي شوند.نسل هايي كه تحت تأثير رسانه ها هستنداگر نسل هاي انقلاب را به پنج نسل تقسيم كنيم، در اين ميان، جمعيتي كه زود جذب جاذبه هاي رسانه هاي نوين مي شوند، نسل چهارم و پنجم است كه خصوصيات هر كدام از آنها به شرح ذيل است. (كوثري، 68، 1387)

1- آشنايي محدود با ارزش هاي ديني و انقلابي و فهم محدوديت هاي فرهنگي ناشي از انقلاب اسلامي 2- دسترسي آسان، سريع و كم هزينه به كالاهاي فرهنگي غرب به ويژه از طريق رسانه هاي جمعي 3- رفاه نسبي خانواده ها و توجه بيشتر والدين به خواسته هاي آنان (پديده فرزندسالاري) 4- استفاده وسيع از فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي از قبيل اينترنت گپ، چت، وبلاگ و تلفن همراه به گونه اي كه اين نسل به نسل اينترنت نيز معروف است. 5- اشاعه روزافزون كالاهاي فرهنگي جهاني از جمله فيلم ها، موسيقي و برنامه هاي ماهواره.

برخي از ويژگي هاي نسل پنجم به اين شرح است:

1- رشد چشمگير استفاده از فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي همچون بازي هاي رايانه اي و شبكه هاي مجازي 2- آشنايي بسيار بالا و بدون واسطه با فرهنگ ليبرال جهاني از طريق رسانه ها 3- جاه طلبي ها و بلندپروازي هاي كاذب و اشتغال هاي كاذب و انحرافي 4- اعضاي اين نسل مصرف كنندگان قهاري هستند كه نفوذ بالايي هم بر تصميمات و خريد والدين شان دارند و بيش از هر نسل ديگر در معرض بازاريابي شركت هاي تجاري اند. 5- تجربه سبك زندگي رمانتيك و نداشتن وفاداري و وابستگي متقابل. (همان، 73)

نظريه هاي مرتبط با رسانه- مصرف گرايي

1- رسانه بازارمحور

«جان كين» در توصيف نظام رسانه اي بازارمحور رسانه ها بر اين باور است كه؛ «رسانه ها در اين نظام موظفند همزمان به تهيه برنامه براي مخاطب و ايجاد مخاطب براي شركت هاي تبليغاتي بپردازند.» (كين، 224، 1991)به اعتقاد كين اين ديدگاه تأكيد دارد كه نظام هاي رسانه اي مي بايد به سمت كالايي شدن، سوق داده شود.

خلاصه نظرات جان كين در رابطه با نظام رسانه اي بازارمحور را مي توان به صورت زير خلاصه كرد:

1- رسانه موظف به ايجاد مخاطب براي شركت هاي تبليغاتي اند.

2- رسانه ها مي بايد برنامه هايي پخش كنند كه با علايق اكثريت جمعيت مخاطب همخواني داشته باشد.

3- برنامه سازان رسانه اي، متوليان اجتماع نيستند، بلكه آنها مشاركت كنندگان در بازار تجاري كالاها و خدمات هستند.

4- سياست هاي رسانه اي مي بايد به گونه اي اتخاذ شود كه بيشترين استفاده از تبليغات در رسانه ها به عمل آيد.

5- نظام رسانه اي مي بايد به سمت كالايي شدن (توليد و ارائه كالاهاي تجاري براي مخاطبان) سوق داده شود.

6- گرايش به انباشت سرمايه بايد به يكي از مهم ترين سياست هاي مديريت رسانه ها بدل شود.

7- آنهاكه هزينه هاي برنامه هاي رسانه ها را تقبل مي كنند بايد محتواي برنامه هاي آن را نيز تعيين كنند.

8- مخاطبان بايد به مثابه مصرف كنندگان تلقي شوند كه تحت تأثير بازارند، نه شهرونداني كه در تصميم گيري ها و استراتژي هاي كلي رسانه حق مشاركت دارند.

9- عمده ترين كاركرد رسانه ها، تحصيل سود از طريق توليد و انتشار گفتمان تجاري است.

جان كين بر اين باور است كه نظام رسانه اي مي بايد درصدد توانمندسازي مجموعه كثيري از شهروندان باشد، طرفداران رويكرد بازارمحور در واقع راه را براي آمريكايي كردن رسانه ها هموار مي كنند. (كين،204، 1989م)

2- نشر نوآوري ها؛ جوان و نوجويي

نظريه نشر نوآوري ها از «اورات راجرز» است كه بر نقش رسانه به عنوان عاملي پرقدرت در تبليغ و جاانداختن يك نوآوري تأكيد دارد.به نظر راجرز تغيير چيزي نيست جز انديشه و نظري كه فرد آن را جديد و نو مي پندارد و شيوع(اشاعه) به معناي فرايندي است كه انديشه و نظري نو از منبعي منتشر و اشاعه مي يابد و قبول يك انديشه نيز به معناي تصميم به تحقق بخشيدن كامل آن است.

به نظر او فرايند قبول يك انديشه كه متضمن يادگيري آن انديشه و هم تصميم گيري درباره آن است، در پنج مرحله عينيت مي يابد:1- آگاهي 2- علاقه 3- ارزشيابي 4- آزمايش 5- قبول.به نظر راجرز كساني كه انديشه نويي را سريع مي پذيرند هر يك از اين مراحل را با سرعت پشت سر مي گذارند و بر عكس، كساني كه دير پذيرند هر يك از اين مراحل را نيز به كندي پشت سر مي گذارند. به نظر او جوان ترها زودتر از ديگران نوآوري ها را مي پذيرند، همچنين ثروتمندان. (راجرز و شوميكر، 33-31، 1369)نظريه نشر نوآوري ها امروزه در قالب مصرف انبوه قشر جوان و تحصيل كرده كه علاقه مند به استفاده از اشيا و كالاهاي بديع هستند، نمود پيدا كرده است.

3- تن آسايي

«وبلن» با طرح نظريه تن آسايي، ثروت را به عنوان افتخار، منزلت و جايگاه اجتماعي افراد قلمداد كرده است و بيشترين تأثير آن را زماني مي داند كه حاصل كار مستقيم فرد نباشد و به صورتي خودنمايانه يا متظاهرانه نمايش داده شود. در يك فرهنگ رقابت آميز تلاش وقفه ناپذير در هراس از دست دادن حرمت نفس ريشه دارد. حرمت نهادن ديگران به فرد ناشي از ثروت و به كارگيري متظاهرانه اين ثروت است. (فاضلي، 22، 1382)

«تورسيتن وبلن» در كتاب «طبقه مرفه» به مصرف كالاهاي تجملي و تظاهر به آن اشاره و بر نقش مصرف كالاهاي تجملي تأكيد مي كند كه رسانه هاي جمعي بر افزايش تظاهر به مصرف و چشم و هم چشمي تأكيد مي كند و به طور مستقيم موجب خشنودي مصرف كننده آن مي شود و از اين رو نشانه اربابي است. تن آسايي و مصرف اتلافي كالا هر دو به عنوان اجزاي اصلي ثروتمندي و عنصر عمده معيار آراستگي به شمار مي آيند. (وبلن، 128، 1383)

4- تهاجم فرهنگي

رويكرد اصلي ناتوي فرهنگي، تخريب پايه ها و بنيان هاي فرهنگي و ايدئولوژي كشورهاي مقاوم در مقابل نظام سلطه است كه براي تحقق اين اهداف از اهرم هاي ديگري نيز كه همچون مصرف گرايي به روند نابودي سرعت مي بخشند، استفاده مي شود. فشار اقتصادي و ايجاد بحران هاي اقتصادي يكي از اين حربه ها است.

نظام امپرياليسم به منظور ايجاد فشار اقتصادي به دو صورت وارد مي شود، صورت اول آن غارت و چپاول ثروت ملل تحت سلطه است و صورت دوم و بسيار مهم آن ايجاد وابستگي اقتصادي. مصرف گرايي به جاي توليدگرايي يكي از حربه هاي ناتوي فرهنگي است و آنچه به آن دامن مي زند جنگ رواني و استفاده از ابزار كارآمد و موثر رسانه است. غرب با كمك صدها روزنامه و هزاران پايگاه خبري و تبليغاتي، بزرگ ترين اقدامات رسانه اي خود را انجام مي دهد و با پيشرفت فناوري و انقلاب ارتباطات در بروز دهكده جهاني اين پديده رونق بيشتري پيدا كرده است. (كيقبادي، 90، 1388)

5- نظريه صنايع فرهنگي

«تئودور آدرنو» از اعضا و بنيانگذاران مكتب فرانكفورت، محتواي وسايل ارتباط جمعي را در جامعه صنعتي و مصرف گراي قرن حاضر به عنوان «منابع» فرهنگي معرفي مي كند و معتقد است در موقعيت كنوني، وسايل ارتباط جمعي كاركرد و رسالت حقيقي خود را به عنوان نهادهاي آموزش دهنده و آگاهي بخش رها كرده اند و به درج، نشر و پخش مطالبي با محتواي سرگرم كننده، هيجان انگيز و تخديركننده اذهان مي پردازند كه ارمغان آن تقويت جنبه هاي خيال پردازي، گريز از واقعيت و سرانجام از خودبيگانگي و بحران هويت براي انسان است.

آدرنو، ستاره هاي سينما و مجموعه هاي سرگرم كننده را به عنوان مبناي ترويج الگوهاي جديد معرفي مي كند كه به الگوي مخاطبان مصرف گراي اين رسانه ها تبديل شده اند. بينندگان اين گونه فيلم ها، غايت آمال و آرزوهاي شان را در همرنگ سازي خود با اين ستاره ها جست وجو مي كنند و به تبع آن، به مصرف كننده كالاهاي تجملاتي و لوكس تبديل مي شوند. (وحدتي، 108-105، 1380)

بخش سوم

تأثير تلويزيون بر انتخاب كالا

تلويزيون اكنون قوي ترين رسانه در امر و نهي و مشروعيت بخشي به خريد يا عدم خريد يك كالاي تجاري است.در نظرسنجي هايي كه در ايران صورت گرفته است نشان مي دهد ميان خريد كالا و تماشاي تلويزيون رابطه معناداري وجود دارد.نظرسنجي هاي سازمان صدا و سيما از مخاطبان خود در سراسر كشور (در سه سال متوالي) نشان داد كه بيش از نيمي از مخاطبان، اعتماد به تلويزيون را عامل اثرگذار بودن تبليغات تلويزيون بر ذهن خود دانسته اند.

اين نظرسنجي ها به اين شرح است؛

درباره آگهي هاي بازرگاني تلويزيون در آذرماه 85، به روش پيمايشي از 862 نفر از افراد 12 سال و بالاتر ساكن شهر تهران، 5/48 درصد بينندگان گفته اند كه آگهي هاي بازرگاني تلويزيون در انتخاب آنان براي خريد كالا يا خدمات، «تا حدودي» تأثير دارد. 6/35 درصد بينندگان، درحد «خيلي زياد و زياد» و 6/50 درصد ديگر آنها در حد «كم و خيلي كم»، به آگهي هاي بازرگاني سيما درباره كالاها، محصولات و خدمات تبليغ شده اعتماد دارند. مهم ترين دلايل بي اعتمادي بينندگان به آگهي هاي بازرگاني سيما در آذرماه 85، «كيفيت نداشتن كالاها» (9/34 درصد) بوده است.

مهم ترين دلايل اعتماد داشتن به آگهي هاي بازرگاني سيما در بين بينندگان، «امتحان كردن كالاها» (21 درصد) و «كيفيت داشتن كالاها» (2/19 درصد) بوده است. عمده ترين آگهي هاي مورد انتظار بينندگان براي پخش از تلويزيون، آگهي هاي «آموزشي و فرهنگي» (7/19 درصد) بوده است. عمده ترين عوامل تأثيرگذار بر انتخاب كالا يا خدمات در هنگام خريد، از نظر بينندگان، «تبليغات تلويزيون» (7/40 درصد) و «دوستان و آشنايان» (2/32 درصد) بوده است. (فاضلي؛ 1385)

همچنين به منظور سنجش نظر مخاطبان درباره آگهي هاي بازرگاني سيما در آبان ماه 86، به روش پيمايشي از 840 نفر از افراد 12 سال به بالاي ساكن شهر تهران كه به شيوه نمونه گيري سه مرحله اي انتخاب شده اند، در تاريخ (5/9/1386) مصاحبه حضوري به عمل آمد. يافته ها نشان مي دهد در آبان ماه 86، 4/45 درصد پاسخگويان، «هميشه»، «بيشتر وقت ها و بعضي ها وقت ها»، آگهي هاي بازرگاني سيما را تماشا كرده اند.

از ميان بينندگان آگهي هاي بازرگاني سيما (4/70 درصد پاسخگويان)، 7/49 درصد گفته اند كه آگهي هاي بازرگاني سيما در انتخاب آنان براي خريد كالا يا خدمات، «تا حدودي» تأثير دارد. 5/31 درصد بينندگان، به اطلاعات ارائه شده در آگهي هاي بازرگاني سيما در مورد كالاها، محصولات و خدمات تبليغ شده، عمدتاً به دليل «تبليغ كالاهاي مرغوب و استاندارد» (2/52 درصد)، در حد «خيلي زياد و زياد» اعتماد دارند.

2/50 درصد بينندگان به اطلاعات ارائه شده در آگهي هاي بازرگاني سيما در مورد كالاها، محصولات و خدمات تبليغ شده، عمدتاً به دليل «كيفيت نداشتن كالاها» (7/44 درصد)، در حد «كم و خيلي كم» اعتماد دارند. عمده ترين آگهي هاي مورد انتظار بينندگان براي پخش از تلويزيون، آگهي هاي «آموزشي و فرهنگي» (7/22 درصد) بوده است. عمده ترين عوامل تأثيرگذار بر انتخاب كالا يا خدمات در هنگام خريد از نظر بينندگان «تبليغات تلويزيون» (8/42 درصد) و «نظر دوستان و آشنايان» (32 درصد) بوده است. مهم ترين پيشنهادهاي پاسخگويان براي پخش آگهي هاي بازرگاني از تلويزيون، «پخش كمتر آگهي هاي بازرگاني» (6/19 درصد) بوده است. (غفوري؛ 1386)

در اين زمينه به منظور آگاهي از نظر مخاطبان درباره آگهي هاي بازرگاني سيما در ارديبهشت ماه 87، به روش پيمايشي، از 975 نفر از افراد 12 سال و بالاتر ساكن شهر تهران كه به شيوه نمونه گيري سه مرحله اي انتخاب شده اند، در تاريخ (1/3/1387) مصاحبه حضوري به عمل آمد. يافته ها عبارتند از: 1- براساس نتايج پژوهش حاضر، 1/51 درصد پاسخگويان، «هميشه، بيشتر وقت ها و بعضي وقت ها»، آگهي هاي بازرگاني تلويزيون را تماشا كرده اند.

بهترين آگهي هاي بازرگاني سيما در ارديبهشت ماه 87 از نظر بينندگان، «ايرانسل» (3/12 درصد) بوده است. 2- از ميان بينندگان آگهي هاي بازرگاني سيما(5/78 درصد پاسخگويان)، 4/18 درصد گفته اند كه آگهي هاي بازرگاني تلويزيون در انتخاب آنان براي خريد كالا يا خدمات «خيلي تأثير دارد.» 5/56 درصد اين تأثير را «تا حدودي» دانسته اند.

8/30 درصد بينندگان، به اطلاعاتي كه در آگهي هاي بازرگاني سيما در مورد كالاها، محصولات و خدمات ارائه مي شود، عمدتاً به دليل «تلويزيون رسانه اي ملي و مورد اعتماد است» (5/27 درصد) و «كيفيت داشتن كالاها و خدمات تبليغ شده» (1/27 درصد)، در حد «خيلي زياد و زياد» اعتماد دارند. 3- 5/57 درصد بينندگان به اطلاعات ارائه شده در آگهي هاي بازرگاني سيما در مورد «كالاها، محصولات و خدمات»، در حد «كم و خيلي كم» اعتماد دارند و 3/11 درصد افراد بيننده نيز به اين اطلاعات، «اصلاً» اعتماد ندارند.

عمده ترين دلايل بي اعتمادي اين دسته از بينندگان به آگهي هاي بازرگاني سيما، «كيفيت نداشتن كالاها» (4/37 درصد) و «واقعيت نداشتن اطلاعات ارائه شده در آگهي ها» (7/28 درصد) بوده است. 4- مهم ترين آگهي هايي كه از نظر بينندگان براي اقتصاد جامعه مفيد است، آگهي هاي «بانك ها و موسسات اعتباري» (7/14 درصد) بوده و عمده ترين دلايل مفيد دانستن اين دسته از آگهي ها براي اقتصاد جامعه از نظر افراد بيننده، «تشويق مردم براي سرمايه گذاري» (3/24 درصد) بوده است.

5- مهم ترين آگهي هايي كه از نظر بينندگان موجب فشار عصبي به بيننده مي شود، آگهي هاي «بانك ها و موسسات اعتباري» (1/7 درصد) بوده و عمده ترين دلايل افراد بيننده درباره اين دسته از آگهي ها كه موجب فشار عصبي به آنها مي شود، «نبود صداقت در آگهي ها» (33 درصد) بوده است. 6- عمده ترين آگهي هاي مورد انتظار بينندگان براي پخش از تلويزيون، آگهي هاي «آموزشي و فرهنگي» (9/26 درصد) بوده است. عمده ترين عوامل جذب بينندگان به آگهي هاي بازرگاني تلويزيون، «موسيقي» (7/30 درصد) و «تصاوير» (8/20 درصد) بوده است.

7- عمده ترين عوامل تأثيرگذار بر انتخاب كالا يا خدمات در هنگام خريد، از نظر بينندگان، «تبليغات تلويزيون» (6/39 درصد) و «نظر دوستان و آشنايان» (9/36 درصد) بوده است. مهم ترين انتقادهاي بينندگان درباره پخش آگهي هاي بازرگاني از تلويزيون، «طولاني بودن مدت زمان پخش آگهي ها» (7/22 درصد) بوده است. 8- مهم ترين پيشنهادهاي بينندگان درباره آگهي هاي بازرگاني سيما، «كمتر شدن پخش آگهي» (2/11 درصد بوده است. (اسمي؛ 1387)

بررسي مولفه هاي سبك زندگي و الگوهاي رفتاري

رسانه ها فارغ از اينكه به طور مستقيم به تبليغ آگهي مي پردازند و مخاطب را به عنوان يك مشتري مورد خطاب قرار مي دهند در محتواهاي توليد شده شان نيز سبك زندگي دلخواه را به وي تحميل مي كنند. در پژوهش هاي صورت گرفته در زمينه تأثيرگذاري سينما بر سبك زندگي اين فرضيه تأييد شده است كه بين تعيين سبك زندگي و تماشاي توليدات رسانه اي در ايران رابطه وجود دارد.

براساس پژوهش آقاي «بي باك آبادي» با عنوان بررسي مولفه هاي سبك زندگي و الگوي رفتاري در فيلم هاي سينمايي پرفروش، اين فرضيه تأييد مي شود كه بين الگوي رفتار مصرفي و دهه ساخت فيلم ها رابطه معناداري وجود دارد.نظرسنجي ها نشان مي دهد جامعه در دهه اخير به سمت پيروي از الگوي مصرف مادي و مصرف گرايي گرايش پيدا كرده است.

در اين گزارش پژوهشي همچنين تصريح شده است؛ به طور كلي نحوه پوشش و مديريت بدن در فيلم هاي سه دهه مورد نظر (60، 70 و 80) از الگوي سبك زندگي سنتي پيروي كرده اند. با اين توضيح كه پيروي از الگوي سبك زندگي سنتي در دهه 70 بيشتر از دو دهه ديگر و پيروي ازسبك زندگي مدرن در دهه 80 بيشتر از بقيه دهه ها است.

همين كالاهاي منزل و نحوه چيدمان آنها در فيلم هاي سه دهه به طور كلي نشان دهنده پيروي از سبك زندگي مدرن است. اين تنها موردي است كه در هر سه دهه 60، 70 و 80 نيز به تفكيك، پيروي از الگوي سبك زندگي مدرن ديده مي شود. در اين مورد ارتباط معناداري بين دهه ساخت فيلم و ارزش هاي حاكم بر فيلم وجود ندارد. حركت از سمت تكيه بر ارزش هاي فرهنگي به تكيه بر ارزش هاي مادي ما را به سمت تأييد نظريه «فرهنگ طبقه تن آسا» رهنمون مي كند. مفهوم طبقه تن آسا كه برگرفته از نظريه «طبقه تن آسا وبلن» مي باشد به اين معني است كه مصرف طبقه مرفه نه از سر نياز بلكه براي كسب اعتبار اجتماعي و به گونه اي براي جلب توجه است. از ويژگي هاي اين طبقه، نمايش تظاهرآميز ثروت و بروز تيپ هاي جديد زندگي با شكل گيري بسيار خودنمايانه مصرف است. (بي باك آبادي؛ 1389، 132-126)

در پژوهش ديگري كه توسط «حسيني» با عنوان سبك زندگي سازي برنامه هاي راديويي؛ پاسخگويي به نيازهاي روزمره در عصر مدرن صورت گرفته است تصريح شده است كه توجه به رابطه ميان مصرف گرايي يا مصرف و رسانه ها مهم است. اينكه رسانه هاي ارتباط جمعي چه نقشي در الگوي مصرف در زندگي روزمره ايفا مي كند و چگونه بر نگرش ها و رفتار افراد جهت خريد كالايي معين با استفاده از خدماتي خاص اثرگذارند و چگونه در شكل دادن به سبك زندگي افراد موثرند، شايسته توجه خاصي است.

به گفته «مك كوئيل» امروزه رسانه ها به يك بخش جدايي ناپذير و مداوم از زندگي و تجربه روزمره در يك جامعه نوگرا تبديل شده اند و تنها يك عامل نفوذگذار يا محرك بيروني به شكل پيام يا محتوا نيستند. امروزه فعاليت ها و اهداف رسانه ها بسيار متنوع شده است. بسياري از اين فعاليت ها شامل فروش كالاها و خدمات و... يا برجسته كردن تصاوير و زمينه هايي است كه خريد كالاها يا خدمات تداعي شده با آنها را تشويق مي كنند.

امروزه رسانه ها هم در بر ساختن و هم در پاسخگويي تكه هايي از مخاطبان دخيل هستند كه با اصطلاح سبك زندگي تعريف و معين مي شوند. بنابراين نقش كليدي رسانه ها در اينجا مطلع ساختن افراد از سبك ها، ذائقه ها و كالاهاي مصرفي جديد است؛ مفهومي كه «فدرستون» از آن با عنوان «آگاهي» ياد مي كند، يعني آگاهي از كالاهاي جديد، ارزش اجتماعي و فرهنگي آنها و اينكه چگونه آنها را به نحوي مقتضي استفاده كنيم. (حسيني؛ 1388، 88-87)

همچنين اداره كل مطالعات رسانه و ارتباطات، گروه اقتصاد و رسانه در پژوهش با عنوان «تحليل نشانه شناختي الگوي مصرف آگهي هاي بازرگاني» با هدف «شناسايي الگوي مصرف در آگهي هاي تجاري مورد بررسي»، به روش نشانه شناختي (تحليل استخراج معاني ضمني يا پنهان متون با استفاده از عناصر ظاهري و بافت شكل دهنده متن) انجام شده است. نمونه گيري اين تحقيق هدفمند و غيرتصادفي بوده است. يافته ها عبارتند از: 1- در اغلب اين آگهي ها، كالا به مثابه منجي وارد مي شود و تمام ساختار به هم ريخته زندگي را سامان مي بخشد، 2- تكرار متون رسانه اي گاهي به مرحله اخلال مي رسد و اين در تبليغات، بيشترين نمود دارد. يك پيام به اشكال مختلف براي مخاطب تكرار مي شود.

ساختار نشانه اي به كار بسته شده در اين متون به مخاطب نمي گويند كه چيزي شنيده شود بلكه آنقدر مي گويند و تكرار مي كنند كه چيزي شنيده نشود. 3- الگوي رايج آگهي هاي بررسي شده، ارائه «جهاني متفاوت» و «كامل» است كه با استفاده از كالا يا خدمت مدنظر آگهي تحقق مي يابد. يافته ها نشان مي دهد كه آگهي هاي بازرگاني به اشكال و با استفاده از تمهيدات مختلف روانكاوانه اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي سعي در اقناع مخاطب براي مصرف كالا يا خدمات مورد نظر خود دارند. 4- سبك زندگي مرتبط با طبقات اجتماعي بالا به كرات در آگهي ها مورد بررسي به تصوير كشيده مي شود. نتايج اين تحقيق حاكي از آن است كه اطلاعات و آگاهي دهي در آگهي ها هر روز كمتر و كمتر مي شوند و اين امر منجر به شكل گيري الگويي براي مصرف شده است كه نمي توان آن را الگويي بهينه و كارا تلقي كرد. (زرگر، 1388)

بخش چهارم

تبديل رسانه مصرف محور به توليدمحور(1)

صدا و سيما به عنوان تنها دستگاهي كه بيش از 70 درصد مردم كشور با آن ارتباط برقرار كرده اند نقش مهمي در يكپارچه سازي، جامعه پذيري، فرهنگ پذيري، توسعه، همگن سازي، راهنمايي و رهبري و ارشاد افكار عمومي، بحران زدايي، آگاهي بخشي، اعطاي پايگاه اجتماعي، حمايت از هنجارهاي اجتماعي، ايجاد همبستگي، پاسخ به نيازهاي تبليغي، سرگرمي و تفريح و ... برعهده دارد.

با اين حال به علت رشد ناقص اين رسانه در كشورمان برخي از كاركردهاي مثبتي كه اين رسانه بايد داشته باشد، تبديل به كج كاركرد شده است و عواقب ناگواري را در اين زمينه به دنبال داشته است كه از جمله تأثيرات منفي اين رسانه، مصرفي شدن جامعه و عدم توسعه متوازان در حوزه هاي تبليغي، اجتماعي، فرهنگي (البته مرتبط با صدا و سيما) است.

با توجه به نظريات رسانه اي مطرح شده در دو شماره پيش و تطبيق عملكرد صدا و سيما، اين نتيجه حاصل شد كه صدا و سيما تبديل به يك رسانه مصرف محور شده است. اكنون با توجه به آسيب هاي ناشي از كاركرد صدا و سيما بر توسعه نامتوازن كشور، اين سوال مطرح مي شود كه رسانه ايراني يا صدا و سيما بايد داراي چه ويژگي هايي باشد تا بتواند در خدمت استقلال ملي قرار بگيرد؟

1- وظيفه صدا و سيما از ديدگاه امام خميني(ره) و امام خامنه اي

براي پاسخ به اين سوال بايد ابتدا نگاه رهبران جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) و حضرت امام خامنه اي(مدظله العالي) مورد توجه قرار گيرد؛ آنها هرگونه تبعيت و تقليد رسانه اي از شيوه هاي تبليغي رسانه هاي غرب را كاملاً مذموم دانسته اند.

1-1- مقلد غرب نباشد

امام خميني(ره) در اين زمينه مي فرمايند: بايد كاملاً توجه داشت كه به هيچ وجه نبايد مقلد شرق و غرب باشيم، زيرا تقليد از شرق و غرب با راديو و تلويزيون اسلامي نمي سازد. بايد كاملاً مراقبت كنيد و خوف از گفته ها و نوشته هاي اين روشنفكران غرب زده ابداً نداشته باشيد. اين روشنفكران مي خواهند يك مملكت لوكس درست بكنند. (امام خميني(الف)، 291، 1359)در اين ديدگاه حضرت امام(ره) نقش تخريبي رسانه ها و روشنفكران غرب زده به دليل لوكس گرايي مورد توجه قرار گرفته است و نشان دهنده اين است كه ايشان از رسانه انتظاري به جز كالاگرايي مدنظر داشته اند.

2-1- راديو تلويزيون مبدأ تحول

حضرت امام راديو و تلويزيون را سرمنشأ هر تحول مثبت و منفي مي دانستند و تأكيد داشته كه يك رسانه اسلامي مي تواند مملكت را اصلاح كند.ايشان مي فرمايند: من از اولي كه اين نهضت رو به جلو رفت و استقراري پيدا كرد از اول راجع به راديو و تلويزيون هميشه اين مطلب را مي گفتم كه اين بايد اصلاح بشود و ]با[ اصلاح اين خيلي از امور اصلاح مي شود، چنانچه با فساد اين خيلي از امور فاسد مي شود. (امام خميني(ب)، 440، 1359)

3-1- آموزنده باشد، نه تخديركننده

امام خميني(ره) همچنين به نقش تخديركننده راديو و تلويزيون كه باعث تنبلي و كسالت مي شود نيز به صدا و سيما هشدار مي دهند و مي فرمايند: دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو كه آموزنده بايد باشد؛ قدرت بدهد به جوان هاي ما و جوان هاي ما را نيرومند كند. نبايد دستگاه تلويزيون جوري باشد كه ده ساعت موسيقي بخوانند. جواني كه نيرومند هست از نيرومندي برگردانند به يك حالت خمار و به يك حال خلسه؛ مثل همان ترياك مي ماند. اين هم با آن فرق ندارد. اين يك جور خلسه مي آورد، آن يك جور خلسه مي آورد. (امام خميني، 204، 1358)

حضرت امام(ره) تلويزيون فاسد را مقدمه از بين رفتن قوه فعال كشور مي دانند و با اشاره به نقش تلويزيون در پيش از انقلاب براي به فساد كشاندن جامعه مي فرمودند: راديو و تلويزيون تقريباً اكثر اوقات جوان هاي ما را به اين طور گوش دادن (به موسيقي ناهنجار) وامي داشت. از طريق چشم، جوان هاي ما را فاسد مي كردند، زن هاي كذا و كذا را ... نمايش مي دادند و جوان ها از اين راه فاسد مي شدند و همه مقصد اين بود كه در ايران، يك قوه فعاله اي كه بايستد در مقابل كساني كه دشمن ايران و اسلام هستند، نباشد، تا هر كاري دل شان مي خواهد بكنند. (امام خميني(ج)، 326، 1359)

4-1- تلويزيون زمينه ساز استقلال

مقام معظم رهبري نيز از تقليد راديو و تلويزيون از غرب بسيار انتقاد مي كنند و معتقد هستند كه اين رسانه ها مي توانند با عدم تبعيت و تقليد از غرب زمينه استقلال و مقاومت را در كشور بالا ببرند.ايشان مي فرمايند: صدا و سيما بايد استقلال فكري و عملي ملت ايران، نظام جمهوري اسلامي و اصل نه شرقي و نه غربي را با ارائه فرهنگ و انديشه و هنر خودي، اصيل و غني ترويج و تحكيم كند. (امام خامنه اي، 1368)

رهبر معظم انقلاب همچنين در ديدار با كاركنان سازمان صدا و سيما اين رسانه را به ترويج امور زير در جامعه فرامي خواند: 1) انضباط اجتماعي 2) وجدان كاري 3) نظم و برنامه ريزي 4) احساس مسئوليت 5) شجاعت ملي 6) قناعت 7) نفي مصرف زدگي 8) ميانه روي در خرج كردن 9) رياضت و زهد. (امام خامنه اي، 1381)

5-1- مقابله با ديكتاتوري پول و شهرت

آيت الله العظمي خامنه اي غول رسانه هاي حاكم بر دنيا را ديكتاتورهاي پول و شهرت مي دانند و از صدا و سيما مي خواهند كه نه تنها از آنها تقليد نكنند، بلكه به افشاي اين ديكتاتورها بپردازند: يكي ديگر از پيام هايي كه به مردم بايد داده شود حقيقت تلخي در دنيا است كه عملاً سعي مي شود وجود محسوس آن ناديده گرفته بشود و آن ديكتاتوري پول و شهرت است. امروز پول در دنيا ديكتاتوري مي كند و هر چه بخواهند تحقق پيدا مي كند ولو به دست خود مردم... آنها هستند كه خبرگزاري ها را اداره مي كنند، خبر توليد مي كنند و به همه مردم دنيا مي فرستند و تلويزيون ها را همانطور كه خودشان مي خواهند اداره مي كنند.(همان)

با توجه به نكات فوق، صدا و سيما اكنون چند وظيفه عمده دارد:

الف- سيستم حاكم در ارتباطات بين المللي را به خوبي بشناسد و نسبت به پخش پيام ها تا بر صحت آن واقف نشد آن را پخش نكنند.

ب- با توجه به آنكه ساختارهاي اجتماعي هر كشوري با كشور ديگر متفاوت است و ساختارهاي اجتماعي ملت ايران داراي سنخيت كمتري با ساختارهاي سياسي و اجتماعي در جوامع غربي است از اين رو به تحليل و آناليز پيام هاي مطلوب ساختارهاي اجتماعي ايراني بپردازد و بر اساس همين ساختارها برنامه هاي متناسب توليد كند.

ج- همانگونه كه حضرت امام و مقام معظم رهبري تأكيد دارند تقليد از وسايل ارتباط جمعي غرب عواقب جبران ناپذيري براي استقلال كشور به دنبال دارد و صدا و سيما در اين زمينه بايد متناسب با مخاطب ايراني به توليد برنامه و مديريت آن بپردازد.

د- صدا و سيما سرآغاز تحول مثبت و منفي در جامعه است و همين رسانه است كه توان هدايت جامعه به سمت صلاح و فساد را نيز دارد.

حضرت امام و مقام معظم رهبري صدا و سيما را منشأ تحول، خيزش يا سقوط مي دانند.

ه- در انديشه حضرت امام منحصر شدن رسانه قدرتمندي مانند صدا و سيما در آواز، موسيقي و سرگرمي نوعي انحطاط است و رسانه بايد نيروي جوانان را براي خدمت به نظام و جامعه به فعليت در بياورد.

و- صدا و سيما نبايد اسير ديكتاتوري پول و شهرت شود و حتي در اين زمينه وظيفه دارد كه ديكتاتورهاي نامحسوس پول و شهرت كه افكار عمومي جهان را براي ديدگاه هاي منحرف خود مورد سوءاستفاده قرار مي دهند را افشا كند.

ز- دستگاه تلويزيون و راديو يك دستگاه آموزشي است كه بايد در خدمت نظام به جامعه پذيري افراد و هدفمند شدن زندگي كمك كند. عدم استفاده از اين كاركرد رسانه نه تنها باعث هدر رفتن سرمايه هاي مادي و آني جامعه مي شود، بلكه سرمايه هاي آتي اجتماع را با نقصان مواجه مي كند.

2- كاركرد رسانه ها

رسانه ها با توجه به اهميت و دامنه تأثيري كه دارند داراي كاركردهاي مختلفي نيز هستند، كاركردهاي رسانه هاي ارتباط جمعي باعث شده است كه قدرت و نقش آن در حاكميت بين المللي به گونه اي گسترش پيدا كند كه محققان به عصر حاضر، عصر اطلاعات و به جامعه اي كه رسانه ها بر آن حاكميت مي كنند، جامعه شبكه اي بگويند.

كاركردهاي وسايل ارتباط جمعي از ديدگاه محققان ارتباط جمعي به سه دسته ذيل تقسيم بندي مي شود: 1-نقش خبري 2- نقش ارشادي يا راهنمايي 3- نقش سرگرمي (مك كويل، 83، 1382)تقسيم بندي هاي ديگر عبارتند از؛ 1- ياد دادن روش هايي كه مردم را به هدف شان برساند. 2- ايده هاي جديد را تشويق و تغيير ايجاد كنند. 3- روابط موجود را حفظ و نگهداري كنند. (سوربن و تانكارد، 452، 1384)

كاركرد رسانه ها و تأثيرات آنها نيز در سه دسته زير تقسيم بندي مي شود:

1- تأثير رسانه ها بر شناخت و ادراك انسان

2-تأثير رسانه ها بر تغيير عقيده و ارزش ها

3-تأثير رسانه ها بر تغيير رفتار

با اين حال مشخص مي شود كه رسانه ها ابتدا بايد شناخت و ادراك انسان ها را تغيير دهند و سپس، عقايد و ارزش هاي موردنظرشان را در مخاطب تقويت يا تضعيف كنند و سپس، رفتار مخاطب، خود به خود تغيير پيدا مي كند كه شكل گرافيكي آن نمودار يك است.

3- سرفصل هاي مرتبط با رسانه و نقش آن در توليد ملي

الف: توليد ملي و كاركرد آموزشي رسانه

ب: توليد ملي و كاركرد اطلاع رساني رسانه

ج: توليد ملي و كاركرد آگاهي بخشي رسانه

د: توليد ملي و كاركرد تعميم و يكپارچه سازي

ه- توليد ملي و كاركرد جامعه پذيري و فرهنگ پذيري رسانه

و- توليد ملي و كاركرد راهنمايي و رهبري رسانه

ز: توليد ملي و كاركرد برجسته سازي رسانه

ح: توليد ملي و كاركرد نوگرايي و توسعه رسانه

ط: توليد ملي و كاركرد بحران زدايي رسانه و ...

4- رسانه و آموزش

در ميان كاركردهاي اصلي رسانه ها، «آموزش»، جايگاه ويژه اي دارد. ويژگي و اهميت آموزش رسانه اي و انواع آن در تحقيقات جامعه شناختي و علوم ارتباطات يكي از موضوعات بسيار مهم است كه در اين بخش بايد مورد بررسي قرار گيرد.

1-4- توليد ملي و كاركرد آموزشي رسانه

اهميت وظيفه آموزشي رسانه در جوامع معاصر به حدي است كه بعضي از جامعه شناسان براي مطبوعات و راديو و تلويزيون و سينما نقش «آموزش موازي» يا «آموزش دائمي» قائل هستند. جامعه شناسان معتقدند كه وسايل ارتباطي با پخش اطلاعات و معلومات جديد به موازات كوشش معلمان و استادان، وظيفه آموزشي انجام مي دهند. (معتمدنژاد،5، 1386)

بدين ترتيب وسايل ارتباط جمعي بر خلاف اماكن آموزشي كه در مكان هاي محدود، زمان هاي اندك و در گروه هاي كوچك با دانشجويان ارتباط برقرار مي كنند؛ رسانه ها نبايد قيد زمان و مكان و تعداد مخاطب را داشته باشند و ارتباط همگاني و همه زماني و همه مكاني آنان باعث شود كه امر آموزش دائمي باشد.

از آن جايي كه از ارگان ها و نهادهاي رسانه اي و تبليغي به عنوان يك نظام آموزشي غيررسمي ياد مي كنيم بايد به عوامل مشتركي بين نظام رسانه اي و نظام آموزشي اشاره كنيم كه عبارتند از؛ ارتباط يعني، پيام و پيام دهنده و پيام گيرنده و به عبارت ديگر آموزه و آموزگار و آموزنده.

در نظام تبليغ رسانه اي، خواهي، نخواهي نقش آموزگار به صراحت مشاهده مي شود، زيرا كه پيام گيرنده در اين ارتباط، آموزنده اي است كه به دنبال آگاهي ها، دانش ها و انگيزش هاي برخاسته از متن آموزه هاي تبليغي است. در اين نظام كار ملاقات معلم و محصل در نظام تبليغ به طور گسترده تري صورت مي پذيرد. (زورق، 45، 1390)

حضرت امام(ره) نيز راديو و تلويزيون را داراي نقش مهم در امر آموزش مي دانند و در اين زمينه ضمن مقايسه اين رسانه ها با منبر مي فرمايند: اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعي دارد كه مسئوليت شما آقايان را زياد مي كند. سابق، تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودي كه داشتند، در مسجدي كه داشتند، مي رفتند و براي يك چندنفري يا عده اي صحبت مي كردند و ارشاد مي كردند، امروز اين دستگاه، در همه كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشري باشند كه محروم باشند. همه گوش مي كنند، حتي آنهايي كه در صحرا دارند زراعت مي كنند، راديو هم گوش مي كنند و سيما را هم همان طوري كه گفتيد توسعه اش زياد شده است. (امام خميني، 363، 1362)با توجه به گستردگي رسانه هايي مانند راديو و تلويزيون كه گيرندگان آن همه مردم ايران هستند و سهل الوصول ترين رسانه ها محسوب مي شوند، بهره گيري از اين رسانه ها براي آموزش در جهت پيشرفت و استقلال كشور مهم به نظر مي رسد.

فرهاد مهدوى



ادامه دارد...............

خبرگزاري فارس


مصرف كالاهاي خارجي و توجه نكردن به توليدات داخلي هم‌چون ويروسي در كشور در حال گسترش است و عوارض سوءِ آن در تمامي جنبه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور قابل مشاهده است. اگر به گوشه گوشه‌ي منزلمان نگاه كنيم متوجه انواع كالاهاي لوكس و ضروري مي‌شويم كه در خانه‌هايمان جا خوش كرده‌اند در حالي كه كالاهاي داخلي در انبار كارخانه‌ها خاك مي‌خورند و منتظر نگاه ما هستند تا شايد آن‌ها نيز در گوشه‌اي از خانه‌ي ما جاي خود را پيدا كنند. بسياري از كارشناسان اقتصادي كشور، علت توجه نكردن مصرف‌ كنندگان به خريداري كالاهاي ايراني را هجوم گسترده‌ي انواع كالاهاي مصرفي بادوام و بي‌دوام خارجي كه به صورت قانوني و غيرقانوني وارد مرزهاي كشور مي‌شوند، دانسته‌اند. اما آيا اين تنها دليل خريداري نشدن كالاهاي داخلي توسط مصرف‌ كننده‌ي ايراني است؟

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي، نيز در ديدار هزاران نفر از كارگران سراسر كشور، مصرف كالاهاي ساخت داخل را يكي از مجاهدت‌هاي ضروري در سال جهاد اقتصادي دانستند و افزودند: «به موازات استقبال مردم از توليدات داخلي، لازم است كيفيت و مرغوبيت اين كالاها، به حد قانع كننده‏اي برسد.» معظم‌له ارتقاي كيفيت كالاهاي ايراني را از ديگر مسؤوليت‌هاي جامعه‌ي كارگري و كارآفرينان دانستند و خاطر نشان كردند: «بايد كاري كنيم كه كالاي داخلي در نظر مصرف‌ كننده‌ي ايراني و غيرايراني كالايي مطلوب، بادوام و زيبا باشد كه البته دستگاه‌هاي دولتي بايد پيش نيازهاي تحقق اين هدف از جمله آموزش مهارت‌هاي مختلف را تأمين كنند.»

هم‏چنين معظم له در ديدار اخيري كه با نخبگان جوان داشتند نيز فرمودند: «دستگاه‏هاي داخلي بايد جزم و عزم داشته باشند كه جزء توليدات داخلي، در موارد موجود، چيزي مصرف نكنند؛ اين را از دولت بخواهيد و آقاي رييس جمهور دستور بدهند.»

بسياري از مصرف‌ كنندگان، از نبود كيفيت كالاهاي ساخت داخل گله دارند و معتقدند كه تبليغاتي كه در مورد كالاها مي‌بينند با واقعيت يكي نيست، از همين رو ترجيح مي‌دهند به سراغ كالاهاي مشابه خارجي رفته و آن‌ها را خريداري كنند. مشكل ديگر، جدي گرفته نشدن ضمانت‌هاي اجرايي توسط توليد كنندگان و كارخانه‌هاي داخلي در انجام تعهدهايي است كه در قبال مشتريان خود دارند. به عنوان مثال بر روي برچسب بيش‌تر محصولات و لوازم خانگي با اين تبليغ مواجه مي‌شويم: «نصب رايگان محصولات در منازل شما» اما واقعيت به شكل ديگري است. پس از خريد اين محصول و تماس با نمايندگي، متوجه مي‌شويم كه بايد مبلغي به عنوان هزينه‌ي اياب و ذهاب براي نصب محصول بپردازيم در صورتي كه وقتي مي‌گويند نصب رايگان بايد به تمام معنا رايگان باشد. آيا اين اقدام با شعار «حق با مشتري است» كه امروزه بيش‌تر مؤسسه‌هاي توليدي سر مي‌دهند، هم‌خواني دارد؟

اين نبود ضمانت اجرايي تعهدهاي برخي توليد كنندگان محصولات داخلي باعث كم رنگ شدن ميل و رغبت مصرف ‌كننده‌ي داخلي به خريداري كالاي ايراني و در نتيجه داغ شدن بازار كالاهاي مشابه خارجي شده است. توجه به محصولات داخلي تنها مختص مصرف ‌كنندگان نمي‌شود، بلكه توليد كنندگان نيز بايد با بالا بردن كيفيت محصولات، اجراي تعهدها و پايين آوردن قيمت محصولات در مقايسه با كالاهاي مشابه خارجي اجازه ندهند مصرف ‌كنندگان به سمت خريداري و مصرف كالاهاي خارجي تمايل پيدا كنند.

رهبر بصير انقلاب اسلامي، تلفيق «هنر و توانايي» ايراني را زمينه‌ساز تقويت كيفيت توليدهاي داخلي برشمردند و افزودند: «برخي محصولات داخلي داراي قدرت رقابت و برخي ديگر به مراتب بهتر از كالاهاي مشابه خارجي‌اند كه بايد اين ويژگي را به تمامي كالاها و مواد توليدي خوراكي، پوشاكي و وسايل زندگي تعميم داد.» ايشان در همين زمينه افزودند: «بايد عرصه‌ي توليد كالاي برتر در داخل كشور را به همت كارگران، مهندسان و سرمايه‌گذاران، به عرصه‌اي ديگر براي تجلي شعار «ما مي‌توانيم» تبديل كنيم.»

از سوي ديگر طبق گزارش سازمان توسعه‌ي تجارت ايران، طي سال گذشته در مجموع 4 هزار قلم كالا از ايران به 163 كشور جهان صادر شده است كه عمده كالاهاي صادر شده شامل آهن آلات، فولاد، پسته، ميعانات گازي، فرش دستباف، مصنوعات پلاستيكي، آلومينيوم، نفت سبك، مصنوعات مسي، البسه و... بوده است كه به كشورهاي مختلف از جمله امارات متحده‌ي عربي، عراق، هند، چين، ژاپن، كويت، افغانستان، جمهوري آذربايجان، پاكستان، آمريكا، تايلند، فرانسه، مصر و... صادر شده است. براساس اين گزارش از مجموع 5/10 ميليارد دلار صادرات سال گذشته‌ي ايران به كشورهاي جهان، مبلغ 3 ميليارد دلار آن به كشورهاي حوزه‌ي خليج فارس، 2/1 ميليارد دلار به اتحاديه‌ي اروپا، 5/1 ميليارد دلار به كشورهاي عضو اكو و بقيه تا سقف 5/10 ميليارد دلار به ساير كشورها از جمله كشورهاي آفريقايي صادر شده است.

اين گزارش نشان‌ دهنده‌ي آن است كه كالاي داخلي نيز مي‌تواند نه تنها قابل مصرف در داخل كشور باشد بلكه در خانه‌هاي مصرف ‌كنندگان خارجي نيز جايگاه خود را پيدا كرده و خودنمايي كند. اما اين مهم نيازمند نهادينه كردن فرهنگ استفاده از كالاي داخلي در بين خانواده‌هاي ايراني است. براي رسيدن به اين هدف بايد از تبليغات صحيح و در عين حال واقعي استفاده كرد. در اين خصوص، مقام معظم رهبري با اشاره به عده‌اي كه مصرف كالاي خارجي را نشانه‌ي نوعي «تشخص و برتري» مي‏پندارند، مي‌فرمايند: «دلبستگي به توليدات بيگانه و بي‌اعتنايي به تلاش كارگر ايراني، بيماري و عادت بدي است كه پول و ثروت كشور را به جيب كارگر خارجي سرازير مي‌كند.»

آري، يكي ديگر از فوايد مصرف كالاي ايراني، پاسخ به تحريم‌هايي است كه امروزه توسط آمريكا و ديگر كشورهاي غربي بر كشور ما تحميل شده است. بيگانگان تصور مي‌كنند در صورتي كه رابطه‌ي‌ اقتصادي خود را با ايران قطع نمايند ايران با توجه به نيازهاي خود از حق مسلمش يعني انرژي هسته‌اي دست كشيده و غلام حلقه به گوش آنان مي‌شود، در صورتي كه نمي‌دانند ملت ايران هميشه پشت به پشت هم ايستاده‌اند و از كشور هميشه جاويد خود ايران حمايت مي‌كنند و اين بار نيز با مصرف كالاهاي داخلي اعلام مي‌كنند كه ما هيچ نيازي به واردات كالاهاي بيگانه نداريم و يك ايراني هميشه از كالاي ايراني استفاده مي‌كند.

رهبر معظم انقلاب، نيز در اين خصوص با يادآوري تلاش مستمر دستگاه‌‌هاي ضد بشري استكبار براي ضربه‌زدن به جمهوري اسلامي ايران، مي‌فرمايند: «آن‌ها مي‌خواستند با منزوي كردن ايران، نظام اسلامي يعني «نماد عظمت و شرف اسلامي و انساني» الهام‌بخش ديگر ملت‌ها نشود اما ملت ايران و «جمهوري اسلامي»، اكنون در سلسله قيام‌‌هاي پر عظمت مردم منطقه، بيش از هميشه مورد توجه و احترام ملت‌ها قرار گرفته‌‌اند و دولت آمريكا، منفورترين دولت‌ها در اذهان ملت‌هاي منطقه است.»

واقعيت اين است كه كشور اسلامي ما، از نظر جغرافيايي از موقعيت مطلوبي برخوردار است و بايد از تمامي مزيت‌‌هاي نسبي خود به صورت عالمانه استفاده نمايد و در بخش صادرات مجدد ارزش‌افزوده ايجاد كند. مصرف كالاهاي داخلي زمينه‌ساز افتخار ملي، تشويق اقتصاد، پاسداري از اقتصاد، اشتغال‌زايي و... و خريداري كالاي خارجي نابودي فرصت‌هاي شغلي، بيكاري جوانان ايراني، تضعيف روحيه‌ي توليد كنندگان و وابستگي به بيگانگان را به دنبال دارد. مصرف كنندگان داخلي بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه مصرف كالاهاي خارجي كه مشابه داخلي آن در كشور با همان كيفيت وجود دارد به معناي تعطيلي صنايع و كارخانه‌ها و به دنبال آن بيكاري خيل عظيم جوانان ايراني است كه در اين كارخانه‌ها مشغول فعاليت هستند و اين تداوم مصرف سبب وابستگي به بيگانگان در جهت تأمين نيازهاي كشور است. بنابراين ملت ايران بايد دست در دست هم دهند و با ياري هم ديگر شعار «ايراني، كالاي ايراني بخر» را محقق سازند و ان شاالله طبق فرمايش مقام معظم رهبري، فرداي منطقه، به بركت همت و حركت ملت‌ها در راه اسلام، به مراتب از امروز منطقه بهتر خواهد بود.


منبع : برهان

الگوي مطلوب براي توليد كالاي ايراني چيست؟

مقايسه‌ي اقتصادي دو كشور كره‌ي جنوبي و شمالي و رشد فزاينده‌ي كره‌ي جنوبي در مقابل همسايه‌ي شمالي‌اش در توليد ملي، اين سؤال را در اذهان متصور مي‌سازد كه آيا مي‌توان با الگويي مشابه كره‌ي جنوبي باعث توسعه‌ي اقتصاد كشور شد؟ و آيا سياست‌گذاران ما هم مي‌توانند با الگويي مشابه سبب توسعه‌ي اقتصادي كشور شوند؟


استاندارد زندگي كشورهاي صنعتي در چند قرن گذشته رشد فراواني داشته است. شواهد نشان مي‌دهد متوسط درآمد سرانه‌ي واقعي در ايالات متحده‌ي آمريكا و اروپاي غربي 50 تا 300 برابر بيشتر از مقدار آن در 2 قرن قبل مي‌باشد. مثال بارز ديگر از رشد، در وضعيت دو كره قابل مشاهده است. با وجود جدايي اين دو كشور در 60 سال پيش و يكسان بودن شرايط اقتصادي دو كشور در آن زمان، اكنون درآمد سرانه‌ي كره‌ي جنوبي 13 برابر بيشتر از همسايه‌ي شمالي خود است. كره جنوبي، يكي از كشورهاي (OECD) محسوب مي‌شود در حالي كه كره‌‌ي شمالي به كمك‌هاي بين‌المللي براي تأمين نيازهاي اوليه‌ي مردم خود و رفع مشكل قحطي مواد غذايي محتاج است.

مقايسه‌ي وضعيت دو كره، رشد فزاينده در توليد ملي كشورهاي مختلف، پاسخ‌گويي به نيازهاي داخلي و ايستادگي در برابر شرايط مختلف، اهميت موضوع سياست‌گذاري اقتصادي در مقوله‌ي رشد را به ما گوش‌زد مي‌كند. اما چه عواملي سبب موفقيت كره‌ي جنوبي شده‌اند و آيا سياست‌گذاران كشور ما هم مي‌توانند با الگويي مشابه كره‌ي جنوبي سبب توسعه‌ي اقتصادي كشور شوند؟ در هر صورت، الگوي مطلوب كشور ما چه خواهد بود؟ در اين نوشتار به بررسي اين موضوعات مي‌پردازيم.

چرايي و چگونگي حمايت از توليد ملي

در ادبيات اقتصادي، رشد مداوم و توسعه‌ي پايدار از مفاهيم اساسي توسعه‌ي اقتصادي به شمار مي‌آيند.

امروزه دو تئوري مشهور در مورد توسعه‌ي اقتصادي وجود دارد:

1. استراتژي جايگزيني واردات؛

2. استراتژي توسعه‌ي صادرات.اين دو تئوري با وجود همه‌ي تفاوت كاربردهايشان يك مفهوم مشترك دارند: «براي توسعه‌ي كشور بايد از توليد ملي كشور حمايت شود.» تفاوت اين دو تئوري تنها در چگونگي حمايت از توليد داخلي و مدت اين حمايت است.

بر اساس اين تئوري‌ها چرا بايد به توليدات ملي توجه كرد؟ دلايل تأكيد اين تئوري‌ها بر حمايت از توليد ملي و نحو‌ه‌ي حمايت از آن را مي‌توان به صورت زير برشمرد:

- آموزش در صنايع؛

امروزه غول‌هاي صنعتي و انحصارگرا در بسياري از صنايع پايه و استراتژيك شكل گرفته‌اند كه عمده‌ي بازارهاي جهاني را در دست دارند و با توجه به صرفه‌هاي به مقياس بزرگ اين شركت‌ها، هيچ محصول داخلي در بازارهاي جهاني توان رقابت با محصولات اين شركت‌ها را ندارد. بنابراين براي سودآوري برخي از محصولات بايد هزينه‌ي توليد آن‌ها را در كشور پايين آورد تا به تدريج به مرحله‌ي توليد انبوه برسند. براي مثال در كشور چين دولت به كاركنان كارخانه‌ها آموزش رايگان مي‌دهد و بدين ترتيب هم بهره‌وري كارگران را بالا مي‌برد و هم هزينه‌ي توليد كارخانه‌داران را پايين مي‌آورد.

در كشور ما نيز مي‌توان با مديريت بهتر منابع، بسياري از صنايع را مورد حمايت قرار داد. به عنوان مثال مي‌توان در ازاي اختصاص بخشي از يارانه‌ي آموزشي دانشگاه‌ها به صنعت، در برخي از موارد، آموزش را به مراكز صنعتي و كارخانه‌ها واگذار كرد و بدين ترتيب كارخانه‌ها آموزش كاربردي مورد نيازشان را به دانشجويان مي‌دهند و ديگر لازم نيست تا براي تربيت نيروي كار متخصص بودجه‌اي جداگانه صرف كنند. همين طور مي‌توان از راه همكاري بهتر بخش صنعت و دانشگاه، دانشگاه‌ها پروژه‌هاي درسي و پايان‌نامه‌هايي در راستاي نياز‌هاي صنعت تعريف ‌كنند و به اين ترتيب هزينه‌ي بخش تحقيق و توسعه ‌(R&D) صنايع پايين ‌آيد.

- تشكيل خوشه‌هاي صنعتي؛

يكي از مهم‌ترين عوامل توسعه‌ي كشورهايي مثل كره جنوبي و چين، ايجاد موفقيت‌آميز خوشه‌هاي صنعتي در كشورشان بوده است. خوشه‌ي صنعتي به معناي مجموعه‌اي از صنايع كوچك و بنگاه‌هاي خدماتي است كه در يك رشته‌ي صنعتي با تكيه بر مزيت‌هاي خاص يك منطقه‌ي جغرافيايي سازماندهي شده‌اند. در خوشه‌ي صنعتي تمامي صنايعي كه با يك‌ديگر در زنجيره‌ي توليد ارتباط دارند در كنار يك‌ديگر قرار گرفته‌اند.

شناسايي مزيت‌هاي نسبي هر منطقه از كشور و دادن مشاوره و تسهيلات به سرمايه‌گذاران بخش خصوصي از اساسي‌ترين اركان حمايت از توليد ملي شمرده مي‌شود كه مي‌تواند هزينه‌ي توليد و توان رقابت‌پذيري را در صنايع كشور گسترش دهد. به عنوان مثال اگر در يك منطقه، صنايع ذوب آهن، قطعه‌سازي، طراحي و مونتاژ در كنار يك‌ديگر قرار گرفته باشند، به طور حتم از بسياري از هزينه‌هاي حمل و نقل و آموزش و ... كاسته مي‌شود و هزينه‌ي توليد سرشكن مي‌گردد.

 

الگوي مطلوب براي توليد كالاي ايراني




وحيد محمدي
در ادبيات اقتصادي، رشد مداوم و توسعه پايدار از مفاهيم اساسي توسعه اقتصادي به شمار مي آيند.
امروزه دو تئوري مشهور در مورد توسعه اقتصادي وجود دارد:
1- استراتژي جايگزيني واردات؛
2- استراتژي توسعه صادرات، اين دو تئوري با وجود همه تفاوت كاربردهايشان يك مفهوم مشترك دارند: «براي توسعه كشور بايد از توليد ملي كشور حمايت شود.» تفاوت اين دو تئوري تنها در چگونگي حمايت از توليد داخلي و مدت اين حمايت است.
براساس اين تئوري ها چرا بايد به توليدات ملي توجه كرد؟ دلايل تأكيد اين تئوري ها بر حمايت از توليد ملي و نحوه حمايت از آن را مي توان به صورت زير برشمرد:
آموزش در صنايع
امروزه غول هاي صنعتي و انحصارگرا در بسياري از صنايع پايه و استراتژيك شكل گرفته اند كه عمده بازارهاي جهاني را در دست دارند و با توجه به صرفه هاي به مقياس بزرگ اين شركت ها، هيچ محصول داخلي در بازارهاي جهاني توان رقابت با محصولات اين شركت ها را ندارد. بنابراين براي سودآوري برخي از محصولات بايد هزينه توليد آن ها را در كشور پايين آورد تا به تدريج به مرحله توليد انبوه برسند. براي مثال در كشور چين دولت به كاركنان كارخانه ها آموزش رايگان مي دهد و بدين ترتيب هم بهره وري كارگران را بالا مي برد و هم هزينه توليد كارخانه داران را پايين مي آورد.
در كشور ما نيز مي توان با مديريت بهتر منابع، بسياري از صنايع را مورد حمايت قرار داد. به عنوان مثال مي توان در ازاي اختصاص بخشي از يارانه آموزشي دانشگاه ها به صنعت، در برخي از موارد، آموزش را به مراكز صنعتي و كارخانه ها واگذار كرد و بدين ترتيب كارخانه ها آموزش كاربردي مورد نيازشان را به دانشجويان مي دهند و ديگر لازم نيست تا براي تربيت نيروي كار متخصص بودجه اي جداگانه صرف كنند. همين طور مي توان از راه همكاري بهتر بخش صنعت و دانشگاه، دانشگاه ها پروژه هاي درسي و پايان نامه هايي در راستاي نيازهاي صنعت تعريف كنند و به اين ترتيب هزينه بخش تحقيق و توسعه صنايع پايين آيد.
تشكيل خوشه هاي صنعتي
يكي از مهم ترين عوامل توسعه كشورهايي مثل كره جنوبي و چين، ايجاد موفقيت آميز خوشه هاي صنعتي در كشورشان بوده است. خوشه صنعتي به معناي مجموعه اي از صنايع كوچك و بنگاه هاي خدماتي است كه در يك رشته صنعتي با تكيه بر مزيت هاي خاص يك منطقه جغرافيايي سازماندهي شده اند. در خوشه صنعتي تمامي صنايعي كه با يكديگر در زنجيره توليد ارتباط دارند در كنار يكديگر قرارگرفته اند.
شناسايي مزيت هاي نسبي هر منطقه از كشور و دادن مشاوره و تسهيلات به سرمايه گذاران بخش خصوصي از اساسي ترين اركان حمايت از توليد ملي شمرده مي شود كه مي توان هزينه توليد و توان رقابت پذيري را در صنايع كشور گسترش دهد. به عنوان مثال اگر در يك منطقه، صنايع ذوب آهن، قطعه سازي، طراحي و مونتاژ در كنار يكديگر قرارگرفته باشند، به طور حتم از بسياري از هزينه هاي حمل و نقل و آموزش و... كاسته مي شود و هزينه توليد سرشكن مي گردد.
ايجاد بسترهاي شكوفايي
صنعت توسط دولت
توليد درصنعت مستقل از ساير صنايع و زير ساخت هاي لازم براي توسعه آن صنعت نيست و درعين حال، سرمايه گذاري و توسعه زير ساخت هاي لازم براي گسترش تجارت آن وظيفه بنگاه هاي خصوصي نيست. اين وظيفه دولت است كه بسترهاي لازم را براي شكوفايي يك صنعت دركشور ايجاد كند.
اهميت نوآوري و خلق ايده هاي جديد
از مهم ترين عوامل توسعه، خلق ايده هاي جديد است، كشورهاي توسعه يافته، در بسياري از محصولات، داراي تجارب بالايي از لحاظ مديريتي و از لحاظ فني و بازاريابي هستند و اين امررقابت با آن ها را دشوار مي كند. بنابر اين يك راه براي توسعه صادرات و ايجاد بازارهاي جديد، سرمايه گذاري در ايده ها و محصولات جديد مي باشد. به عنوان مثال تا چند سال پيش، كمتر كسي فكر مي كرد كه روزي شركت مايكروسافت در زمينه سيستم عامل رقيبي پيدا كند. درحالي كه امروزه در گوشي هاي جديد، سيستم عامل اندرويد گوي سبقت را از مايكروسافت ربوده است. ولي تأمين مالي مناسب ايده هاي جديد، يكي از مشكل ترين و پيچيده ترين عناصر درفرآيند راه اندازي كسب و كارهاي كارآفرينانه است.

 
 مقام معظم رهبري سال 1391 را سال توليد ملي؛ حمايت از كار و سرمايه ايراني نامگذاري كردند. ايشان در پيام نوروزي خود تصريح كردند: «اگر به توفيق الهي و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانيم مسئله ي توليد داخلي را، آنچنان كه شايسته ي آن است، رونق ببخشيم و پيش ببريم، بدون ترديد بخش عمده اي از تلاشهاي دشمن ناكام خواهد ماند.»
 
 
 ايشان همچنين در جمع زوار بارگاه رضوي (ع) با بيان اينكه برخي توليدات داخلي به خاطر فرهنگ غلط با مارك خارجي به فروش مي رسد اما اين مسئله به ضرر كشور است فرمودند: «مردم عزيز با همت و اراده خود، اين فرهنگ غلط را اصلاح كنند كه اين خود، نوعي جهاد اقتصادي است.»
 حمايت از توليد ملي و مصرف كالاهاي داخلي، يكي از اساسي ترين روش هاي مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان و تحريم هاي اقتصادي است كه موجب تقويت و شكوفايي اقتصاد ملي نيز مي گردد. علما و مفاخر ايران به ويژه در دوران معاصر، با پي بردن به فعاليت هاي استعماري دشمنان اسلام در زمينه اقتصادي، اقدامات ارزشمندي را نسبت به تقويت اقتصاد داخلي و حمايت از توليد ملي و تحريم كالاهاي خارجي انجام دادند وراه را بر روي نفوذ بيگانگان بستند كه نمونه هاي فراواني از اين موارد در تاريخ ذكر شده است.
 درباره كريم خان زند نقل شده است كه با وجود اهداي ظروف چيني از سوي نمايندگان انگلستان به او، كريم خان از همان ظروف مسي ساخت داخل كشور براي خوردن غذا استفاده مي كرد. روزي يكي از بازرگانان به او گفت لايق خان اين گونه ظروف چيني است، نه ظروف مسي. كريم خان زند با شنيدن اين حرف بشقاب چيني را بر زمين زد و بشقاب تكه تكه شد. آن گاه بشقاب مس كاشان را خواست و بر زمين زد. بشقاب سالم ماند و كريم خان گفت: «سلاح مردم ايران اين است و بايد با همين ظروف مسي آشنا و به ساخته هاي كشور خود خرسند باشند تا تهيدست و درويش نشوند.»
 ميرزا تقي خان امير كبير صدر اعظم شهيد ايران در دوره قاجار را بايد از پيشگامان حمايت از توليدات داخلي و كالاهاي ايراني دانست. امير معتقد بود كه ايران نبايد بازار فروش كالاهاي خارجي باشد.

بلكه بايد اساس اقتصادمملكت را بر تهيه اين كالاها در داخل كشور مبتني نمود. اين كار احتياج به سرمايه و كارگر فني و مديريت اصولي داشت و اين هر سه عامل در ايران آن روز تا حدي موجود بود. اما مانع اساسي چنين تحولي يعني جانشين ساختن تدريجي صنايع دستي متوسط با صنايع ماشيني. ضديت صريح استعمار خارجي بود كه اميركبير اين عامل عمده را نيز خلع سلاح كرد.
 ميرزا تقي خان به منظور بسط صنايع. سرمايه كافي در اختيار اهل فن گذاشت و كارخانجات شكرريزي در ساري و ريسمان ريسي و چلوار بافي در تهران و حرير بافي در كاشان و سماور سازي و كالسكه سازي در اصفهان و تهران تاسيس كرد. وي با تشويق استادان در ايجاد مسنوجات و مصنوعات جديد و انجام اختراعات در اين زمينه ها در اصفهان و كاشان اقدام به تاسيس كارخانه ها ماهوت سازي و دادن دستورات لازم در اين خصوص به نماينده ايران در اتريش و صدور امريه اي مبني بر ايجاد نمايشگاهي از محصولات صنعتي ايران در تهران كرد كه همه اينها علامت درك صحيح امير كبير از قوانين دروني اقتصاد سرمايه داري كه در جهت نابود ساختن صنايع يدي عمل ميكرد، است. او عده زيادي از خبرگان و استادكاران را براي آشنايي با فنون و صنايع جديد به مسكو و پطرزبورگ فرستاد. اينها پس از بازگشت به ايران كاغذ گرخانه اصفهان. بلور سازي تهران و كارگاه هاي چدن ريزي و نساجي را در ساري بوجود آوردند.


 از سوي ديگر در پرتو حمايت و هدايت امير رشته هايي از صنايع دستي كه قابليت توسعه را داشتند چه از نظر كميت و چه از نظر كيفيت و مرغوبيت در راه تحولات اساسي افتادند. چنانكه شال هاي كرماني معروف به شال اميري به چنان نفاستي از بافت و از لحاظ جنس رسيد كه از شال هاي كشميري پيش افتاد و شال جوغان پشمين مازندران كه به دستور امير بجاي ماهوت خارجي به لباس سربازان اختصاص يافت توليد وسيع و با ارزشي پيدا نمود.


 اميركبير با توسعه و نفوذ سرمايه گذاري خارجي مخالف بود. زيرا او خوب مي دانست كه با سرمايه گذاري خارجي و اصولا نفوذ سرمايه خارجي به هر نحو در اقتصاد مملكت به منزله تملك تدريجي منافع اقتصادي و بازارهاي تجارت داخلي است و سرانجام موجب اسارت و استعمار خواهد گرديد. چنانكه بعدها همانطور هم شد. اين ادراك صحيح از فرماني استنباط مي گردد كه اين مرد دانا و توانا در مورد استخراج معادن ايران صادر كرد و خارجيان را از مداخله در اين مورد ممنوع نمود. اما افسوس كه دشمنان، اجازه ندادند اين فرزند لايق ايران زمين به اصلاحات خود و قطع دست بيگانگان از اين خاك پاك ادامه دهد و در نهايت او را مظلومانه در حمام فين كاشان به شهادت رساندند.
 
 

سال هاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، دوره اي پرماجرا از تاريخ كشورمان است كه نهضت ملي شدن صنعت نفت را بايد قلۀ پرافتخار آن به شمار آورد. آنچه باعث مي شود اين رويداد را يكي از افتخارات ملت ايران بدانيم، فقط ملي شدن صنعت نفت از نظر اقتصادي نيست، كه ظاهر مسئله تلقي مي شود، بلكه واقعيت بس بزرگ تر و خطيرتر نهفته در پس آن است كه همانا دستيابي ايرانيان به پيروزي ارزشمندي در مسير استعمارستيزي و نفي سلطۀ بيگانگان است.
نهضت ملي شدن صنعت نفت دو بخش داشت كه يك بخش آن شيرين بود، اما بخش ديگرش تلخ و ناگوار. در اين نهضت يك قوس صعودي و يك قوس نزولي مشاهده مي شود كه هريك عوامل و دلايل خاص خود را دارند. در اين نوشتار، بررسي قوس صعودي اين نهضت پر افتخار مدنظر است كه سرانجام در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به بالاترين حد خود رسيد.
صنعت نفت ايران پيش از ملي شدن
براي داشتن درك درست از نهضت ملي شدن صنعت نفت - كه بهتر است از آن با عنوان «نهضت مبارزه با سلطه بيگانگان» به معناي گردن فرازي ايرانيان در مقابل استعمار انگليس به منظور دفاع از منافع ملي خويش ياد كرد - جا دارد ريشه ها و سوابق تاريخي اين نهضت بررسي شود.
در كل پس از انعقاد قرارداد دارسي در سال ۱۲۸۰/۱۹۰۱م، انگليسي ها به منبعي عظيم از ثروت ايرانيان دست يافتند. به دليل قدر و قيمت بي پايان اين گنج، به فاصله كمي پس از يافتن آن، به منظور تضمين ثبات قرارداد، دولت انگليس با خريداري ۵۱ درصد از سهام «شركت بهره برداري اوليه»، كه دارسي آن را به منظور انجام دادن مطالعات و حفاري هاي اكتشافي تأسيس كرده بود، «شركت نفت انگليس و ايران» را ايجاد كرد و به اين ترتيب ايران، كه نخست قرارداد يادشده را با شخصي حقيقي منعقد كرده بود، ناگهان با دولت بريتانيا روبه رو شد، كه بزرگ ترين قدرت استعماري و نظامي آن زمان به شمار مي آمد.
با آغاز جنگ جهاني اول پالايشگاه آبادان به بزرگ ترين پايانه سوخت گيري كشتي هاي جنگي و باري انگليسي تبديل شد و ثروت و سرمايه ايرانيان با سرعتي بيشتر و در ابعادي گسترده تر به يغما رفت.
با اين حال پيامدهاي منفي اين چپاولگري انگليسي براي ايرانيان سبب شد، مسئله نفت و اقدام دولت استعمارگر بريتانيا توجه مردم ايران را به خود جلب كند و آنها به فكر احقاق حقوق خود در اين زمينه بيفتند؛ ازهمين رو مذاكرات ميان هيئت مديره شركت نفت انگلسي و ايران، و عبدالحسين تيمورتاش، وزير دربار وقت ايران، براي اصلاح قرارداد دارسي ۱۳۰۸ آغاز شد. اين مذاكرات تا سال ۱۳۱۱ ادامه يافت. در اين سال ناگهان اتفاق مهمي روي داد كه علاوه بر نفت، بر سرنوشت سياسي ايران نيز تأثير بسزايي گذاشت؛ زيرا شركت نفت انگليس و ايران به وزارت دربار و وزارت دارايي ايران اطلاع داد كه عايدي كشور ما از حق الامتياز نفت براي سال ۱۳۱۰، مبلغ ۳۰۶۸۱۲ ليره است. اين در حالي است مبلغ ياد شده حدود يك چهارم مبلغ سال گذشته بود.
با كاهش شديد ميزان حق امتياز پرداختي به ايران، مخالفت ها عليه شركت نفت و قرارداد دارسي بالا گرفت و فضا براي لغو قرارداد دارسي آماده بود. رضاشاه در شب ۶ آذرماه ۱۳۱۱ در جلسۀ هيئت دولت لغو اين قرارداد را با اقدامي عجيب و به شدت سؤال برانگيز رقم زد. او پروندۀ قرارداد دارسي را، كه اصل قرارداد و صورت جلسات مذاكره ها با طرف هاي مقابل و اسناد و نامه نگاري هاي انجام شده در اين زمينه را دربرمي گرفت، به درون بخاري انداخت و سوزاند.
در پي ملغي اعلام شدن امتياز دارسي، نامه نگاري ها ميان دولت ايران و شركت نفت ادامه يافت و نامه هاي متعددي رد و بدل گرديد. در همين حال، مردم ايران از الغاي امتياز دارسي به دست رضاشاه شادماني مي كردند و در انتظار بودند تا حقوق به حق آنها از نفت طي قرارداد بعدي تأمين گردد. از طرفي ديگر، دولت انگليس شكايتي عليه ايران در جامعۀ ملل مطرح كرد، اما سرانجام با توجه به اعلام آمادگي ايران براي عقد قرارداد جديد، قرار شد هيئت هاي ايراني و انگليسي بدين منظور با هم مذاكره كنند.
در مذاكره هاي دو هيئت، نمايندگان ايران بر پرداخت شش شيلينگ براي هر تن و نمايندگان انگليس بر پرداخت دو شيلينگ براي هر تن بابت حق الامتياز ايران اصرار مي كردند و اين مهم ترين موضوع مورد اختلاف آنها بود تا جايي كه مذاكرات به ظاهر به بن بست رسيد. در اين زمان رضاشاه خود وارد ميدان گرديد و دستور داد حد وسط را براي انعقاد قرداد در نظر بگيرند. اين گونه بود كه حق الامتياز ايران به چهار شيلينگ در هر تن تعيين شد و افزون براين، مدت قرارداد نيز تمديد گرديد.
به اين ترتيب انگليس پس از انعقاد قرارداد دارسي، به دومين موفقيت بزرگ خود در تضمين استمرار چپاول منابع ملي ايرانيان دست يافت. براساس قراردادي كه امضا شد، امتياز نفت تا سال ۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۳م، يعني به مدت شصت سال از زمان انعقاد در اختيار انگليس قرار گرفت؛ حال آنكه قرارداد دارسي در سال ۱۳۴۰ به پايان مي رسيد.
چگونگي ملي شدن صنعت نفت ايران
رضاشاه پس از انعقاد اين قرارداد تا هشت سال ديگر، يعني سال ۱۳۲۰، به حكومت استبدادي خود در ايران ادامه داد و در اين مدت، هيچ كس نتوانست عليه اين قرارداد موضع گيري كند، اما پس از سقوط وي فضاي سياسي كشور دستخوش تغيير و تحولاتي گرديد كه امكان بحث و گفت وگو درباره اين قرارداد فراهم شد. در چنين وضعي بود كه دوران ديكتاتوري رضاشاه را سياستمداران و مذهبي هاي استقلال طلب و آزادي خواه بازبيني و نقد كردند و در اين چهارچوب، اظهار نفرت از سياست هاي استعماري انگليس، كه به استقرار ديكتاتوري بيست ساله بر ايران و چپاول سرمايه هاي ملي ايرانيان انجاميده بود، رو به فزوني گذاشت.
در روز ۷ آبان ماه ۱۳۲۳ دكتر محمد مصدق، نماينده مردم تهران در مجلس چهاردهم، با ايراد نطقي، آشكارا انعقاد قرارداد ۱۳۱۲ در دوران رضاشاه را خيانتي بزرگ به ايران و ايرانيان دانست. در اين نطق، كه خود سندي مهم در تاريخ سياسي كشورمان به شمار مي آيد، گفته شد: «اگر امتياز دارسي تمديد نشده بود، از سال ۱۹۶۱ به بعد دولت نه تنها به صدي ۱۶ عايدي حق داشت، بلكه صدي صد عايدات حق دولت بود … بنابراين صدي ۸۴ از عايدات كه در ۱۹۶۱ حق دولت مي شود، برطبق قرارداد جديد، كمپاني آن را تا ۳۲ سال ديگر مي برد. ۱۲۶ ميليون ليره انگليسي از قرار ۱۲۸ ريال؛ ۱۶۱۲۸۰۰۰۰۰۰ ريال مي شود و تاريخ عالم نشان نمي دهد كه يكي از افراد مملكت به وطن خود در يك معامله، ۱۶۱۲۸۰۰۰۰۰۰ ريال ضرر زده باشد. و شايد مادر روزگار ديگر نزايد كسي را كه به بيگانه چنين خدمتي كند!»
در اين حال، آيت الله كاشاني كه در خردادماه سال ۱۳۲۳، به دليل سابقه فعاليت هاي سياسي و نظامي ضدانگليسي خود در عراق و ايران، به دست نيروهاي اشغالگر انگليسي دستگير و تبعيد گرديده بود، در ۳۱ شهريور ۱۳۲۴، در ميان استقبال باشكوه مردم، وارد تهران گرديد. با حضور اين شخصيت مهم مذهبي و سياسي در پايتخت و همكاري چشمگيري كه ميان ايشان و دكتر مصدق برقرار گرديد، نهضت استقلال طلبانه مردم ايران، قدرت و قوتي دوچندان يافت. مسئله نفت و ضرورت استيفاي كامل حقوق ملت در اين زمينه، موضوع محوري بود كه رجال سياسي و مذهبي و مردم را در يك مسير واحد به پيش مي برد. به اين ترتيب هر روز بيش از پيش با صدور اعلاميه ها، سخنراني ها و درج مقاله هاي روشنگر در روزنامه ها، از خيانت بزرگي كه رژيم ديكتاتوري رضاشاه در حق ملت ايران روا داشته بود، پرده برداشته مي شد.

X